کد خبر: ۳۶۶۸۶۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۱۸ شهريور ۱۴۰۴ - 2025September 09

نگاه فانتزی به یک اختلال جدی

متخصصان حوزه سلامت  همه باور دارند که بیشتر محتوای فضای مجازی درباره بیش‌فعالی اشتباه است و چون علائم آن با بسیاری از بیماری‌های دیگر شباهت دارد، شناسایی آن تنها با مراجعه به متخصص و انجام آزمایش‌های گوناگون امکان‌پذیر است.

 شفاآنلاین»سلامت» «از کودکی با اختلال یادگیری دست‌وپنچه نرم کردم، در مدرسه با وجود ضریب هوشی بالا، همیشه به‌ دلیل ضعف یادگیری و شیطنت زیاد تحقیر شدم. حالا در بزرگ‌سالی هم، توان مدیریت زمان را ندارم و فراموش‌کاری‌ مداومم، تمام روزمره‌ام را برهم زده است». این بخش کوتاهی از زندگی فردی با بیماری ADHD یا اختلال کم‌توجهی و بیش‌فعالی است؛ بیماری‌ای که در شبکه‌های اجتماعی، مزیت رفتاری یا سبکی از زندگی به حساب می‌آید. صفحه‌های اینستاگرامی با ترسیم یک فضای فانتزی از این بیماری و نسبت‌دادن آن به خود، سعی می‌کنند جایگاه برجسته‌تری در جامعه برای خود تعریف کنند. اما اختلال کم‌توجهی و بیش‌فعالی، از همان کودکی، بیمار را با بحران‌های روانی پیچیده‌ای مواجه می‌کند که هیچ نسبتی با این تعاریف ساده‌انگارانه ندارد. افراد درگیر ADHD حتی اگر در روند درمان هم قرار گرفته باشند، همچنان افسردگی و اضطراب‌هایی را در طول زندگی تجربه می‌کنند که متفاوت‌تر از دیگران است. از نداشتن تمرکز کافی در رانندگی و حضور در کلاس درس تا کارهای پیش‌پاافتاده دیگر که هر‌کدام ریتم روزمره آنها را متمایز از آدم‌های دیگر می‌کند. متخصصان حوزه سلامت  همه باور دارند که بیشتر محتوای فضای مجازی درباره بیش‌فعالی اشتباه است و چون علائم آن با بسیاری از بیماری‌های دیگر شباهت دارد، شناسایی آن تنها با مراجعه به متخصص و انجام آزمایش‌های گوناگون امکان‌پذیر است.

   از  زندگی عقب ماندم

 

به گزارش شفاآنلاین «در مدرسه همیشه جزء دانش‌آموزان تنبل و درس‌نخوان به حساب می‌آمدم که مرتب از طرف معلم و حتی هم‌کلاسی‌هایم تحقیر و مسخره می‌شدم. حتی شیطنتم به قدری بود که نمی‌توانستم برای چند دقیقه یک جا آرام بنشینم، ذهن بسیار خلاقی داشتم اما در مدرسه هیچ‌ وقت پذیرفته نشدم، درحالی‌که من دچار بیش‌فعالی بودم و باید در همان سن درمان می‌شدم». این صحبت‌های دختر جوانی است که حدود یک سال از شروع درمانش می‌گذرد و در سال‌های اخیر به دلیل اختلال نقص توجه، تمام زندگی‌اش تحت‌الشعاع قرار گرفته است. قبل از شروع گفت‌وگو درباره برخی از محتواهای فضای مجازی می‌گوید: «از اینکه بیش‌فعالی یا ADHD را این‌قدر خوشگل و بامزه نشان می‌دهند یا به شکلی به این بیماری افتخار می‌کنند که انگار مزیت است، واقعا عصبی می‌شوم. آدم‌های شبیه من می‌دانند که چقدر تلاش برای طبیعی رفتارکردن، برای ما سخت و رنج‌آور است». او از روزهای کودکی‌اش شروع می‌کند که با برچسبی اشتباه رشد کرده و حتی تا همین حالا هم همراه او مانده است. «وارد دانشگاه و بازار کار شدم، اما یک چیزی همیشه من را از دیگران متمایز می‌کرد، از بی‌برنامگی و کارهای همیشه نیمه‌تمامم تا بدقولی‌های مکرر و بی‌نظمی‌هایی که بارها بابت آن توبیخ شدم. برای همین قید خیلی چیزها را در زندگی زدم، چون می‌دانستم با این سبک زندگی، جور درنمی‌آید. هرچه جلو رفت، افسردگی من بیشتر شد، تا اینکه به روان‌پزشک مراجعه کردم و در 30‌سالگی متوجه شدم در تمام این سال‌ها من بیماری اختلال نقص‌ توجه و بیش‌فعالی داشتم. روزی که پزشک نوار مغزی‌ام را روی میز گذاشت و تمام علائم را برایم توضیح داد، گریه کردم. برای تمام کودکی‌ام، برای تمام اضطراب‌هایی که در طول زندگی تجربه کرده بودم، گریه کردم. پزشک گفت در کودکی هوشی بیشتر از دیگر کودکان داشتم، اما اختلال در یادگیری باعث عقب‌ماندگی‌ام در تحصیل می‌شد. این جمله درد بزرگی برایم داشت و شاید فقط آدم‌های شبیه به خودم آن را درک کنند. با وجود اینکه ذهن خلاقی داشتم ولی در مدرسه جمله همیشگی برای من این بود که تو خنگی و این نداشتن آگاهی خانواده‌ام و معلم‌ها در تمام این سال‌ها حس خنگ‌بودن را در من تشدید کرده بود، در‌حالی‌که درمان به‌موقع شاید مسیر زندگی‌ام را تغییر می‌داد».

رنج والدین

مرد، پدر دو کودک با اختلال بیش‌فعالی است که به دلیل این موضوع، محل زندگی‌شان را هم تغییر دادند؛ کودکان دختر و پسری هشت و 10‌ساله هستند که از ابتدای کودکی تحت نظر متخصص قرار گرفتند. این پدر در صحبت‌هایش اشاره می‌کند که خودش هم به بیش‌فعالی مبتلاست و به شکل ژنتیکی به کودکانش ارث رسیده: «کودکان دارای ADHD معمولا در برابر یادگیری مقاومت می‌کنند و اگر معلم این موضوع را درک نکرده باشد، کودکان آسیب جدی می‌بینند. دقیقا اتفاقی که برای کودکان من رخ داد، همین بود. کودکان دارای ADHD معمولا سطح هوش بیشتری از هم‌سن‌های خود دارند و با این حال کلاس درس و مدرسه برای فرزندان من همیشه با یک اضطراب شدید همراه بود. چون بیشتر معلمان و کادر مدارس، راه و رسم رفتار درست با کودکانی شبیه آنها را بلد نیستند. در آخر مجبور شدیم منطقه زندگی‌مان را تغییر دهیم تا بچه‌ها در مدارس بهتری درس بخوانند، هر‌چند هنوز هم مشکلاتی داریم اما وضعیت بهتر شده است. البته ما زود متوجه شدیم، خیلی کوچک بودند که شیطنت‌شان کنترل‌ناپذیر بود و چون خودم هم در کودکی همین شرایط را داشتم، نگران شدم و به متخصص مراجعه کردم. وقتی بیماری هر دو تأیید شد، از همان موقع درمان را شروع کردیم و با اینکه تحت درمان‌اند، همچنان با فضای مدرسه، آموزش‌پذیری و نظم کلی چالش‌های بسیاری دارند. مثلا دخترم نمی‌تواند مثل کودکان دیگر یک زنگ کامل سر کلاس بنشیند و بی‌قراری می‌کند. اگر معلم رفتار اصولی نداشته باشد، ممکن است با رفتار دخترم کل نظم کلاس بر‌هم بخورد و او را توبیخ یا تنبیه کنند. در این شرایط همه چیز بد و بدتر خواهد شد. این تنها یک مثال خیلی ساده از شرایط کودکان دارای ADHD است و واقعا رنج والدین دارای این فرزندان خیلی بیشتر از چیزی است که بتوان تصور کرد».

آدم‌ کارهای نیمه‌تمام

«نمی‌دانم چرا بعضی آدم‌ها ADHD را یک مزیت می‌دانند. من هنوز هم بابت این بیماری هزینه روانی می‌دهم و واقعا حال روانم خوب نیست». خودش می‌گوید 27 سال عمر کرده و آخر هم نفهمیده، زندگی بدون این بیماری چطور است. از حدود ۱۰‌سالگی، خانواده‌اش درمان را شروع کرده‌اند و تا چند سال قبل با اصرار خانواده دارو مصرف می‌کرد، اما حالا سه سالی می‌شود که از فرط خستگی روانی، درمان را کنار گذاشته است: «این اختلال مثل بختک روی تمام زندگی‌ام نشسته. از کودکی که بارها به‌ دلیل تحرک و شیطنت زیاد در خانه و مدرسه کتک خوردم تا همین حالا که در محل کار، دانشگاه و جلسات همیشه مشکل دارم. دوستانم می‌گویند خدای کارهای نیمه‌تمام هستم و راست هم می‌گویند، چون یک لیسانس را که همه گرفتند، من نیمه‌کاره رها کردم. از مدرک گواهینامه تا دوره‌های مهم و کارهای اداری، همه چیز را نصفه رها کردم. تمام طول زندگی‌ام با اضطراب گذشته و خواهد گذشت. چون فهمیدیم این بیماری تا همیشه با من خواهد ماند و برای همین امیدم را برای درمان از دست دادم. البته آدم‌هایی هم هستند که بهبود پیدا می‌کنند، ولی من جزء آنها نیستم».

ساده‌انگاری یک رنج بزرگ

اختلال بیش‌فعالی یا نقص‌ توجه در تمام ابعاد زندگی روزمره همراه بیمار است؛ از دشواری تمرکز در رانندگی تا حضور در جلسات طولانی یا کلاس درس. همه جا مثل هیولایی نامرئی، بیمار را محاصره می‌کند تا زندگی معمولی او را بر‌هم بزند. امیرحسین جلالی‌ندوشن، دانشیار روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران و عضو هیئت‌مدیره و سخنگوی انجمن علمی روان‌پزشکان ایران است. او در گفت‌وگو با «شرق» باور دارد که تشخیص این بیماری تکاملی در سال‌های اخیر بیشتر شده، ولی در گذشته بسیاری از کودکان که دچار این بیماری بودند، در روند تشخیص و درمان قرار نمی‌گرفتند و تا بزرگ‌سالی درگیر این بیماری بودند. جلالی می‌گوید: «علائم ADHD در بزرگ‌سالان با کودکان متفاوت است. برای مثال، در حوزه بی‌توجهی، کودکان بیشتر در انجام تکالیف یا به‌ خاطر سپردن جزئیات مشکل دارند؛ اما در بزرگسالان، دشواری در تمرکز طولانی‌مدت در جلسات، مطالعه یا رانندگی‌های طولانی دیده می‌شود. فراموشی مکرر قرارهای کاری، جا‌ گذاشتن اشیا، ناتوانی در مدیریت زمان و برنامه‌ریزی و داشتن کارهای نیمه‌تمام از ویژگی‌های رایج در بزرگسالان مبتلاست. بسیاری از این افراد کارهای زیادی را شروع می‌کنند، اما کمتر آنها را تمام می‌کنند».

به گفته جلالی، نشانه‌های بیش‌فعالی در کودکان بیشتر جنبه فیزیکی دارد؛ کودک مدام در حرکت است و آرام نمی‌گیرد. اما در بزرگسالان، این بیش‌فعالی بیشتر به شکل بی‌قراری ذهنی و درونی دیده می‌شود: «فرد احساس می‌کند باید حرکت کند، نمی‌تواند طولانی‌مدت آرام بنشیند یا استراحت کند. این وضعیت گاهی به پرگویی یا قطع‌کردن صحبت دیگران نیز منجر می‌شود. در زمینه تکانشگری نیز تفاوت‌هایی میان کودکان و بزرگسالان دیده می‌شود که طبق گفته‌های این روان‌پزشک اجتماعی کودکان معمولا نمی‌توانند در صف منتظر بمانند یا نوبت خود را رعایت کنند. اما در بزرگسالان، تکانشگری به شکل رانندگی پرخطر، تصمیم‌های عجولانه شغلی یا مالی و حتی در روابط شخصی نمود پیدا می‌کند. در مجموع، در بزرگسالان بیشتر شاهد بی‌قراری ذهنی همراه با مشکلات تنظیم هیجانات و تکانشگری هستیم».

نگاه سطحی و مبتذل به کم‌توجهی - بیش‌فعالی

با همه اینها اما چند سالی است که این بیماری به‌ یک ویژگی قابل توجه رفتاری تبدیل شده و نگاه فانتزی به آن می‌شود. خیلی از نشانه‌هایی که از سوی افراد مطرح می‌شود، اشتباه است و توضیح علمی ندارد. جلالی هم در این مورد اشاره می‌کند: «توجه رسانه‌ای و بالینی بیشتر، باعث شده افراد با برچسب این بیماری برای درمان مراجعه کنند اما واقعیت این است که علائم ADHD در بزرگسالان شباهت زیادی با مشکلاتی مانند اضطراب، استرس، اختلال خواب یا اختلالات هیجانی دارد. همین موضوع گاهی منجر به تشخیص اشتباه می‌شود. شبکه‌های اجتماعی نقش مهمی در گسترش برداشت‌های نادرست دارند. ADHD گاهی به‌عنوان نوعی ویژگی متمایز یا حتی مزیت معرفی می‌شود. این نگاه سطحی و مبتذل از مفهومی جدی به نام تنوع روانی (Neurodiversity) نشئت می‌گیرد. تنوع روانی تأکید می‌کند که انسان‌ها الگوهای متفاوتی از رفتارها و واکنش‌های هیجانی دارند و نباید همه را با یک معیار یکسان سنجید یا برچسب زد. هدف این رویکرد، کاهش تبعیض و انگ اجتماعی است. اما در برخی موارد، ADHD به یک برچسب تمایز یا حتی نوعی افتخار نادرست تبدیل می‌شود. این موضوع می‌تواند به مسئولیت‌گریزی و خودبرچسب‌زنی منجر شود». با این حال، برای بسیاری این پرسش مطرح است که تغییر سبک زندگی چقدر بر بروز این بیماری نقش دارد. جلالی به روشنی در مورد این موضوع توضیح می‌دهد: «دلیل بالارفتن میزان تشخیص ابتلا به این اختلال، در پی ارتقای دانش بالینی، دسترسی به درمان و توجه رسانه‌ای بیشتر است. اما فرضیه‌هایی هم وجود دارد مبنی بر اینکه مواجهه‌های شیمیایی در دوران بارداری یا سبک زندگی مدرن می‌تواند در افزایش بروز اختلال یا وضعیت‌های مشابه مؤثر باشد. مغز انسان در طول تکامل برای ظرفیت مشخصی طراحی شده است، اما امروز با حجم بی‌سابقه‌ای از ورودی‌های اطلاعاتی مواجه است که گاه فلج‌کننده‌اند. همین مسئله می‌تواند به مشکلاتی مانند نداشتن تمرکز یا فراموشی منجر شود. بنابراین، همیشه ریشه این مشکلات یک اختلال مغزی مثل ADHD نیست. گاهی اگر بتوانیم سبک زندگی خود را مدیریت کنیم و میزان داده‌هایی را که به ذهن وارد می‌شود کنترل کنیم، بخشی از این مشکلات کاهش پیدا می‌کند».

شروع نشانه‌ها قبل از 12سالگی

اختلال بیش‌فعالی از دوران کودکی همراه بیمار است و طبق آخرین نسخه DSM-5-TR، علائم این اختلال در سه دسته طبقه‌بندی می‌شود که الهه خوش‌نویس روان‌شناس کودک در گفت‌وگو با «شرق» این سه بخش را توضیح می‌دهد: «بی‌توجهی، باعث دشواری در تمرکز بر تکالیف روزمره، فراموشی کارهای روتین و ناتوانی در پیگیری جزئیات می‌شود. بیش‌فعالی، بی‌قراری، حرکات مداوم، ناتوانی در آرام‌نشستن برای مدت طولانی و پرحرفی همراه دارد و تکانشگری منجر به رفتارهایی مانند انجام رفتارهای ناگهانی بدون فکر قبلی و قطع صحبت دیگران م و ناتوانی در صبر‌کردن برای نوبت می‌شود». با این حال، ژنتیک، عوامل عصبی و عوامل محیطی را از عوامل بروز این بیماری می‌داند؛ البته ژنتیک نقش پررنگ و غیرقابل انکاری دارد: «تحقیقات نشان داده افراد مبتلا از نظر ساختار و عملکرد مغزی، به‌ویژه در ناحیه پیش‌پیشانی، تفاوت‌هایی با دیگران دارند. این بخش از مغز مسئول کنترل توجه، برنامه‌ریزی و مهار تکانه‌هاست. علاوه بر این، شرایط محیطی مانند استرس شدید مادر در دوران بارداری، مصرف سیگار یا الکل و زایمان زودرس نیز می‌تواند احتمال بروز این اختلال را افزایش دهد». طبق گفته‌های این متخصص علائم بیش‌فعالی از قبل 12سالگی معمولا در محیط خانه و مدرسه قابل مشاهده است: «اگر کودکی فقط در خانه مشکل دارد اما در مدرسه مشکلی در او دیده نمی‌شود، نمی‌توان او را بیش‌فعال دانست. همین مسئله یکی از دلایل گزارش بالاتر شیوع بیش‌فعالی در ایران نسبت به آمار جهانی است. در حالی که شیوع جهانی بین پنج تا حداکثر هفت تا هشت درصد است، در ایران گاهی تا ۱۱ درصد اعلام می‌شود. این تفاوت به‌دلیل برچسب‌زنی‌های عجولانه و تشخیص‌های ناقص است. البته این بیماری معمولا در پسرها بیشتر از دخترها گزارش می‌شود». کودکان دارای بیش‌فعالی در فضای مدرسه با آسیب‌های بسیاری مواجه می‌شوند، از روند یادگیری تا رفتار با معلم و دیگر دانش‌آموزان که نداشتن دانش مربی‌ها و معلم‌ها این چالش‌های کودک را بیشتر خواهد کرد. خوشنویس توضیح می‌دهد: «از نظر آموزشی نیز کودکان مبتلا به بیش‌فعالی، عملکرد تحصیلی ضعیف‌تری نسبت به همسالان خود دارند. نمرات پایین‌تر، معدل کمتر، افت تحصیلی بیشتر و نیاز به خدمات آموزشی مکمل در این کودکان دیده می‌شود. در دانشگاه هم دچار مشکلات خودتنظیمی و افت عملکرد هستند». با این حال اگر این بیماری درمان نشود، طبق گفته خوشنویس، افراد با مشکلات جدی روبه‌رو می‌شوند: «حفظ توجه، مدیریت کارها و کنترل تکانه‌ها دشوار می‌شود. این افراد در شغل و روابط اجتماعی عملکرد مطلوبی ندارند و ممکن است به‌ دلیل فشار محیط، دچار مشکلات سلامت روان شوند. همچنین خطر اعتیاد، تصادفات و رفتارهای پرخطر در آنها بیشتر است. درمان به کاهش این ریسک‌ها و ارتقای کیفیت زندگی آنها کمک می‌کند. با این حال توجه داشته باشید که بخش زیادی از اطلاعاتی که در فضای مجازی درباره ADHD منتشر می‌شود، ناقص یا نادرست است. این محتواها می‌توانند باعث بیش‌برآورد یا برعکس، عادی‌سازی این اختلال شوند. در حالی که معیارهای دقیق تشخیص بر اساس DSM-5-TR تعریف شده است، برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که حتی بیش از ۵۰ درصد اطلاعات شبکه‌های اجتماعی با داده‌های علمی مغایرت دارد. چنین مغایرتی منجر به تشخیص‌های نادرست و پیامدهای اجتماعی جدی می‌شود».

نگاه فانتزی به یک اختلال جدی

بیش‌فعالی رنج بسیاری برای بیماران به همراه دارد، آنها باید با تلاش مضاعف در محیط کار و تحصیل و حتی زندگی روزمره همراه ریتم جامعه باشند. مهسا مقدم مدرس دانشگاه و روان‌شناس حوزه کودک و نوجوان هم تأکید دارد اگر درمان به‌موقع انجام نشود، پیامدهایی مانند افت‌ تحصیلی، مشکلات رفتاری، کاهش عزت‌ نفس، تعارض در روابط خانوادگی و حتی خطر سوءمصرف مواد و مشکلات اجتماعی می‌تواند ایجاد شود، با این حال درمان این اختلال معمولا کوتاه‌مدت نیست: «روند این بیماری طولانی‌مدت و چندبعدی است و بسته به شدت علائم، ممکن است سال‌ها ادامه پیدا کند. در روند درمان باید دارودرمانی، روان‌درمانی و مداخله‌های تخصصی در مدارس همراه کودک باشد تا با کاهش علائم، کیفیت زندگی آنها ارتقا پیدا کند. با همه این مشکلات که بیماران تجربه می‌کنند، در سال‌های اخیر در جامعه و به‌ویژه در فضای مجازی، ADHD گاهی به شکل فانتزی و ساده‌انگارانه مطرح می‌شود. بعضی افراد حواس‌پرتی یا بی‌حوصلگی روزمره را با این اختلال اشتباه می‌گیرند و حتی آن را نشانه‌ای از خلاقیت یا نبوغ می‌دانند که این نگاه پیامدهای بسیاری به‌همراه دارد. جدی گرفته‌نشدن اختلال، تأخیر در مراجعه به متخصص و افزایش خطر خوددرمانی از آسیب‌های چنین نگاهی است».

نظرات بینندگان