تب و تاب استفاده از اين شيوه در کشور ايجاد شد ولي چند سالي است خبري از اين موضوع در رسانهها وجود ندارد. اطلاعات ميداني ما نشان ميدهد که در سطح کشور خبري از ذخيره سازي رايگان خون بند ناف نيست و گويا تنها افرادي که علاقه مند هستند ميتوانند با پرداخت هزينههايي اين خون را ذخيره کنند.
حسن
ابوالقاسمي؛ رئيس انجمن خون و سرطان کودکان ايران گفت: «در راستاي ارتقا
فني سازمان انتقال خون در دهه 80 يکي از وظايف ما راهاندازي بانک خون بند
ناف بود. موضوعي بود که چندين سال در مورد آن بحث و بررسي شده ولي هيچ
اقدامي انجام نشده بود. اين وظيفه ايجاد ميشد که يک نفر قدمي در اين راستا
بردارد. از طرف ديگر بخشهاي پيوند بيمارستانها نيز رو به گسترش بود و در
آن زمان تنها در بيمارستان شريعتي و نمازي شيراز بخش پيوند وجود داشت، ولي
بيمارستانهاي ديگر نيز اقداماتي انجام داده بودند. از طرف ديگر خون بند
ناف يک منبع بسيار مفيد براي سلولهاي بنيادي است و حيف بود که اجازه دهيم
چنين منبعي به راحتي از بين برود و از آن استفادهاي نشود. در آن زمان قرار
بر اين شد که بخشهاي پيوند سلولهاي بنيادي در کشور ايجاد شود که بتوان
از
بند نافها در آنها استفاده کرد.»
وي
افزود: «پيش از آن رويان بانک بند ناف خصوصي را ايجاد کرده بودند ولي بانک
عمومي وجود نداشت. بانک خصوصي متعهد است که خون را فقط براي آن فرد
استفاده کند و نميتواند به کس ديگري بدهد. افراد نيازمند به بند ناف اساسا
افرادي نيستند که بند ناف خود را ذخيره کردهاند. بانک خصوصي خيلي کم مورد
استفاده قرار ميگيرد و به عنوان مثال ممکن است از هر 10 هزار نفر يک نفر
بتواند از آنها استفاده کند. ما نيز تلاش کرديم تا بتوانيم رويان را مجاب
کنيم که يک بانک عمومي راهاندازي کند تا بتواند براي افرادي که نيازمند
هستند مورد استفاده قرار گيرد. در بانک بند ناف عمومي ذخيره خوبي ايجاد
ميشود و هر فردي ميتواند در صورت نياز از آن استفاده کند.»
ابوالقاسمي
عنوان کرد: «قرار بر اين شد که يک بانک بند ناف عمومي نيز در سازمان
انتقال خون تاسيس شود. خوشبختانه اين بانک با سرعت ايجاد شد. چند نفر از
متخصصان سازمان انتقال خون به کشورهاي خارجي فرستاده شدند تا دورههاي
مربوطه را ببينند و امکانات و بودجههايي نيز که مورد نياز بود از دولت
دريافت کرديم و توانستيم اين بانک را راهاندازي کنيم. اين کار با ايجاد
موسسه انتقال خون همزمان شد. در اين موسسه متخصصان و دانشجويان دکترا حضور
داشتند که با اين بانک همکاري ميکردند. به اين ترتيب بانک خون بند ناف
تنها يک مرکز خدماتي نبود و در آن تحقيقات زيادي نيز انجام ميشد. »
رئيس
سابق سازمان انتقال خون گفت: «پس از راهاندازي اين بانک با توجه به اينکه
همه استانداردهاي مورد نياز را رعايت کرده بوديم بازرسان و افرادي که از
کشورهاي ديگر ميآمدند از وضعيت اين بانک بسيار راضي بودند. البته بعدها به
اين نتيجه رسيديم که عليرغم اينکه هنوز تعداد خونهاي بند ناف ذخيره شده
به اندازه کافي نيست ولي همچنان يک مشکل بزرگ وجود دارد و آن کافي نبودن
تعداد بخشهاي پيوند در کشور است. هرچه بخش پيوند بيشتري در کشور وجود
داشته باشد احتمال اينکه بتوان از بند نافهاي ذخيرهشده استفاده کرد بيشتر
است. نميتوانيم بند ناف را ذخيره کنيم ولي بخش پيوندي براي استفاده از آن
نداشته باشيم، به اين ترتيب هيچ کار مهمي انجام نشده است.»
وي
ادامه داد: «بعدها يک سري بخشهاي پيوند در کشور راهاندازي شد. دانشگاه
شهيد بهشتي بخش پيوند بيمارستان مفيد را راهاندازي کرد. بيمارستان طالقاني
تعداد تختهاي بخش پيوند را به دو برابر افزايش داد. برخي شهرها از جمله
مشهد و ساري نيز اين بخش را در يکي از بيمارستانهايشان راهاندازي کردند.
البته اين تعداد بخش پيوند به هيچ وجه کافي نيست و نياز است بخشهاي ديگري
نيز در کشور ايجاد شود ولي همين تعداد نيز اين اميدواري را ايجاد کرد که
ميتوان از خون بند ناف در کشور استفاده کرد.»
رئيس
انجمن خون و سرطان کودکان ايران افزود:« اين بخش در سال 89 افتتاح شد و
فعاليت خود را آغاز کرد ولي بعدها به دليل مشکلاتي که ايجاد شد و بودجهاي
که به اين بخش تعلق نگرفت ديگر کار انجام نشد. تقريبا دو سال است ذخيره
سازي در اين بانک انجام نميشود. همانظور که در رويان متوقف شده است. اگر
با همان پروسهاي که شروع کرديم ادامه مييافت تا به حال 20 هزار خون بند
ناف ذخيره شده بود و استفاده از آنها نيز بيشتر ميشد. هرچه ذخيره بيشتر
باشد شانس اينکه بتوان نمونه مناسب را پيدا کرد نيز بيشتر ميشود.»
وي
عنوان کرد: «به نظر من سازمان انتقال خون بسيار جايگاه مناسبي براي اين
بانک است و سالها در اين سازمان خدمات رايگان در اختيار مردم بوده است.
مردم نيز با آن آشنا هستند و اگر سرمايه گذاري بيشتري در اين بخش انجام شود
ميبينيم که خدمات مناسبي نيز در آن انجام خواهد شد.»
ابوالقاسمي
تصريح کرد: «ابتداي کار ذخيره سازي، براي استفاده از بند ناف در بخشهاي
پيوند مقاومت وجود داشت و به راحتي اين موضوع را نميپذيرفتند. بعدها
بيمارستان شريعتي اين موضوع را پذيرفت که اين خونها کيفيت خوبي دارند و
براي درمان بيماران مناسب هستند. حداقل 20 مورد از اين خونها در کشور
استفاده شده است. ما ميتوانيم 50 هزار واحد خون بند ناف را ذخيره کنيم ولي
اين اتفاق تا به حال نيفتاده است.»
رئيس انجمن خون و سرطان کودکان ايران گفت: «پيوند کار پرخرجي است و استقبالي از آن نميشود. پيوند در بخشهاي مختلف ميتواند بسياري از بيماريها را درمان کند و يک روش درماني بسيار مناسب است و بايد پيش از اين روي آن سرمايه گذاري ميشد. اين اشتباه به دهه 70 باز ميگردد.
در آن زمان به
مسوولين بهداشتي ميگفتيم نياز است بخشهاي پيوند را گسترش دهيم و اين
بخشها مورد نياز کشور است ولي در آن موقع به اين موضوع توجه نشد و به
مسائل ديگري پرداخته شد. حال نيز با وضعيتي که در دولت وجود دارد و بودجه
کمي که در اختيار است، نميتوان در بخشهاي زيرساختي و پايهاي
سرمايهگذاري کرد و به اين ترتيب اين وضعيت ادامه دارد. وزارت بهداشت
چالههاي زيادي دارد که با بودجهاي که در اختيار دارد به آنها ميتواند
برسد. آنقدر اين بخشهاي پيوند در کشور مهجور ماندهاند که ديده ميشود بخش
پيوندي که سال 90 تاسيس شده هنوز شروع به کار نکرده است. »
وي ادامه داد: «مردم به اين امکانات و اين بخشها نياز دارند، بنابراين استقبال آنها نيز مناسب است و زماني که ذخيرهسازي
انجام ميشد مردم مشتاق بودند بندناف فرزندان خود را اهدا کنند. البته
اين موضوع نيز بود که بند ناف يک ماده دورريختني بود و مردم به آن نيازي
نداشتند و آن را اهدا ميکردند. همچنين همين بند ناف اهدا شده ميتواند
بعدها براي همين افراد نيز استفاده شود چرا که ممکن است تا آن زمان نيازي
به استفاده از آن بند ناف براي کودکان ديگر نباشد.»
ابوالقاسمي
گفت: «85درصد سرطانهاي کودکان با شيميدرماني قابل درمان است ولي 15 درصد
باقي مانده بايد به وسيله پيوند درمان شوند. پيوند نياز امروز جامعه بشري
است و با توجه به گسترش بيماريها ميتواند استفاده زيادي داشته باشد. اين
بخشهاي پيوند فعالي که در کشور وجود دارند براي اين سرطانها کافي نيست و
بسياري از بيماران قابليت پيوند را دارند و براي آنها خون بند ناف مناسب هم
وجود دارد ولي چون بخش پيوندي وجود ندارد، پيوند نميشوندو ممکن است هيچگاه درمان نشوند.
رئيس
انجمن خون و سرطان کودکان ايران عنوان کرد: «منبع سلولهاي بنيادي تنها
خون بند ناف نيست بلکه راهاندازي مرکزي که محل ثبت نام افراد سالمي که
داوطلب اهدا سلولهاي بنيادي باشند نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. براي اين
کار مرکز سپاس در سازمان انتقال خون راهاندازي شد و مرکزي کاملا علمي بود
که تقريبا 3 هزار نفر در آن
ثبتنام کردند. ولي اين بخش نيز پس از مدتي به دليل مشکلات مالي و بودجهاي متوقف شد و توسعه نيافت.
وي
ادامه داد:« اين موضوع بسيار با اهميت است چون هر روز که در طب خون شناسي و
سرطان شناسي پيشرفت ميکنيم يکي از کارهاي اساسي که نياز است براي فرد
بيمار انجام شود پيوند خون يا از خود فرد يا از شخص ديگري است. متاسفانه در
برخي از اين موارد مجبوريم نمونههاي مورد نياز را از کشورهاي ديگر وارد
کنيم. اين در حالي است که گفته شد بخشهاي پيوند ما در کشور کم است. نياز
است روي بخشهاي ايجاد شده و همين بانکهاي موجود سرمايه گذاري شود تا
بتوان از امکاناتي که در کشور هست استفاده کنيم.»
ابوالقاسمي عنوان کرد: «بخشهاي پيوند در ايران بسيار کم است و به اندازه رشد نکرده است. متخصصان پيوند و پرستاران اين بخش تربيت نشدهاند و هنوز نياز دارد روي اين موضوع کار شود و توجه بيشتري به اين موضوع معطوف شود. نياز است مراکز پيوند کشور به اين سمت بروند و از اين امکاناتي که وجود دارد استفاده کنند. در حال حاضر اين نوع پيوند در بيمارستان شريعتي انجام ميشود.»
سپید