درواقع، مهمترین مفهومی که از طرف خانوادهها در رابطه با جنس مخالف به دختران منتقل میشود، مفهوم «آسیب دیدن» است که منجر به القای پدیده «مردهراسی» میشود.
دخترانی که به مردان بیاعتمادند، به دور خود حصار میکشند
حالا دختری که مثلا در بیست و پنج سالگی خود را در موقعیت رابطه و ازدواج میبیند، باید مرد ایمن و غیرآسیبزا پیدا کند؛ اما او پیمانهای برای سنجش مرد ایمن و ناایمن در دست ندارد. پیمانهای برای سنجش ثبات و تعهد یک مرد در دست ندارد. او تاکنون رابطه معناداری نداشته تا به تدریج عیار در دستش آمده باشد. او حتی خبر از رفتارهای قابلتحمل یا غیر قابل تحمل خود در آینه مردان ندارد.
وقتی فرد، ادراک عمیقی از دنیای درونی جنس مخالف خود نداشته باشد، تنها پیمانهای که در دست دارد، پیمانه مشخصات ظاهری شامل تیپ و قیافه و رفتارهای بیرونی است. در جامعهای که حتی معماری خانههایش اندرونی و بیرونی دارد، رفتار بیرونی تفاوت چشمگیری با رفتار اندرونی دارد.
دخترانی که با تفکر بیاعتمادی به مردان بزرگ شدهاند، دیوار بلندی به دور خود میکشند و کمرویی یا اجتناب پیشه میکنند یا با سرکوب رفتارهای برونگرایانه و دوری از سر و گوش جنبیدنها و خندهها میروند به سمت «متانت و خانومی». متانت، متاعی است که هنوز برای خانواده پسران خریدار دارد اما مشکل این است که برای همه پسران بالارفتن و پریدن از این دیوار کار سادهای نیست. مردان باثباتتر و قابلاعتمادتر که به زنان نگاه ابزاری ندارند، به خود اجازه بالارفتن از دیوار دختران کمرو و «با متانت» را نمیدهند.
در بیشتر مواقع تنها دو دسته از مردان از این جسور بودن برخوردارند که از این دیوار بالا بروند؛ یکی به اصطلاح دختربازان خوشتیپ حرفهای و کارکشته! و دیگری شخصیتهای ضداجتماعی که اساسا برایشان ارتفاع هیچ دیواری مهم نیست.
این پدیده، دیدگاه مبتنی بر اینکه مردان آسیبرسان هستند و همه مردها از یک قماشند را در دختران کمرو و اجتنابی بیش از پیش تقویت میکند...سلامانه