شفاآنلاین>سلامت>یک روز از همان روزهای بسیار فراوان در سالها و روزهای گذشته را تصور کنید که به هر دلیلی در چند روز تعطیلی که نصیبتان شده، سریع عزم سفر کردهاید به یک منطقهای خاص در کشور و بنا به تفریح و رفع خستگی دارید.
به گزارش شفا آنلاین : تهرانیها که بیشتر در این ایام به طور کلی فرمان خودرویشان به صورت خودکار به سمت جاده چالوس و آزادراه کرج، قزوین و از این سوی تهران رو به سوی فیروزکوه و جاده شمال تنظیم میشود، فارغ از استفاده از طبیعت زیبا و دلفریب این ناحیه از کشور، لحظات مرگباری را نیز بیشک دیده و تجربه کردهاند.
مثلا سالها پیش یکی از دوستان میگفت: لحظاتی را که بیش از یک روز کامل در جایی مشخص از جاده شمال را که توقف میکنید، تصور کنید تا جاده و ترافیک باز شود و ادامه مسیر دهید تا در نهایت به شمال و کنار دریا برسید. در این ایام و اوقات هستند موتورسواران یا حتی عابرانی که درهمان حوالی ساکن هستند و به موقع به داد مردم میرسند، آن هم زمانی که همه آذوقه راه، بالاخص آب را تمام کردهاند.
او میگفت در چنین شرایطی میدیدم مادرانی را که کودک در آغوش میان اتومبیلها به دنبال مقداری آب میگردند تا بتواند شیرخشک بچه را ترکیب یا عطششان را رفع کنند. جالب است اگر درون خودرویی مقدار آبی باشد که رفع نیاز کودکان را برطرف کند، اما نیاز باقی افراد چه میشود؟ در این مواقع میبینید و حتما شاهد بودهاید که آبهای آشامیدنی از سوی آن افراد، بعضی اوقات به 10 برابر قیمت واقعی به فروش میرسد. این امر قبل از آنکه بخواهد تعبیر و تفسیر اخلاقی یا اعتقادی برای ما داشته باشد یا بنا به نقد رفتار شهروندی داشته باشیم، باید بدانیم و بفهمیم که شاخصه استانداردهای خدمات جادهای در سطح کشور بر چه اصل و امری استوار است.
در چند کیلومتر فاصله از هم وجود پمپ بنزین و امکانات اولیه رفاِه جادهای باید حضور داشته باشند تا مسافران بتوانند به صورت آرام و با اطمینان از امکانات جادهها، به سفر خود ادامه دهند. حالا خودتان قضاوت کنید که وضعیت امکانات و فوریتهای پزشکی و خدمات امداد سلامتی جادهای به چه نحو است؟ وقتی بحثهای عادی و عمدتا متناسب با مقولههای عادی در زندگی روزمره در وضعیت سفر یا در شرایط حضور در بطن جامعه تا این حد جدی شده و نشاندهنده حساسیت بالای این مسایل میشود، باید به عمق و اهمیت امداد پزشکی و مقولات مبتنی بر اصل فوریتهای پزشکی نظر کرد که تا چه حدی مهم و حیاتی هستند و به چه میزان میتوانند در ادامه حیات انسانها بعد از وقوع حوادث یا بروز مشکلات فیزیکی و جسمی مهم و جدی باشند.
فرض کنید برای مثال بعد از چند دقیقه زمان سپری شده از یک رویداد یا بروز یک بحران، دایره فوریتهای پزشکی نظیر خودروهای مناسب، کادر مجرب، وسایل تردد هوایی که در مجموع به عنوان فوریتهای پزشکی تعریف میشوند، میتوانند آن حجم عظیم موانع را طی کنند و به محل مورد نظر برسند.
اما آیا در شرایط فجیعتر، میان موانع موجود بر سر راه، مثلا خرابیهای جادهای و خودروهای در راه مانده چند چرخبال مجهز به بهترین و اساسیترین ملزومات پزشکی و درمانی میتوانند در محل حاضر شوند یا هواپیماهای کوچک لجستیکی میتوانند در نزدیکترین محل به حادثه که از مدتها پیش در جایجای بزرگراهها ساخته شده به زمین بنشینند تا وظیفه انتقال مصدومان یا حادثهدیدگان را انجام دهند؟
از سوی دیگر چنانچه بخواهیم حجم وقایع و فوریتهای پزشکی و درمانی را تا این حد بزرگ نکنیم و صرفا در حوزه شهرهای بزرگی مانند تهران، اصفهان، تبریز، مشهد و... تمرکز داشته باشیم، خواهیم دید که در کلانشهری مثل تهران زیستن و تجربه یک زندگی اجتماعی شلوغ و پرازدحام داشتن که در آن نه میتوان به راحتی به مقصد و منزل رسید و نه میتوان با اعصاب و خیالی آسوده به رانندگی پرداخت، در صورت بروز مشکلاتی درست در قلب و نبض شهر و نیاز به اعزام فوریتهای پزشکی اعم از آمبولانس و اطمینان خاطر از مجهز بودن وضعیت و بخشهای اورژانسی نزدیکترین مرکز درمانی، به نظر شما میتواند دلیل کافی برای رضایتمندی نیازمندان به این خدمات و رضایتبخشی سیستم ارائهکنندگان خدمات باشد؟
قطعا چنین است. معضل بزرگ ترافیک در ابرشهرهایی مانند تهران و مشهد و... به چنان درجه و حدی از چیرگی میرسد که عملا و علنا شهروندان نمیتوانند قادر به تحرک عادی خود باشند چه برسد به اینکه وضعیت ترددهای اتوبانی و حتی خیابانی را به نوعی خودمحور و پیش از اعمال نظم از سوی مسوولان ترافیکهای اتوبانی و خیابانی، بهبود ببخشند.
کافی است در یک وضعیت ایدهآل تصور کنید که بتوان در کلانشهری مانند تهران در ایام آلوده سال که بیماران قلبی و افراد مسن با مشکلات جدی مواجه میشوند، سیستم فوریتهای پزشکی شهری مانند تهران به چنان حدی از استانداردهای عالی رسیده باشد که بتواند بهترین خدمات پزشکی لازم را ارائه دهد. یعنی در چنین وضعیتی و حتی برای یک بار کافی است بفهمیم و درک کنیم فوریتهای پزشکی چقدر مهم و عملکردش حیاتی است و تا چه حد و میزانی نیز مسوولان باید برای توسعهاش فکر و ذهنشان را مدام متوجه این مهم بدانند.
حال اجازه دهید به اصل موانع موجود برگردیم؛ اینکه ساختار معماری شهری ما دارای کمترین میزان از مشترکات با وضعیت امدادرسانی است، به نوبه خود و به اندازه کافی علت مهمی تلقی میشود تا نتوان بیش از اندازه لازم به سیستم ارائه خدماتدرمانی و فوریتی امدادی ایراد گرفت. در واقع ترکیب معماری شهرهای بزرگ ما، خیابانها و در تلاقی آنها، ارتفاع و اندازه ساختمانهای ما، ترکیب ناهمگونی از مرکزیتهای متعدد بدون هیچ زیرساخت مناسب و متمایزی از هم ایجاد کردهاند.
شاخصهای بهبود وضعیت امدادرسانی در کشورتغییر نکرده است موارد متعدد، ملموس و عینی در شهرهای ما وجود دارند که مانع توسعه و آبادانی و حتی رشد جمعیتی در شهرها میشود، در چنین شرایطی نمیتوان ساختاری با فکر و صلابت امدادرسانی و با مقوله اجرای عملیاتهایی با فوریتهای پزشکی و عمرانی را متصور شد.
این مساله به قدری مهم و در عین حال به عنوان یک عامل اصلی مورد بحث و اختلافنظرها و ایدههاست که بسیاری از کارشناسان و متخصصان امر، کیفیت تردد در جادهها و بزرگراههای کشور را یکی از عوامل مهم در راه رساندن کمکهای لازم به قربانیان سوانح رانندگی و نیز جادهای میدانند.
اینکه به علت کمبود راههای مطلوب و مناسب با استانداردهای عام جهانی در کشور نمیتوان به زعم و ادعای متخصصان فوریتهای پزشکی خدمات ارائه داد، بر کسی پوشیده نیست و تعهدی برای فعالان این حوزه ایجاد نمیکند. اگرچه این مقوله جدی است و زیاد نمیتوان در این زمینه چیزی را بر کسی تحمیل کرد اما اینکه هیچ تلاشی در راستای بهبود این مساله صورت نگیرد و شاخصهای بهبود وضعیت امدادرسانی تغییر چندانی نسبت به سالهای گذشته نکند، مهم است یا اینکه بودجه درخور توجه و مهمی به این مقوله حیاتی اختصاص داده نشود یا ارتقای کیفی و سطح بالای وضعیت امدادرسانی به اسلوبهای جهانی ترقی و توسعه نیابد، میتواند به عنوان امری مهم و معضلی جدی تلقی شود تا از این قبل بتوان دست کم اذهان دستاندرکاران امر را به سمت توجه جدی و اساسی به این مهم سوق داد.
نگاهی به امکانات امدادرسانی در اروپا برای مثال وقتی به پایتختهای بزرگ کشورهای اروپایی و معیارهای سنجش کیفیت امدادرسانیها و اورژانش شهری نظر میکنیم، بیشک متوجه میشویم که چه اختلاف فاحشی در معیار و گزینش ابزار و لوازم امدادهای شهری و کیفیت سرویسدهی و خدمات اینچنینی وجود دارد. هماکنون مقوله امداد و فوریتهای پزشکی به عنوان مهمترین اصل و سرفصل خدمات شهری، هم در مقوله مدیریت شهری و هم در ساختار جامعه سالم و شهر سالم قدعلم کرده و به عنوان یک ضرورت بسیار حیاتی، روزی نیست که در عین ارائه خدمات و امدادرسانی، به کیفیت و نحوه ارائه هرچه بهتر این خدمات توجه و ابزار و لوازم جدید تولید نشود و نیروهای کارآمد و زبدهتری در این مهم به کار گرفته نشوند.
برای مثال در شهرهایی نظیر لندن، مادرید، استکهلم و چند شهر دیگر اروپایی که به لحاظ شاخصهای شهری به عنوان شلوغترین شهرهای اروپا محسوب میشوند، نحوه ارائه خدمات اورژانسی به بهترین نحو ممکن توسط چرخ بالهایی صورت میگیرند که دارای بیشترین امکانات برای نجات جان افراد بیمار یا حادثه دیده هستند.
چرخ بالهایی که متناسب با مراکز و مناطق شهرداری و شهری در یک وضعیت توزیع متناسب قرار گرفتهاند و با ایجاد مناطق و پایانههای فرود مشخص و با امنیت بالا میتوانند در مناطق مشخص و نزدیکترین نقاط به مکان سانحه یا حضور بیمار حاضر شوند و با در اختیار گرفتن نیروهایی ترکیبی شامل پزشک متخصص، امدادرسانان و پرستاران آموزش یافته برای همین شغل، قادرند تا در اولین دقایق بعد از وقوع سانحه یا به خطرافتادن جان شهروندان با در اختیار داشتن امکانات لازم در محل حادثه حاضر شوند و بهترین نوع امدادرسانی و مراقبتهای پزشکی را انجام داده و در صورت لزوم بیماران یا مصدومان جامانده از حوادث احتمالی را به بیمارستانهای مربوطه در سطح شهرها انتقال دهند.
اتفاقا در راستای همخوانی امکانات و فعالیتهای اورژانسها یا همان فوریتهای پزشکی، بیمارستانها به سیستم باند چرخ بالهای امداد مجهز هستند و با انتقال مصدومان در کمترین زمان ممکن و به دور از تمامی مشکلات و معضلات ترافیک شهری موجود در خیابانها و بزرگراهها، در نجات و هدیه حیات مجدد به مصدومان و بیماران دخیل و موثر هستند. البته این به آن معنی نیست که قصد تطبیق کارکرد فوریتهای پزشکی شهرهای اروپایی را با شهرهای بزرگ ایران داریم. خیر.
الزاما طرح این بحث تطبیقی ایجاد حس توجه در میان دست اندرکاران مالی و مقامهای ارشد شهری در ایران است که توجه به این مهم داشته باشند که نیازها یکی است اما امکانات بسیار متفاوت. در این راستا دست کم اگر امکانات بهینه نمیشوند یا توسعه نمییابند، لااقل توجه لازم به عملکرد فعلی و کلیت فوریتهای پزشکی حال حاضر کشور بشود.
در این زمینه به سخنان اخیر یکی از مدیران ارشد فوریتهای پزشکی در کشور دقت کنید:
- امین صابرینیا، رییس مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی کشور مدتی پیش عنوان کرده بود: بیش از دو میلیون و 600 هزار ماموریت توسط اورژانس در سال 1394 در سراسر کشور انجام شده است. - سومین علت مرگ انسانها در ایران، حوادث ترافیکی است. کمیتههای ناشی از مرگ قابل پیشگیری در حوادث ترافیکی تشکیل شده و تا مدتی دیگر نتایج آن قابل وصول خواهد بود. - بسیاری از موارد سکتههای مغزی اگر در زیر سه ساعت تشخیص داده شوند با درمان دارویی به موقع توسط امدادرسانان میشود از موارد حادتر پیشگیری کرد یا در عدم وقوع حملات مجدد تا حد بسیار زیادی از سکتههای تی جلوگیری کنیم. - باید خدماتی را که از طریق بخش خصوصی به مردم ارائه میشود، تحت مراقبت نگه داشت و با نشاندار کردن آمبولانسهای تحت نظارت به مردم اعلام کنیم که این آمبولانسها قادر به ارائه خدمات هستند و تعرفه آنها نیز باید مشخص شود. - در سال گذشته بیش از دو میلیون و 600 هزار ماموریت توسط اورژانس در سراسر کشور انجام شده است. این ماموریتها در دو بخش شهری و جادهای و ترافیکی و غیرترافیکی انجام شدهاند.
صابرینیا اضافه کرد: بیماریهای قلبی، مغزی و تنفسی نیز بیشترین بیماریهایی بودند که درخواست خدمات کردهاند. رییس مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی کشور با بیان اینکه متوسط حضور اورژانس در جاده 14 دقیقه و در شهر هشت دقیقه است، گفت: در بسیاری از دانشگاههای کشور، استانداردها از این اعداد نیز کمتر است.
در شهرهای بزرگ به دلیل ترافیک و فرم شهرسازی و عدم وجود خطوط امدادی به عدد هشت دقیقه نرسیدهایم ولی در شهرهای متوسط و کوچک عملا عدد متوسط هشت دقیقه است.
این سخنان و ارائه آمارهایی از این دست اگرچه نشاندهنده وضعیت خطیر نیروهای امداد و فوریتهای پزشکی است اما نشاندهنده وضعیت نه چندان مناسب این نیروها در ارائه خدمات لازم به افراد جامعه نیز است.
وجود قیمتهای نامتناسب با میزان درآمدهای پایین طبقات ضعیف جامعه و الزام و ناچاری آنها در استفاده از اورژانسها و آمبولانسهایی با کیفیت پایین که به تبع معضل به وجود آمده، کیفیت خدمات ارائه شده کاهش وحشتناکی مییابد و ریسک در سلامتی مجدد بسیار کم میشود. همچنین در وضعیت مشابه دارندگان سطح بالای رفاه در زندگی با توسل به فوریتهای مناسب و معقول پزشکی و همچنین سطح بالای کیفیتهای درمانی ارائه شده به نسبت وضعیت پیشین ذکر شده، علنا نشاندهنده دوقطبی شدن جامعه در دریافت خدمات از فوریتهای پزشکی است.
از سویی دیگر این پرسش مطرح میشود که آیا بهترین و ابتداییترین عملکرد صحیح در راستای بهبود وضعیت فوریتهای پزشکی، تدوین مناسب قیمتها و حتی استفاده از یارانههای پزشکی در خصوص این فوریتها نمیتواند باشد؟ مقولهای که در راستای رفاه اجتماعی بیشک نوعی ظلم به طبقه محروم و فرودست اجتماعی به حساب میآید.
اگرچه در موارد دیگر به نوعی اشاره شد اما توجه به این مساله نیز بسیار مهم تلقی میشود که در جامعه اینچنینی با این حجم عظیم نیازمندان به سرویسهای امداد پزشکی هیچ تلاش قابل لمسی برای تجهیز مناسب و قابل احساس امداد پزشکی نمیشود. از همه مهمتر اینکه این آمار هر سال افزایش خواهد یافت و به این دلیل توجه بسیار اساسی و جدی و تسریع در تجهیز ساختار اورژانس و فوریتهای پزشکی و نیز افزایش مقرهای اورژانس به صورت رشتهای و متصل به هم در مکانها و نقاط آسیبخیز در شهرهای کشور را میطلبد.
زمانی که در اخلاص و حس تعهد نیروهای امداد و اورژانس نمیتوان و نمیشود شکی به دل راه داد، وقتی تخصص و سواد پزشکی آنها در حد و اندازهای است که بیشتر از توان و ابزار موجود میتوانند در نجات جان بیماران و آسیبدیدگان نقش ایفا کنند، پس میطلبد فکری هم به حال این انگیزهها و تعهدهای ناب کرد. روزنامه جهان صنعت