اگر جوانان
امکانات محدودی داشته باشند که از طریق خانواده و تحصیل آن را احساس کنند،
ممکن است مهاجرت کنند. حتی در بسیاری از موارد مهاجرت به دلیل نداشتن شغل
صورت میگیرد و بنابراین وقتی جوان ببیند شرایط اشتغال برایش فراهم نیست
دست به مهاجرت می زند. آگهیها و تبلیغات زیادی در مورد پذیرش دانشجو بدون
کنکور و روشهای مختلفی که انواع دانشگاههای آزاد،غیرانتفاعی و حتی
پردیسها به آن دست می زنند تا ظرفیت خود را تکمیل کنند، در جریان است. در
کنار اینکه دانشگاههای دولتی هم با برگزاری دورههای شبانه از این قافله
عقب نیفتادهاند،دانشگاههای پیام نور و علمی- کاربردی هم که دیگر الی
ماشاءا... و بنابراین تاسیس و راه اندازی واحدهای دانشگاهی مختلف برای این
است که هر کسی بتواند برای ادامه تحصیل در داخل به دانشگاه برود. بنابراین
نمیتوان گفت فضای تحصیل برای جوانان کشور محدود است و من چنین ادعایی را
قبول ندارم. در شرایط فعلی کشور هر کسی که اراده کند با هر سطح معلومات و
هوش و ذکاوتی که داشته باشد میتواند در دانشگاههای درجه یک، دو یا سه
پذیرفته شود و ادامه تحصیل بدهد و فقط بحث تحصیل در مهاجرت دخیل نیست. فضای
عمومی جامعه ما در کنار تبلیغات کشورهای دیگر باعث شده تحصیل در کشورهای
خارجی به عنوان مدینه فاضله ترسیم شود و افراد تصور کنند در کشورهای دیگر
همه چیز مهیاست و هر کاری که بخواهند میتوانند آنجا انجام دهند. همه این
عوامل دست به دست هم داده و افراد به ویژه آنهایی که از نظر شرایط اقتصادی
خانواده این امکان برایشان فراهم است دست به مهاجرت می زنند. در این بین
برخی افراد هم هزینهها را با هم مقایسه کرده و برای مثال متوجه میشوند
اگر بخواهند در کشور خودمان به دانشگاه دولتی نرفته و در دانشگاه آزاد یا
غیرانتفاعی تحصیل کنند، تفاوت هزینهها خیلی زیاد نیست و به ویژه اینکه
بسیاری از این دانشگاهها از نظر بسیاری از واحدهای دولتی و غیردولتی که
قرار است بعدها افراد برای کار به آنها مراجعه کنند مقبولیت نداشته و به
همین دلیل افراد گزینه مهاجرت را انتخاب میکنند.