خودکشی کارگران آن هم در صنعت نفت، سودآورترین و پرسابقهترین صنعت کشور معنای روشنی دارد: سیاستهای ناکارآمد کارگران را گروه گروه در ایستگاههای مختلف از قطار رفاه و زندگی آسوده پیاده کرده است

شفاآنلاین:جامعه>دستمزد کم، شغل بیکیفیت، کاهش نشاط عمومی و نبود امنیت شغلی منجر به
افزایش مرگ خودخواسته از سر ناامیدی در جامعه شده است. این روزها نهتنها
وضعیت کارگران بلکه اکثریت قشرهای جامعه از پرستاران و کارکنان دولت هر سال
بدتر از سال قبل شده است. در چنین شرایطی است که در روزهای ابتدای
تیرماه، معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در تشریح
دستاوردهای دولت سیزدهم در حوزه روابط کار به مواردی از جنس آمارسازی، مثل
تدوین لایحه اصلاح قانون کار یا افزایش کمی کمیتههای حفاظت فنی اشاره
میکند. او هیچ اشارهای به پسرفت شدید وضع معیشتی کارگران و عقبماندگی
سنگین دستمزد از سبد هزینهها ندارد ولی مدعی است که بیبروبرگرد ما
«دستاورد» داشتهایم زیرا تورم و گرانی با دستمزد آنها دو خط موازی است که
هیچگاه به یکدیگر نمیرسند.
به گزارش شفا آنلاین: طی سالهای اخیر
جامعه کارگری روزبهروز
فقیرتر شدند و قشر متوسط نیز سقوط عجیبی را تجربه کردند. وضعیت بهقدری
بغرنج شده است که شماری از خانوادهها شرمنده فرزندان هستند. کارگران
شرکتیهای پتروشیمی چوار ایلام با وجود سالها سابقه کار همچنان روزمزدی
کار میکنند و از حداقلهای ساده قانون از جمله طرح طبقهبندی مشاغل محروم
هستند، در این واحد پتروشیمی در یکی، دو سال اخیر، حداقل سه کارگر از فرط
استیصال و فقر خودکشی کردهاند. خودکشی کارگران آن هم در صنعت نفت،
سودآورترین و پرسابقهترین صنعت کشور معنای روشنی دارد: سیاستهای ناکارآمد
کارگران را گروه گروه در ایستگاههای مختلف از قطار رفاه و زندگی آسوده
پیاده کرده است اما در عوض، نزدیکان به بلوکهای قدرت، دلالان،
پیمانکاران، واسطهها و همه آنهایی که به اطلاعات دسترسی دارند،
روزبهروز بیشتر در ثروتهای بادآورده فرو میروند. یکدرصدیها همه چیز
را قبضه کردهاند. همین مرگهای خودخواسته کارگران نشان از تاثیر دستمزدها
بر افزایش مرگ از سر ناامیدی است. دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه
علامه طباطبایی چند روز پیش در نشست رونمایی از کتاب «مرگهای از سر
ناامیدی و آینده سرمایهداری» نوشته «آن کیس» و با عنوان «بررسی
کجکارکردیهای نظام آموزش، سلامت و اشتغال کشور و آثار آن بر فقر،
نابرابری و عقبماندگی فناورانه» در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن
میگفت. او با اشاره به پیامدهای مخرب اجتماعی کاهش دستمزد نیروی کار گفت:
«فکر میکنند اگر دستمزد را بالا ببرند با قهقرا روبهرو میشوند. در حالی
که شما مافوق قهقرا را به این مردم بیدفاع تحمیل کردهاید.» این اقتصاددان
گفت: سه گونه مرگ که در این کتاب بررسی شده حادترین مساله امروز ایران هم
است.
پژوهشها نشان میدهند که کاهش امنیت شغلی میتواند به عنوان یک عامل موثر
در افزایش ریسک خودکشی کارگران عمل کند. نارضایتی از میزان دستمزد، عدم
حمایت اجتماعی در محیط کار و نادیده گرفتن حقوق کارگران میتوانند به تضعیف
روحیه و افزایش فشارهای روانی منجر شوند که در نهایت ممکن است به افزایش
احتمال خودکشی منجر شوند. از سویی وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث شده
نشاط در جامعه ما هر روز کمرنگتر از روز قبل شود. این در حالی است که به
باور بسیاری از کارشناسان نشاط و شادی میتواند عامل اصلی پیشرفت و پویایی
در جامعه باشد. به باور بسیاری، جامعه غمگین و خموده امکان رشد پیدا
نمیکند و همین مساله باعث بروز مشکلات بسیاری در جامعه میشود. از جمله
افزایش میزان خشم، پایین آمدن تحمل اجتماعی، بالا رفتن آمار بزههای
اجتماعی و سست شدن پیوندهای خانوادگی. تمامی این مسائل میتواند دلیل کمبود
شادی در جامعه باشد اما مساله مهم این است که وقتی مردم از رفاه اجتماعی
مناسب برخوردار نباشند قطعا یکی از زمینههای وسیع شاد بودن از آنها گرفته
میشود. به گفته مومنی، در کشوری زندگی میکنیم که کسانی قصد غربت میکنند و
به جای اینکه ریشه خودکشیها را بفهمند در آمار و اطلاعات دست میبرند و
انتشار دادهها را متوقف میکنند! آیا میتوان خیانتی بزرگتر از این تصور
کرد که کشوری از محل منابع بین نسلیاش کارشناس تربیت و بعد یا انتشار
دادهها را متوقف یا با دهها شیوه در آن دستکاری کند!؟ میگویند
دانشگاهیها حرفهایی میزنند که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود! آنها
دادههای مربوط به طلاق را هم طبقهبندی کردهاند! دادههای غیررسمی در
برخی شهرها میگوید از هر دو ازدواج بیش از یک ازدواج به طلاق منجر میشود،
بعد فکر میکنند با طبقهبندی دادهها و جلوگیری از انتشار آنها قضیه
حلوفصل میشود. این در حالی است که همانطور که دادههای رسمی وزارت کشور
نشان میدهد گسترش و تعمیق فساد در ایران، وضعیت اعتماد مردم به حکومتگران و
وضعیت اعتماد مردم به یکدیگر را به چه جاهایی رسانده است اما چرا امروزه
وضعیت ایران درخصوص افزایش مرگهای از سر ناامیدی نگرانکننده است.
دستمزدهای کم مردم را دچار یأس و ناامیدی کرده است یا نبود شادی اجتماعی.
رابطه فقر با فقدان شادی در جامعه
بر همين اساس مصطفی اقلیما، روانکاو نامدار ایران درخصوص افزایش مرگهای از
سر ناامیدی به فقدان شادی در جامعه اشاره میکند و به «جهانصنعت» گفت:
وقتی از فقر صحبت میکنیم از علتی حرف میزنیم که معلولهای بسیاری را سبب
شده است از جمله آسیبهای اجتماعی، بزههای اجتماعی و… در حال حاضر درآمد
افراد با هزینهها معیشتی همخوانی ندارد. همین موضوع آسیبهای اجتماعی
فراوانی را ایجاد کرده است. از سویی شادی در جامعه به فراموشی سپرده شده
است. این در حالی است که شادی عنصر مهمی برای پیشرفت جامعه است که متاسفانه
برخی مسوولان به آن توجه کافی ندارند. فراهم آوردن شرایط برای نشاط
اجتماعی علاوه بر ایجاد شرایط تفریحی مناسب نیازمند رفاه اجتماعی است.وی
افزود: متاسفانه در حال حاضر فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی در صدر دلایل
شاد نبودن افراد جامعه قرار دارد. تا زمانی که افراد از رفاهی نسبی
برخوردار نباشند و ذهنشان درگیر معیشت و تامین هزینههای زندگی باشد هیچ
دلیلی برای شاد بودن نمیبینند و این مساله باعث میشود پویایی جامعه به
کندترین وضعیت ممکن برسد.اقلیما بیان کرد: شما خانوادهای را در نظر بگیرید
که پدر و مادر تمام طول روز درگیر تامین هزینههای معیشتی هستند. فرزندان
به همین دلیل ساعتهای طولانی یا در مدرسه هستند یا در خانهتنها به سر
میبرند و شاید هم به پدربزرگ و مادربزرگ سپرده شوند. قطعا پدر و مادر بعد
از ساعتهای طولانی کار کردن توان و حوصله وقت گذاشتن برای فرزندانشان
ندارند. شاید تفریح این بچهها به آخر هفته محدود شود که البته در بسیاری
از خانوادهها آخر هفته هم به انجام کارهای عقبافتاده اختصاص پیدا میکند.
حال سوال اینجاست فرصت شادی برای این بچهها چه زمانی فراهم میشود؟
پدر علم روانکاوی ایران در بخش دیگری از صحبتهایش به مساله امنیت اجتماعی
تاکید کرد: عامل بعدی که باعث نشاط اجتماعی میشود امنیت اجتماعی است.
امنیت اجتماعی شامل امنیت فردی، شغلی، خانوادگی و… است. چگونه میتوان
انتظار داشت بدون وجود امنیت شغلی نشاط اجتماعی وجود داشته باشد؟ امنیت
همان احساس آرامشی است که افراد در سایه اجرای قوانین جاری در جامعه احساس
میکنند؛ قوانینی که هر یک با چارچوبهای خاص خود میکوشند از تضییع حقوق
افراد جامعه جلوگیری شود. تغییر قوانین به صورت دائمی، یکسونگری به آنها،
نادیده گرفتن و اجرای ناقص آنها میتواند امنیت روانی حاکم بر جامعه را به
خطر اندازد. در سایه نبود امنیت روانی و اجتماعی نمیتوان از نشاط اجتماعی
صحبت کرد.
او ادامه داد: بسیاری از موفقیتهای مورد انتظار جامعه در گرو نشاط اجتماعی
است. وقتی جوانان از رفاه نسبی برخوردار باشند و درگیر مساله معیشت نباشند
قطعا میتوانند بهراحتی ازدواج کنند. اگر امنیت شغلی داشته باشند و به
آینده امیدوار باشند قطعا به فرزندآوری فکر خواهند کرد و در این شرایط دیگر
جامعه با مشکلی به نام پیری جمعیت مواجه نخواهد بود. قطعا شایستهسالاری
یکی از مهمترین راهکارهای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی است. مساله
اینجاست که افراد در جایگاه درست خود قرار بگیرند و از تواناییهایشان در
پیشبرد اهداف جامعه استفاده کنند. در واقع نشاط اجتماعی به خودی خود ایجاد
نمیشود باید شرایط آن فراهم باشد و برقراری این شرایط تنها از دست افراد
توانمندی برمیآید که در جایگاه درست مدیریتی قرار دارند. این در حالی است
که به طور تقریبی گفته میشود نزدیک به 20میلیون نفر حاشیهنشین در کشور
وجود دارد که البته سهم شهرهای بزرگی مانند تهران و اصفهان و شیراز از همه
بیشتر است. بیتوجهی دولت به وضعیت معیشت و تورم باعث شده ما با افزایش
جمعیت فقیر در کشور مواجه باشیم و همین امر در نهایت به افزایش بزههای
اجتماعی میانجامد.
مصطفی اقلیما در پایان با تاکید بر اینکه جای خالی شادی در جامعه را باید
در برنامههای مسوولان جستوجو کرد، گفت: در تقویممان تاریخهای مناسبتی
بسیاری داریم که میتواند فرصت ایجاد نشاط در جامعه باشد اما بهدرستی از
این فرصتها استفاده نمیکنیم. شادی میتواند مستقیما بیکاری و تورم را
کنترل کند اما همین که مردم برای ساعاتی به گرفتاریهایشان فکر نکنند و
خوشحال باشند، زمینهای میشود که حس همدلی و همبستگی بیشتری داشته باشند و
با این روحیه آمادگی پیدا کنند تا با کمک به دولت و مسوولان اجرایی، در حل
مشکلات مشارکت کنند. اگر بخواهیم واقعیت را بیان کنیم، باید بگوییم
بیتدبیری دولتها عامل اصلی به وجود آمدن شرایط بحرانی اقتصادی، فرهنگی و
اجتماعی در جامعه است./جهان صنعت