شفاانلاین»سلامت در پژوهشی که به تازگی منتشر شده است، کارول متیوز استاد روانپزشکی و مدیر مرکز اختلال وسواس فکری-عملی، اضطراب و اختلالات مرتبط (COARD) در دانشگاه فلوریدا و همکارانش با روشن کردن ژنتیک OCD گامی مؤثر در جهت کشف برخی از اسرار این اختلال فلجکننده برداشتهاند.اگرچه علل دقیق اختلال وسواس فکری ــ عملی (OCD) مشخص نیست، اما محققان میدانند که عوامل ژنتیکی و محیطی هر دو در ایجاد آن نقش دارند. اختلال وسواس فکری ــ عملی میتواند در خانوادهها ارثی باشد؛ مطالعات بین ۴۰ تا ۶۵ درصد موارد اختلال وسواس فکری ــ عملی را به عوامل ژنتیکی نسبت میدهند.
به گزارش شفاآنلاین اختلال وسواسی که در دوران کودکی شروع میشود، تاثیر ژنتیکی قویتری نسبت به اختلال وسواسی که در بزرگسالی شروع میشود، دارد.اما برخلاف برخی از بیماریهای ژنتیکی که توسط یک ژن معیوب ایجاد میشوند، مانند فیبروز کیستیک یا بیماری هانتینگتون، اختلال وسواس فکری-عملی تحت تاثیر صدها تا هزاران ژن شکل میگیرد که هر کدام نقش کوچکی در خطر ابتلا به این بیماری ایفا میکنند.این پژوهش بزرگترین مطالعه از این نوع برای بیماری وسواس فکری-عملی است؛ متیوز و همکارانش DNA بیش از ۵۳هزار فرد مبتلا به وسواس و بیش از دومیلیون فرد عادی را تجزیه و تحلیل کردند. آنها صدها نشانگر ژنتیکی را که به طور بالقوه با وسواس مرتبط هستند، کشف کردند؛ دادههایی که امیدوارند بتواند به بهبود روشهای شناسایی افرادی کمک کند که در معرض خطر ابتلا به وسواس فکری ــ عملی هستند و درنهایت به درمانهای بهتر منجر شود.
چگونگی پژوهش
برای یافتن ژنهای دخیل در خطر ابتلا به وسواس، محققان از روشی به نام مطالعه ارتباط در سطح ژنوم یا GWAS استفاده میکنند. این مطالعات DNA دههاتا صدها هزار نفر از افراد مبتلا به بیماری مورد نظر را با DNA افراد بدون بیماری مقایسه میکنند و به دنبال تفاوتهای کوچک در ماده ژنتیکی میگردند. این نشانگرهای ژنتیکی ممکن است با وسواس مرتبط باشند یا وجود ژنهای دیگری را که با این بیماری مرتبط هستند، نشان دهند.دانشمندان هر یک از میلیونها نشانگر ژنتیکی در سراسر ژنوم را با دقت آزمایش میکنند تا آنهایی را که بیشتر در افراد مبتلا نسبت به افراد غیرمبتلا یافت میشوند، شناسایی کنند. سپس آنها تعیین میکنند که این نشانگرها با کدام ژنها مرتبط هستند، در کجای بدن فعال هستند و چگونه ممکن است در ایجاد این بیماری نقش داشته باشند.
دکتر متیوز گفت: « ما ۳۰ ناحیه در ژنوم مرتبط با اختلال وسواس فکری ــ عملی را شناسایی کردیم که درمجموع شامل ۲۴۹ ژن مورد توجه بودند. از این تعداد، ۲۵ ژن به عنوان عوامل احتمالی مؤثر در ایجاد اختلال وسواس فکری-عملی برجسته شدند. سه ژن برتری که ما یافتیم، با سایر اختلالات مغزی مانند افسردگی، صرع و اسکیزوفرنی نیز مرتبط هستند. چندین ژن دیگر که برای اختلال وسواس فکری ــ عملی مورد توجه هستند، در ناحیهای از ژنوم یافت شدند که در ایمنی تطبیقی نقش دارند و با سایر اختلالات روانپزشکی مرتبطبودهاند.»
نکته مهم این است که هیچ ژن واحدی نمیتواند بهتنهایی اختلال وسواس فکری ــ عملی را پیشبینی یا ایجاد کند. مطالعات ژنتیکی قبلی نشان دادهاند که ژنهای موجود در تمام ۲۳ جفت کروموزوم در افراد ممکن است در خطر ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی نقش داشته باشند.
بینشهای ژنتیکی
از آنجا که سهم هر نشانگر ژنتیکی یا ژن در استعداد ابتلا به بیماری بسیار اندک است، روش GWAS برای شناسایی ژنهایی که باعث وسواس در یک فرد معین میشوند، مفید نیست. در عوض، این نوع تحقیق به دانشمندان کمک میکند تا بفهمند که مغز در افراد مبتلا به وسواس چگونه کار میکند و آیا وسواس ریشههای ژنتیکی مشترکی با بیماریهایی دارد که معمولا در کنار آن رخ میدهند یا خیر.
به عنوان مثال، نشانگرهای ژنتیکی که پژوهشگران یافتند و با وسواس مرتبط هستند، در چندین ناحیه مغز که نقش مهمی در توسعه این بیماری دارند، بسیار فعال بودند. این نواحی مغز به طور جمعی در برنامهریزی، تصمیمگیری، انگیزه، تشخیص خطا و تنظیم احساسات، ترس واضطراب دخیل هستندکه همه آنها میتوانند در طول ابتلا به وسواس، دچاراختلال شوند.این مطالعه ارتباطاتی بین وسواس و هیپوتالاموس، منطقهای مغزی که احساسات رابه پاسخهای فیزیکی تبدیل میکند، نشان داد. این ارتباط پیشتر گزارش نشده بود. علاوه براین، انواع خاصی از سلولهای مغزی، به ویژه نورونهای خاردار متوسط در ناحیهای از مغز به نام جسم مخطط، بهشدت با ژنهای OCD مرتبط هستند. نورونهای خاردار متوسط نقش مهمی در شکلگیری عادت دارند، فرآیندی که طی آن یک رفتار خودکار و عادت (رفتار اجباری) میشود. گیرندههای این نورونها هدف داروهای درمان وسواس هستند. یافتهها، پیوندهای ژنتیکی بین وسواس و اختلالات روانپزشکی مانند اضطراب، افسردگی، بیاشتهایی و سندرم تورت را نشان داد.
اختلال وسواس فکری-عملی
اختلال وسواس فکری-عملی یکی از مخربترین بیماریها در سراسر جهان است. این بیماری که ازهر۵۰ نفر در سراسر جهان حدود یک نفر را تحت تاثیر قرار میدهد، یکی از ۱۰ علت اصلی سالهای از دست رفته به دلیل ناتوانی است که منجر به اثرات مخرب بر توانایی کار و عملکرد یک فرد در جامعه و حتی خانوادهاش میشود.احتمال مرگ زودرس فرد مبتلا به این بیماری به دلایل طبیعی مانند عفونتها یا سایر بیماریها در مقایسه با افرادی که به اختلال وسواس فکری ــ عملی مبتلا نیستند، ۳۰ درصد بیشتر است. این افراد همچنین ۳۰۰درصد بیشتر احتمال دارد که به دلایل غیرطبیعی مانند تصادفات یا خودکشی دچار مرگ زودهنگام شوند.فرد وسواسی افکار مزاحم، مکرر و ناخواسته، ترسها، تصاویر ذهنی و اجبارهایی مانند رفتارهای تکراری و تشریفاتی را تجربه میکند که معمولا برای کاهش اضطراب ناشی از وسواسهای فکری انجام میشوند. به عنوان مثال شخصی ممکن است دهها بار یا به روشی خاص دستهای خود را بشوید تا از شر میکروبها خلاص شود؛ حتی اگر بداند این کار بیش از حد افراطی یا غیرمنطقی است. اجتناب از مکانها یا موقعیتهای خاص برای کاهش اضطراب یا جلوگیری از تحریک وسواسها و اجبارها نیز رایج است.