شفاانلاین»سلامت»همه زباله ها اگر بازیافت نشوند، خطرناک هستند، اما قصه زباله های بیمارستانی از سایر زباله ها حسابی توفیر دارد. خطرناک ترین زباله هایی که اگر درست و حسابی از بین نروند و از چرخه خارج نشوند هزار و یک بیماری می توانند تولید کنند.
به گزارش شفاآنلاین: مقصود از پسماندهای بیمارستانی، همان زباله های عفونی مراکز درمانی و بیمارستان ها و آزمایشگاه ها و مراکز مشابه است که سمی و بیماری زا هستند و گاه می توانند اشتعال زا نیز باشند. همان بمب های عفونی که باید طبق شیوه نامه خاصی، نیست ونابود شوند. زباله هایی همچون سرنگ های پر از خون، پانسمان های آلوده، تیغ های جراحی و دیگر موارد.
اما با همه این خطرات گاه می بینیم و می شنویم که این زباله ها سر از گوشه و کنار خانه های مردم یا زمین های دور و بر درمی آورند.
این قصه تکراری پرغصه رهاسازی زباله های عفونی این بار در انتهای خیابان شهید شفیعی 50 با ارسال گزارشی تصویری از سوی شهروندان به دست ما می رسد و برای آنکه بیشتر از ماجرا سردربیاوریم بلافاصله به محل موردنظر می رویم.
خطر زباله های بیمارستانی
انتهای خیابان شهید شفیعی 50 زمین بزرگ چند هکتاری و دو طرف آن را منازل مسکونی احاطه کرده است. فعالان فرهنگی محله منتظر ایستاده اند تا ما را به محل دپوی این زباله ها ببرند.
حسامی، فعال فرهنگی محله، اولین نفری است که به چشم این زباله ها را دیده، به شهرآرا می گوید: این زمین ها شخصی است. در آخرین خبری که داریم با شهرداری صلح کرده و قرار است زمین ها تسطیح و جاده شود و از این حالت در بیاید، اما چه زمانی می خواهد این اتفاق بیفتد خدا می داند.
او در توضیح بیشتر می گوید: خودتان ببینید بین زباله ها به راحتی سوزن های آلوده و قوطی های سرم و وسایل خونی و کثیف به چشم می خورد که در این زمین رها شده است. با فاصله کمی از این زمین خانه های مردم است. حتی در این سرمای زمستانی گاه بچه های کوچک و نوجوان در این زمین ها بازی می کنند. فکر کنید اگر یکی از این بچه ها دست به این وسایل آلوده بزند چه بلایی سرش می آید؟
بی خطرسازی زباله ها، شاید وقتی دیگر
خرم دل، دیگر فعال فرهنگی محله نیز برای پیگیری این مسئله به محل آمده، حرفش این است: مگر جمع آوری این طور زباله ها ضوابط خاصی ندارد؟ این زباله علاوه بر انسان، محیط زیست را هم آلوده می کنند و اگر به داخل زمین و چشمه های آب زیرزمینی نفوذ پیدا کنند، مریضی های جورواجور گریبان نسل های حالا و بعد را می گیرد.
او در ادامه می گوید: ما تخصص این حوزه را نداریم، اما همین قدر می دانیم و شنیده ایم که این نوع زباله باید با دستگاه های ویژه بی خطرسازی شود و سپس با شیوه خاص خود معدوم شود.
این دغدغه مند محله می گوید: بی خیال این موضوع نمی شویم تا این زمین را شهرداری جاده کند و از این حالت برهوت در بیاید. از طرفی باید مشخص شود این زباله ها را چه کسی اینجا ریخته و رفته است. چون به طور حتم بار اول و آخرش نخواهد بود و جلو این ضرر جانی و زیست محیطی را از هر جا که بگیریم، فایده است.
حسامی نیز از پیگیری هایش می گوید: این دور و بر چند مرکز درمانی وجود دارد. اسمی از هیچ مجموعه ای نمی برم چون مطمئن نیستم که کار این ها باشد، اما به طور محسوس و نامحسوس پیگیر خواهم بود که بدانم منشأ مشکل کجاست.
شهروند دیگری نیز به ساختمان نزدیک و مشرف به زمین های بایر اشاره می کند. اینجا ساختمانی است که بی هیچ تابلو و نام و نشانی خدمات درمانی ارائه می دهد. آن طور که شنیده ایم ساختمان پزشکان بدون مرز است. باید از آن ها هم پرس و جو کنید چون نزدیک ترین مکان با رویکرد درمانی به این زمین هاست.
بیاتی هم از ساکنان محله است که اطلاعات جدیدی از این زمین رو می کند: پیش از این در این زمین ها چند گاری زباله بزرگ فلزی بود و حداقل زباله ها در آن ریخته می شد، اما از وقتی شهرداری گاری ها را برداشته، هر کس از هر جایی هر نوع زباله ای دلش بخواهد روانه این زمین ها می کند. از زباله های معمولی خانه گرفته تا نخاله های ساختمانی و حالا هم که چشم ما به جمال زباله های بیمارستانی و عفونی که خیلی خطرناک و آلوده است، روشن شده است.
او با ناراحتی ادامه می دهد: من که نمی توانم به دست و پای بچه ام غل و زنجیر بزنم که از خانه بیرون نیاید. حتی از تصور اینکه بچه ام خدای نکرده دست به این سرنگ و لوازم آلوده بزند، همه وجودم می لرزد.
ساختمان بی نام و نشان
ساختمان سفید رنگ مقصد بعدی است؛ همان مکان پزشکان بدون مرز که هیچ تابلو و نشان مجموعه درمانی در آن به چشم نمی خورد. از منشی که سراغ مدیر مجموعه را می گیرم، می پرسد: موضوع صحبت چیست؟
وقتی او را در جریان ماجرا قرار می دهم، می گوید: این ها مربوط به ما نیست.
او بلافاصله مدیر مرکز را در جریان ماجرا قرار می دهد و بعد یک ربع، خانمی که منشی او را خانم دکتر خطاب می کند با صدای بلند پاسخ می دهد: هیچ گونه عکس برداری و مصاحبه انجام نشود و اجازه آن را ندارند.
او از پاسخ به سؤال ها خودداری می کند و وقتی می پرسم که می داند چه کسی زباله های عفونی را وسط این زمین مجاور رها کرده؟ با تأکید می گوید: نمی دانم. با اطمینان خاطر می گویم مربوط به اینجا نیست. زباله های مخصوص مرکز ما را شهرداری جمع آوری می کند. ما قرارداد جمع آوری پسماند عفونی با شهرداری داریم.
خانم دکتر در مورد اینکه چرا این مرکز درمانی بدون تابلو و نام و نشان است، بیان می کند: این مسائل به من مربوط نمی شود. رئیس پروژه در حال حاضر اینجا نیست.
پایان خوش زمین خاکی
آنچه را دیده و شنیده ایم بعد از بازدید میدانی از شهردار منطقه 5 مشهد می پرسیم و او پیش از پاسخ درباره فرجام این زباله ها خبر خوشی به اهالی می دهد: حداکثر تا یک ماه دیگر زمین خاکی و خالی انتهای خیابان شهید شفیعی 50 سامان دهی می شود و دیگر در آن خبری از نخاله و این طور موارد نیست. با این بازگشایی دسترسی به روستای حلوایی هم میسر می شود و این گذر به خیابان مفتح شرقی اتصال پیدا می کند.
حسن صالحی مفرد درمورد زباله های عفونی مورد نظر تأکید می کند: ساکنان محله این تصاویر را برای شهرداری منطقه ارسال کرده اند و بلافاصله در کمترین زمان زباله ها جمع آوری و زمین پاک سازی شد تا طبق مقررات امحا شود.
او همچنین بیان می کند: شهرداری طبق قرارداد از طریق سازمان مپ این نوع زباله ها را تحویل می گیرد.شهردار منطقه از پیگیری هایش برای یافتن سرمنشأیی از متخلفان رهاکننده این زباله ها می گوید: همکاران خدمات شهری را مأمور کرده ایم برای پیشگیری از تکرار چنین مسائلی، حتما مراکز مجوزدار و احتمالا بدون مجوز درمانی دوروبر را رصد کنند تا منشأ آن را شناسایی کنیم و اخطار بدهیم تا چنانچه مرکز موردنظر قرارداد جمع آوری زباله های عفونی ندارد زودتر برای سلامت شهروندان و بهداشت محیطی قرارداد لازم را با سازمان مپ ببندد.
او در مورد فعالیت مرکز درمانی پزشکان بدون مرز مجاور زمین اظهار بی اطلاعی می کند و قول پیگیری می دهد.