شفاانلاین»جامعه چشمهایمان را نمیتوانیم ببندیم. گوشهایمان را نمیتوانیم بگیریم. نمیتوانیم وانمود کنیم که همهچیز درست پیش میرود؛ که عدالت برقرار است، که هر دانشآموز به اندازه تلاشش نتیجه میگیرد. امتحانات نهایی برگزار شده و باز هم همان قصه همیشگی تکرار میشود؛ «تقلب» تقلبی که تنها یک تخلف نیست، بلکه زخمی بر پیکر آموزش و بازی با سرنوشت دانشآموزان است، دانشآموزانی که آینده خود را به این آزمونها گره زدهاند، اما آیا تکذیب و انکار چیزی را تغییر میدهد؟ بدون شک نه. این کار تنها شاید صورت مسئله را پاک کند، در حالی که بحران همچنان پابرجاست و هر سال، گستردهتر از پیش خود را نشان میدهد.
روز گذشته، با بالا گرفتن بحث خرید و فروش سؤالات امتحانات نهایی و افزایش نگرانیها درباره تقلب، رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش اعلام کرد که این موضوع از اساس تکذیب میشود! اما همین مقام مسئول، در بخش دیگری از صحبتهای خود اذعان داشت که سؤالات امتحان نهایی لو نرفته، بلکه منتشر شدهاست! او گفت: «در هر جلسه آزمون ممکن است دانشآموزی تصویری از سؤال بگیرد و آن را در شبکههای اجتماعی منتشر کند.» این جمله ساده، بیش از آنکه خیال جامعه را راحت کند، سندی بر یک حقیقت تلخ بود: «تقلب رخ داده است»؛ آنقدر عادی، آنقدر قابل انتظار، که حتی مسئولان نیز در لفافه آن را تأیید کردند!
حال سؤال اینجاست؛ مگر دانشآموز اجازه دارد موبایل همراه داشته باشد؟ مگر نباید تدابیر سختگیرانهتری برای جلوگیری از این فساد آموزشی اتخاذ شود؟ اگر مقررات، ورود وسایل الکترونیکی را ممنوع کردهاند، پس چگونه تصاویر سؤالات امتحانی در فضای مجازی دست به دست میشوند؟!
نمرههایی که با تقلب به دست میآیند، صرفاً چند عدد روی کاغذ نیستند. این نمرهها آینده را تغییر میدهند، فرصتها را میگیرند و سرنوشتها را دگرگون میکنند. برای برخی، این نمرهها تعیین میکنند که در کنکور چه رتبهای به دست میآورند، به چه دانشگاهی میروند و وارد چه مسیری در زندگی میشوند، اما در این میان، کسانی که قانون را زیر پا میگذارند، بدون زحمت واقعی به همان جایگاهی میرسند که برای دیگران حاصل ماهها تلاش، بیخوابی و سختکوشی است. با چنین شرایطی آیا نظام آموزشی میتواند ادعا کند که فرصتها را برابر تقسیم میکند، وقتی که نتیجه نهایی را نه توانایی، بلکه تقلب تعیین کردهباشد؟
حقیقت تلختر این است؛ دانشآموزانی که شبها تا دیر وقت درس خواندند و به امید عدالت آموزشی تلاش کردند، حالا شاهدند که این عدالت زیر پای کسانی که قانون را دور میزنند، لگدمال شده است و بدتر از همه، پاسخ مسئولان، تکذیب است و بس. این یعنی، نه برنامهای برای جلوگیری از این فاجعه وجود دارد، نه پذیرش بحران و نه راهکاری برای آن. به جایش، انکار، چشمپوشی و شاید هم فرار از مسئولیت است که از سوی آنها دیده میشود.
در حالی که مسئولان همچنان در حال تکذیبند، فضای مجازی روایت دیگری دارد. تصاویر لو رفته سؤالات، پیامهای رد و بدل شده در گروههای خصوصی، اسکرینشاتهایی که دست به دست میچرخند؛ همه اینها حقیقتی را فاش میکنند که انکارش دیگر ممکن نیست. رسانهها نیز این وضعیت را بازتاب میدهند و پرسشهایی مطرح میشود تا بلکه پاسخی شفاف، دقیق و روشن از سوی مسئولان شنیده شود.
هیچکس نمیگوید که مقابله با تقلب آسان است. این مشکل نه تازه است، نه منحصر به یک کشور، اما آیا واقعاً هیچ راهی برای مدیریت این وضعیت وجود ندارد؟ آیا مسئولان میخواهند جامعه باور کند که تنها راه برخورد با تقلب، انکار آن است؟
این امتحانات تنها یک آزمون علمی نیست، بلکه آزمونی است برای سنجش اعتبار نظام آموزشی و صداقت مسئولانی که سرنوشت دانشآموزان را در دست دارند. اگر امروز تنها به تکذیب بسنده شود، فردا باید با نسلی روبهرو شویم که نه به سیستم آموزشی اعتماد دارد، نه به مسیر موفقیت از راه تلاش و دانش. این بیاعتمادی، تنها به امتحانات ختم نخواهد شد؛ بلکه پایههای باور به عدالت، رقابت سالم، و ارزش واقعی دانش را سست خواهد کرد. جامعهای که بیعدالتی آموزشی را بپذیرد، در بلندمدت با تبعاتی روبهرو خواهد شد که نهتنها آینده دانشآموزان، بلکه آینده نظام آموزشی و ارزشهای بنیادین آن را تهدید میکند، اما هنوز فرصت هست، هنوز میتوان اصلاح کرد؛ البته نه با انکار، بلکه با اقدام.