شفاانلاین»جامعه تحولات اجتماعی ایران از مشروطه تا امروز، افت و خیزهای متعددی داشته که برجستهترین آنها در حوزه رسانه قابل تامل است. دراین میان دوم خرداد در ادامه این تحولات بستری برای گشایش عرصه رسانهای در کشور گردید که از نظر تنوع و تعدد چشمگیر بوده است.
این دوره از فعالیت رسانههای از این نظر قابل مقایسه با دوره پیروزی انقلاب اسلامی است، فارغ از نوع و حوزه تخصصی نشریات، رسانههای این دو دوره در ۴۶ سال گذشته از رشد چشمگیری برخوردار شدهاند، که بخش بزرگی از آن برگرفته از فضای سیاسی اجتماعی کشور است.
نکته قابل توجه این است که این مهم به عنوان امری جدی در دوره مشروطیت و سالهای ۱۳۳۰ نیز در کشورمشاهده میگردد. اما در دودهه اخیر تحولات چشمیگری در عرصه رسانهای کشور حاصل شده که فرآیند اثرپذیری از شرایط سیاسی اجتماعی کشور را با تغییر به نفع رسانه همراه ساخته است.
تولد اینترنت و فراگیر شدن استفاده ازآن برای مردم، رسانه را نه تنها با تنوع و تکثر همراه کرده بلکه رسانه را به پایگاه اجتماعی برای بیان دیدگاهها و نظرات شهروندان مبدل ساخته است. فروکاستن رسانه از یک طرفه بودن وسوق آن به سوی دوطرفه شدن نخستین یا مهمترین نشانه است. رسانه در شرایط کنونی ایران تنها اطلاعرسان یا سرگرمی و.. نیست بلکه ابزاری برای ارتباط دوسویه و چند سویه و تریبونی جهت دیدگاههای فردی و جمعی شهروندان است.
نگاهی به سوابق رسانه به خصوص نشریات منتشره دارای مجوز در کشور این مهم را به روشنی تبین میکند که کارکرد رسانههای نوین به صورت باور نکردنی عرصه فعالیت رسانهای را تغییر داده و در یک توافق نانوشته برتری خود را بر رسانههای سنتی یا جریان اصلی به اثبات رسانده است.
استقبال مخاطبان در کنار سهل بودن بهرهگیری ازآن به همراه بیزمانی و بیمکانی کارکرد رسانههای نوین را در عصر کنونی ایران به شکلی متفاوت به منبعی برای تغییر و تحولات اجتماعی مبدل کرده است.
اگر در گذشته نشریات و رسانهها تابع شرایط سیاسی اجتماعی به دورهای از رشد نزدیک میشدند، امروز این نوع رسانهها هستند که میتوانند تحولات بزرگ را رقم بزنند و نگاهی دیگر را برای تعاملات اجتماعی ایجاد کنند.
شکلگیری این نوع رسانهها دو دهه پس از دوم خرداد موید این حقیقت است که فنآوری بستری را برای پیشگامی و پیشتازی برای رسانه ایجاد کرده که شاید پیش از این قابل تصور نبود.
نگاه متفاوت رسانههای نوین و فراگیری و همهگیری آن به اعتبار آمارهای منتشره که بیش از ۸۰ درصد ایرانیها حداقل در یک شبکه اجتماعی عضویت دارند، تعاریف پیشین از بهرهگیری از رسانه را با چالش همراه ساخته و نگاه تازه به رسانه را ایجاد ساخته است.
این مهم در بستر تحولات اجتماعی در سراسر جهان قابل مشاهده است، وقتی رسانه قادر به پیشگامی در تحولات جوامع شود، احتمالاً بستری برای همگرایی و انسجام را ایجاد میکند و این مهم در قالب تنوع دیدگاهها و باورها شکل میگیرد.
نمونههای عینی آن را میتوان در نقش این رسانهها در زلزله کرمانشاه وخوی و تحولاتی از این دست مشاهده کرد که افراد با استفاده از ظرفیت این رسانهها توانستهاند کمکهای مردمی حتی پیش از نهادهای رسمی هدایت کنند. در همین ارتباط کارزارهای اجتماعی و اقتصادی که دراین نوع رسانهها شکل گرفته و تبدیل به یک مطالبه اجتماعی شده است نیز میتواند دراین بستر تعریف شود.
در واقع به نظر میرسد رسانهها در این عصر درایران توانستهاند فرصتهای کنشگری را برای مردم بیش از گذشته کنند و به نوعی در حرکتهای اجتماعی فعالانه اقدام نمایند. در همین ارتباط شاید واقعه متروپل در آبادان نیز قابل توجه باشد که مطالبهگری مردم دراین رسانهها در بستر فضای اجتماعی منجر به بروز و ظهور اقداماتی جدی دراین خصوص شد. ایران اکنون با رسانههای تعاملی تصویری دیگر دارد. تصویری که شاید تبیین آن نیازمند مطالعات بیشتر است اما نشانههای آن به روشنی قابل مشاهده است.
این مهم با توجه به برخی مطالعات فضای در هم گره خورده مردم ایران در رسانههای تعاملی را به نوعی تعریف کرده است؛ در تحقیقی آورده شده رسانههای دیجیتال میتوانند به عنوان ابزاری برای تقویت تعامل بین فرهنگی و ارتقای دانش فرهنگی عمل کنند. شبکههای اجتماعی امکان ارتباط مستقیم افراد از فرهنگهای مختلف را فراهم کرده و از این طریق به همگرایی فرهنگی کمک نمودهاند. علاوه بر این، پلتفرمهای دیجیتال به مستندسازی و تاریخچه فرهنگهای بومی کمک کرده و از فراموشی سنتهای محلی جلوگیری نمودهاند. هر چند این امکان نیز نباید ازذهن دور شود که دسترسی عمومی هنوز برای همه جوامع مهیا نشده اما درایران این مهم تا حدود زیادی به دلیل بالا بودن نرخ باسوادی و اجتماعی و عمومی شدن اینترنت که مهمترین ابزار دسترسی به این رسانهها است قابل تسری نیست.
امروزه ضریب نفوذ اینترنت به عنوان یک شاخص مهم در سنجش پیشرفت فناوری و اطلاعات، تحلیل بازار و تجارت الکترونیک و سنجش توسعه اجتماعی و اقتصادی، اهمیت بسیاری دارد. بر اساس آمارها درایران ضریب نفوذ ۸۲ درصد است که بیانگر گسترده گی استفاده ازآن برای همه شهروندان است.
از این رو شاید بتوان با اغماض به این گزاره رسید که اگر تحولات اجتماعی سیاسی در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی و دوم خرداد که نقطه عطف آن محسوب میشد، منجر به رشد و توسعه رسانهها به خصوص رسانههای مکتوب گردید؛ در دودهه اخیر ظاهراً تغییر مسیری به وقوع پیوسته که توجه به کارکرد و رویکردها و میزان نفوذ آن در میان لایههای گوناگون جامعه نوعی جابه جایی را میان این دو رقمزده است!
دراین میان یادآور میشود که بروز و ظهور این نوع رسانه بستری برای بالارفتن مشارکت شهروندانی شده که پیش از این تریبونی برای بیان نظرات خود نداشتهاند؛ این مهم به ویژه در جوامع محلی که با گویشهای مختلف زندگی میکنند بیشتر قابل مشاهده است. در نهایت به نظر میرسد تحولات آتی ایران در بستر نوعی جابه جایی از مشارکت مردم در عرصه مجازی و رسانههای نوین به عرصه سیاسی و عینی اجتماعی در حال رقم خوردن است! این تحولات شاید هم اکنون به صورت سریع و شفاف نتوانسته مشاهده شود اما یقیناً به صورت بطئی درحال شدن است. تغییری که برگرفته از پذیرفتن دیگری، تعامل، ارتباط، گشایش افقهای تازه در ارتباط و باور به توان جمعی است!
ایرانیان با توجه به ظرفیتهایی چون نرخ بالای سواد درمیان زنان ومردان و گستردگی میزان تحصیل کردگان دانشگاهی از موقعیت متفاوتی در بهرهگیری از رسانههای تعامل و شبکههای اجتماعی در منطقه دارند. از این رو تغییرات آتی با توجه به شرایط کنونی یقیناً در لایههای دانشی و تعاملی میان آنها فرصتهای بیشتری را برای رسانه ایجاد میکند.