به گزارش شفا آنلاین،به نقل از سپید استاد
منوچهر دوایی 79 ساله هنوز تمام دغدغهاش درمان بیمارانی است که چشم امید
به دستانش دوختهاند. منوچهر دوایی شخصیت نابی دارد. نگاه مهربان و لبخندی
دلنشین که هنوز ردی از معصومیت دارد و تواضعی که از او چهرهای محبوب و
دوستداشتنی ساخته است.
تعهد وتخصصتان ستودنی است
بهترینهای سرزمینم در پناه خدای بزرگ
همیشه سلامت باشید وهمچون خورشید فروزان
التماس دعا
خدا عمر باعزت به آقای دکتر بده.
تو رو خدا اگر کسی ایمیل یا شماره مطب از ایشون داره بذاره.ممنون میشم
چند سال پیش مادرم مبتلا به سرطان رکتوم شده بود که پس از چندین عمل متفاوت،بالاخره آقای دکتر توانستند عمل فوق العاده ای رو انجام دهند.هرچند اکنون جسم مادرم کنار ما نیست اما باید در مقابل رفتار و علم استاد دوایی سر تعظیم فرود آورد.نکته قابل توجه اینکه: ایشان همیشه با مریض های خود مانند فرزندان خویش رفتار می کردند.از خداوند برای ایشان،خواستار طول عمر با عزت هستیم.سلطانپور(گرگان)
انسانی شریف و وارسته ای بود. سال ۱۳۷۰ پدرم را برای جراحی سرطان نزد ایشون بردم. به هنگام معاینه پدر و تکمیل پرونده وقتی متوجه شد من معلم هستم ، نیم خیز شد و این جمله زیبا را به زبان آورد. ما مدیون شما هستیم و ارادت داریم. ومن هرگز اون لحظه و تواضع بی نظیر را فراموش نمیکنم. واقعاً مردنکونام نمی زد هرگز. نام نیکش جاودان باشد.
ارادتمند همیشگی این مردبزرگم.محمدی دبیر شهرری۲
باشنیدن چنین جوابی از این مرد آرامش وامیدی وصف ناپذیر در من بوجود آمد ومنعاقب آن سه روز بعد که مرا به اتاق عمل بردند چهره بشاش و سرشار از عشق دکتر را با لباس اتاق عمل دیدم که بمن میگفت نگران نباشی ها . خیالت راحت باشه همه چیز بلطف خدا بخوبی انجام خواهد شد و بعد از چندین ساعت جراحی که منو به بخش منتقل کرده بودن .وساعتی بیش نبود که بهوش اومده بود دیدم دکتر تشریف آوردن و بهم گفتن عملت بخوبی انجام شد و هرکاری از دستم برمیومد انجام دادم و ریز برام داشت توضیح ميداد.....
آنهمه کرامت و محبتی که از دکتر دیده بودم در شرایطی که روی تخت بیمارستان بودم گفتم خدایا چگونه قدردانی وتشکر خودم را به این مرد ابراز بدارم همانطوریکه دکتر کنار تختم ایستاده بود وبا من حرف میزد یواشکی دستش را گرفتم وسرم را آوردم تاببوسم سریع ممانعت کرد از بوسیدن دستش و بلافاصله دست من را گرفت بوسید و بلند کرد دستم را در اتاقی که دو نفر بستری بودن . گفت دست شما را باید بوسید که قهرمانان واقعی مملکتمون هستید که با تموم وجود جانفشانی کردید .....
آنروز چیزی جز گریه نداشتم در قبال رفتار دکتر دوایی عزیز
وامروزم که شنیدم دکتر از دنیا رفته گریه امان از من برده
وباتموم وجود حس میکنم عزیزترینم از دست رفته
در سالیان عمرم چنین انسان وپزشکی به تواضع. وجدان . شرافت . قدردانی و اخلاق مداری ندیدم
* تا چند صباحی که زنده هستم دکتر دوایی را الگوی حقیقی انسانیت عشق توصیف میکنم