شفاآنلاین»جامعه» پرونده قتل الهه حسیننژاد از جنجالیترین جنایات امسال بود. دختری ۲۵ ساله که پس از پایان کار روزانهاش در مسیر بازگشت به خانه سوار خودروی مسافرکش شخصی میشود و هرگز به خانه نمیرسد و پیکر او چند روز بعد در حاشیه فرودگاه امام خمینی کشف میشود. این قتل، بار دیگر نگاه جامعه را به ضعفهای زیرساختی در حوزه امنیت فضاهای عمومی، فقدان نظارت کافی بر تردد خودروهای شخصی در قالب حملونقل عمومی و گسستهای فرهنگی و روانی در جامعه جلب کرد. در حالی که تصاویر الهه در روزهای ناپدید شدنش در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد، جامعه در بهت و خشم فرو رفته بود، اما آیا با انتشار اخبار تلخ باید فقط به سوگواری بسنده کرد یا میتوان از دل این فاجعه، چراغی برای پیشگیری از آینده روشن کرد؟
یکی از ریشههای اصلی این جنایت نبود نظارت مؤثر بر فعالیت خودروهای شخصی است که در قالب مسافرکش فعالیت میکنند؛ نه اطلاعات راننده ثبت میشود، نه پلاک کنترل میشود و نه هویتی از فردی که مسافری، خصوصاً زن یا دختری را سوار میکند در سامانهای ذخیره میشود، از همینرو و بنا به تشکیل شدن پروندههای جنایی بسیاری در این باره ضرورت دارد سامانههای نظارت لحظهای با همکاری پلیس، شهرداری و پلتفرمهای حملونقل ثبت شود. همچنین برچسبهای آریکیوکد معتبر برای احراز هویت راننده توسط مسافر روی شیشه خودروها نصب شود و خانوادهها، خصوصاً زنان و دختران نسبت به آموزشهای امنیت فردی تحت آموزش قرار گیرند. روشن است در نبود زیرساخت امن، آموزش نقش مهمتری پیدا میکند. بسیاری از شهروندان، بهویژه زنان همچنان از اصول ابتدایی حفظ امنیت فردی در فضای عمومی و تعامل با غریبهها بیاطلاع هستند، از همینرو با توجه به گستره فضای مجازی فعال شدن کمپینهای اطلاعرسانی توسط رسانههای رسمی و فضای مجازی ضرورت پیدا میکند. در کنار این موضوع، توسعه اپلیکیشنهای هشدار و ردیابی سریع با امکان به اشتراکگذاری موقعیت مکانی میتواند به عنوان ابزاری بازدارنده برای عملی مجرمانه باشد.
یکی از مهمترین مؤلفههای پیشگیری از جرم، افزایش حساسیت اجتماعی نسبت به امنیت عمومی است. هرچه افراد بیشتری احساس مسئولیت و مشارکت در حفظ امنیت دیگران داشته باشند، فضا برای بزهکاران تنگتر خواهد شد، از همینرو ترویج «گزارشگری مردمی» در مواقع مشکوک با تضمین امنیت فرد گزارشدهنده، توسعه رسانههای محلی با تمرکز بر هشدارها و اطلاعرسانی امنیتی از موضوعاتی است که میتواند منجر به بازدارندگی اجتماعی از بروز حوادث ناگوار شود. موضوع دیگر اطلاعرسانی به موقع به پلیس درباره اتفاقهای مشابه است، چراکه سرعت عمل پلیس در پیگیری ناپدید شدن افراد و همکاری فوری با خانوادهها و رسانهها میتواند سرنوشت یک پرونده را تغییر دهد. تأخیر در ثبت شکایت، بیاعتنایی اولیه به هشدارها یا عدم همکاری با نهادهای محلی، فرصت طلایی نجات را از بین میبرد. آنگونه که در پرونده الهه حسیننژاد مطرح بوده، خانواده وی ابتدا ثبت شکایت خود را در پلیس اسلامشهر انجام دادند، اما زمانی که به شکایت آنها رسیدگی درستی نشد، آنها دست به دامن شبکههای اجتماعی شدند و ورود پلیس آگاهی تهران توانست پرونده را در کمترین زمان کشف کند. از همینرو بازنگری در رویههای پلیسی برای ثبت و پیگیری فوری گزارشهای مفقودی میتواند فرصت کشف جرم را کاهش دهد. الهه حسیننژاد در جریان پرونده جانش را از دست داد و نام او به فهرست طولانی قربانیان خشونت در خیابانها و خودروهای شخصی اضافه شد. فراموش نکنیم که هر بار بیتفاوتی نسبت به یک فاجعه، چراغ سبزی است برای تکرار آن. امنیت عمومی یک مسئولیت جمعی است، از سیاستگذار تا راننده، از پلیس تا شهروند. باید از مرگ الهه پلی ساخت، نه فقط برای سوگواری که برای بهبود وضعیت موجود.