
شفاآنلاین »جامعه» آرمانهایی که انقلاب ایران را به نتیجه رساند، ابعاد گستردهای از حقوق فردی و اجتماعی را وعده میداد. دفاع از مستضعفان و محرومان، ایجاد رفاه عمومی و کاهش فاصله طبقاتی، جلوگیری از فساد، آزادی بیان، حاکمیت قانون، مشارکت مردم در تصمیمگیریها و پیشرفت اقتصادی و ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان از جمله این وعدهها بود. اما گذشت زمان تحقق این وعدهها را بسیار سخت کرد.
به گزارش شفاآنلاین فاصله گرفتن از آرمانهای انقلاب حالا در ادبیات بسیاری از چهرههای انقلابی به رسمیت شناخته میشود. اگر زمانی چهرههای اصلاحطلب و ملیگراها به این مسئله اشاره داشتند، و اصولگراها نافی آن بودند، اما حالا آنها نیز بر این موضوع تاکید دارند. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس اخیراً در یک کنفرانس بینالمللی که در زمینه توسعه منطقهای و عدالت اجتماعی برگزار شد به این موضوع اعتراف کرد و گفت: «چالشها و مشکلاتی در این حوزه وجود دارد، آرمانهایی در باورها و ارزشهای ما وجود دارد که باید به آن میرسیدیم؛ اما امروز با زندگی روزمره مردم همخوانی ندارد؛ لذا ابتدا باید این مشکل را بپذیریم و بهانهجویی نکنیم و اگر نپذیریم؛ یعنی بنا نداریم مسئله را به رسمیت بشناسیم.
اگر مسئلهای به رسمیت شناخته نشود، قدرت حل آن را نیز نخواهیم داشت.» خواسته عمیق مردم ایران برای «تغییر»، سقوط رژیم پیشین و تاسیس نظام سیاسی جدید، مبناهای بنیادی شکلگیری انقلاب ایران بود که به همراه یک رویکرد دینی و اسلامی شکل گرفت. در پی انقلاب ایران، آرمانهایی ترسیم و قانون اساسی جدید نیز نگارش شد، اما با گذشت نزدیک به نیم قرن از این رخداد مردم ایران باز هم خواستهشان «تغییر» است چراکه معتقدند رویای ایرانی که انقلاب ترسیم کرده بود، در بسیاری از موارد تحقق نیافت.
این آرمانها چه بودند و چه آیندهای را برای ایران ترسیم میکردند و چه رویدادهایی منجر به شکاف میان مردم و آرمانهای انقلاب شد؟ از دفاع از مستضعفان و تحقق عدالت گرفته تا وعده رفاه، ثبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ابعاد متعددی از آرمانهای انقلاب ایران را پوشش میدادند. امام خمینی، رهبر انقلاب ایران بارها در مصاحبههای گوناگونی گفته بود: «افتخار انقلاب ما حمایت از پابرهنگان و مستضعفان است»، «این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ما است که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است.»
او استواری اسلام را از تمام کسانی که منجر به انقلاب ایران شدند طلب میکرد و اسلامی را تفسیر میکرد که به مرور از انقلاب ایران رنگ باخت: «فرزندان عزیز جهادیام به تنها چیزی که باید فکر کنید، استواری پایههای اسلام ناب محمدی است؛ اسلامی که غرب و در رأس آن آمریکای جهانخوار و شرق و در رأس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت نشاند. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگانند و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایهداران و پولپرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بیبهره بودند و دشمنان آن زراندوزان حیلهگر، قدرتمداران بازیگر، مقدسنمایان بیهنرند.»
مهدی بازرگان، در نخستین سخنرانی خود به عنوان نخستوزیر دولت انقلابی به برادری در حکومت اسلامی، مسئله آزادی و دموکراسی در اسلام اشاره کرد و گفت:«حکومت اسلامی، حکومت برادری است. بنابراین همه موظفند در عین اینکه همه تابعه و کارمند دولتند همه باید کار کنند... اگر دولتهای دموکراسی و مکتبهای آزادیخواه خارجیها به این حد از رشد رسیده یا ادعای رسیدن مینمایند که میگویند باید آزادی بیان و انتقاد داشته باشند، اسلام به آنها نهتنها آزادی بلکه وظیفه انتقاد و بیان را داده است؛ فرمایشی از پیغمبر است که آن قوم و ملتی که در آنجا حق ضعیف از قوی بدون لکنت و ترس و واهمه گرفته نشود آن قوم و ملت هیچوقت مقدس و پاک و درست نخواهد شد.» بازرگان درباره جمهوری اسلامی نیز گفت: «این جمهوری، در واقع جمهوری دموکراتیک اسلام است، دموکراتیک یعنی اسلام. اسلام آئینی است که وقتی از خلق میگوید، منظورش همه انسانهاست بدون توجه به نوع و کارشان. بنابراین جمهوری اسلامی یک نظام آزاده و مبتنی بر دموکراسی است.»(21 بهمن 57، روزنامه اطلاعات)
بازرگان درباره معیشت و وضعیت رفاهی مردم نیز صحبتهایی کرد و وعدههایی داد. وی در روزهای پایانی سال در بازدید از محلات فقیرنشین جنوب تهران اعلام کرد: اتوبوس، برق و تلفن برای ساکنان جنوب تهران مجانی میشود. (21 اسفند 57) و پس از آن در مصاحبه تلویزیونی درباره وجود چنین لایحهای که از قبل جهت ارائه به شورای انقلاب به تصویب رسیده است خبررسانی عمومی میکند. (23 اسفند 57).
پس از طرح مسئله مجانی شدن آب و برق از سوی دولت موقت، امام خمینی در سخنانی در مدرسه فیضیه قم به ایجاد رفاه در زندگی مادی و معنوی مردم تاکید و درباره آب و برق رایگان میگوید: «ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه باشد، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم، اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم. دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها شما را منحط کردند. اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است. ما هم دنیا را آباد میکنیم و هم آخرت را.»
آیتالله طالقانی نیز به عنوان یکی از چهرههای انقلابی موثر آرمانهایی از انقلاب را ترسیم میکرد. برای نمونه وی در تلاش سازمان ملی دانشگاهیان برای پایان دادن به تحصن دانشگاه تهران در دیماه سال 57 در سخنرانی به استقلال دانشگاه از بدنه قدرت اشاره کرد و گفت: «آثار انحرافها، توطئهها که در مرکز دانشگاه، دانشگاه را بیاراده ساخته و استقلال علمی آن را فاقد ساخته بود، پاک شود و کسانی که به اسم دانشگاه این مکان را مرکز توطئههای وابستگی فرهنگی و سیاسی رژیم جبار و رژیم وابسته به استعمار و استبداد کرده بودند، از محیط دانشگاه طرد شوند.
آلودگیها پاک شود و دانشگاه به معنی حقیقی خود نزدیک شود. مرکز بحث و تحقیق باشد.» او همچنین در دیداری که با اقلیتهای مذهبی در اسفند سال 57 داشت بر آزادی در دیدار با نمایندگان اقلیتهای مذهبی اشاره کرد و گفت:«اسلام آیین آزادگی است و مسلماً در دموکراسی که به برکت انقلاب برقرار خواهد شد آزادی بهطور کامل در جامعه ما برای همه افراد وجود خواهد داشت.»(7 اسفند 57)
با عبور انقلاب از بحراهای سالهای نخست ورود ایران به جنگ هشتساله منجر به استقرار و تشدید فضای نظامی و دفاعی شد و بسیاری از برنامههای رفاهی و عدالتمحور به حاشیه رفت. با پایان جنگ و شروع تلاشها برای سازندگی اما شرایط فضای امنیتی و نظارتی در کشور کاهش پیدا نکرد و آزادیهای سیاسی و مدنی را محدود کرد. از این دوران کمکم مسائلی مانند اقتصاد رانتی نیز به ادبیات این حوزه اضافه شد و با توجه به گذر از فضای جنگی و ایجاد فرصت برای فعالیتهای مختلف، هستند تحلیلگرانی که این دوره را دوره نفوذ رانت سیاسی به رانت اقتصادی دانستهاند که عدالت اجتماعی را تحتالشعاع قرار داد. (اقتصاد رانتی در ایران و راههای برونرفت از آن، سیفالله فضلینژاد و مرتضی احمدیان).
«ایران را به یک ژاپن مسلمان تبدیل خواهیم کرد»؛ این وعدهای بود که حدادعادل در زمان ریاست خود در مجلس به مردم داد و تاکید کرد تمام تلاش خود را برای تحقق این امر به کار خواهد بست. با وجود آنکه فرایند توسعه ایران و ژاپن همزمان آغاز شد، اما سخن از «ژاپن اسلامی» جای خود را حتی در سخنان همین جریان به هند، پاکستان و بنگلادش داد.
چنانچه محمدحسن قدیریابیانه در نشستی خطاب به مردم تلویحاً گفته است که ژاپن اسلامی را فراموش کنید: «زندگی خود را با هند، پاکستان و بنگلادش مقایسه کنید نه ژاپن و آلمان.» پیش از آن هم که به دولت حسن روحانی پیشنهاد شد تا «مدل کرهشمالی(حسین شریعتمداری/24 مرداد 1396)» را در مقاومت و برخورد با جهان انتخاب کرده و براساس این مدل پیش برود بعد هم که به مردم گفته شد در مقاومت و قناعت پیشهکردن «راه مردم یمن (علیاکبر ولایتی/1397)» را بروند و شاید هم وضعیت همان است که عبدالجواد موسوی در مطلبی برای هممیهن نوشت:«به نظرم اگر حداد عادل بخواهد صراحت و صداقت پیشه کند باید بگوید: ما میخواهیم کوبای اسلامی شویم. یک مملکت انقلابی تمامعیار که با هیچکس بر سر ایدئولوژیاش شوخی ندارد.»
علی ماجدی، سفیر دولت اصلاحات در ژاپن در مقایسه ایران و ژاپن و علل عدم ژاپن اسلامی شدن ایران در گفتوگویی به همکاری اکثریت حاکم با اقلیت بازمانده از قدرت اشاره میکند که در ایران امری بعید است و تصریح میکند: «گفته میشود که نخستوزیر در ژاپن کسی است که باید حتی اقلیتها را قانع کند... بیشتر از اینکه بخواهد دستور بدهد، حتی سعی میکند اقلیت را مجاب کند. یعنی اینطور نیست که نخستوزیر هر تصمیمی بگیرد، حتماً یک عقل جمعی پشتش هست و آن حزب است که این کار را انجام میدهد.
نکته جالب در مورد ژاپن این است، کسی که در اقلیت است، راحت صحبت میکند. وقتی اکثریت به یک انتخاب رأی میدهد و رأیاش به 70 درصد میرسد، حق تصمیمگیری دارد. ولی اقلیت راحت میپذیرد که شکست خورده اما نظر و حرفش را بهراحتی اعلام میکند. دولت حق مردم و حقوق شهروندی را کاملاً رعایت میکند و همه شهروند درجه یک هستند. مردم هم حقوق دولت را رعایت میکنند؛ یعنی اصلاً فرار مالیاتی نمیبینید. اگر کسی فرار مالیاتی داشته باشد، مثل این است که مواد مخدر میفروشد. مردم حقوق هم را رعایت میکنند. شنیدهاید وقتی توفان عظیم شد، مردم در فروشگاهها به چیزی دست نزدند و خارج شدند.»
با بررسی این آرمانها و خواستهها پس از انقلاب؛ احتمالاً طومار بلندی شود و در این گزارش به بخشهایی از صحبتهای سه چهره معروف سیاسی پیرامون آرمانهای انقلاب اشاره شد. شعارهای ابتدای انقلاب آنقدر گسترده و وسیع بود که قرار بود رویای زندگی ایدهآل را محقق کند. اما با گذشت بیش از چهار دهه مقایسه زندگی شخصی افراد با آن آرمانها سازگاری چندانی ندارد و در باور مردم ایران نیست که آن نگاه و ارزشهایی که منجر به انقلاب شد، راه خود را ادامه داده باشد. انقلاب ایران با وعدههای بزرگ آغاز شد، برنامههای توسعه به ترتیب در ایران تدوین و برنامه هفتم توسعه به مرحله اجرایی رسید.
سند چشمانداز افق 1404 نیز به پایان خود نزدیک شد؛ سندی که جامعه ایرانی را توسعهیافته، برخوردار از دانش پیشرفته، امن، مقتدر و مستقل، برخوردار از رفاه، سلامت و امنیت غذایی دستیافته به جایگاه اول اقتصادی و دارای تعامل موثر و سازنده با جهان تعریف میکرد. اما ایران به آرمانهای انقلاب نرسید و سیاستهای اقتصادی، اجتماعی، رفاهی، سیاست داخلی و نحوه تعامل با منطقه و جهان منجر به آن شد که رویای ژاپن اسلامی به کفایت مقایسه با زندگی هند و پاکستان و بنگلادش برسد. با گذشت حدود نیم قرن، فاصله میان آرمانهای اولیه انقلاب ایران و واقعیتهای امروز کشور حاکی از ضرورت بازاندیشی اساسی در رویکردها و شیوه حکمرانی کشور قابل توجه است. /هم میهن