شفاانلاین»جامعه»زنان به عنوان ارکان اساسی خانواده با نقشهای مهم مادری و همسری، مهمترین تربیت کننده نسلها قلمداد میشوند. آنها در فضای جامعه نیز با انجام مسئولیتها و وظایف اجتماعی، اقتصادی،سیاسی و فرهنگی، در رقم زدن سرنوشت و آیندهسازی این مرز و بوم کهن بوم و بر و با قدمت و تمدن ساز، نقش بی بدیل ایفا کردهاند. خانواده؛ بنیادیترین نهادی است که فرد در آن رشد و پرورش مییابد و به آرامش میرسد و این امر زمینه ساز شکوفایی شخصیت و تکامل و پرورش مهارتهای اجتماعی کودکان و نوجوانان شده و سبب رشد جسمانی، اخلاقی، عقلانی و عاطفی آن ها به شمار میرود؛ شرایط پویایی خانواده، داشتن روابط صحیح و پایدار بین اعضای خانواده خصوصا پدر و مادر است و خانواده ای موفق است که محل آرامش برای افراد خانه باشد؛ از نظر اسلام خانواده بنیادی مقدس است و اهمیت و جایگاه والایی دارد و از منزلت و قداست خاصی برخوردار است و اسلام خانواده را مظهر انس و الفت و آرامش مرد و زن میداند. در اجتماع و در سلامت و تحکیم بنیان خانواده، زن نقش برجسته و مهمی دارد؛ گذشت زن در برقراری روابط صمیمانه و حفظ حجاب زن در حفظ ارزش والای او در میان دیگر اعضای خانواده بسیار مؤثر بوده و باعث تحکیم کانون خانواده میشود. ایثار زن در زندگی باعث استمرار، استحکام و بقای خانواده میشود؛ گذشتن از اشتباه و کاستیهای موجود در زندگی باعث استحکام بنیان خانواده میشود، زنان با مدیریت مصرف در خانواده و نیز آموزش شیوه صحیح آن به فرزندان خود نقش مهمی در ایجاد آرامش و آسایش خانواده دارند. مهمترین و ارزشمندترین نقش زن، نقش مادری است؛ در آموزههای دینی نقش مادر یک ارزش است، به دلیل ویژگیهای زیستی و روانی که بر عهده زنان گذاشته شده است و مادر است که فرهنگ معرفت و تمدن و ویژگیهای اخلاقی یک قوم را با جسم و روح و اخلاق و رفتار خود دانسته و ندانسته به فرزندخود منتقل میکند. مهمترین نقشی که اسلام بر عهده زن نهاده است و زن با ایفای آن میتواند زیربنای ساخت یک تمدن نوین اسلامی را تضمین کند، نقش تربیتی است که بر عهده مادر است و مادران تربیت نسل جدید را به عهده دارند؛ در طول تاریخ، زنان علاوه بر تولید نسل و تربیت فرزند، نقش برجسته و مهمی در آرامش و امنیت و بقا و استحکام خانواده داشتهاند. بنابر باور بسیاری از صاحب نظران انسان محور توسعه پایدار است و جامعه ای میتواند توسعه یابد که همه افراد آن، ظرفیت توسعه پذیری را داشته باشند و راهها و روشهای مناسب برای حصول توسعه پایدار بیابند.
بنابراین، تا زمانی که به زنان کشور به عنوان نیمی از نیروی انسانی در روند توسعه؛ توجه لازم، کافی و اهتمام جدی در حل و فصل و مرتفع کردن این چالش اساسی آنها مبذول نگردد، تحقق این مسئله و آرمان، آرزویی محال به نظر میرسد. بررسی قوانین موجود اعم از قانون اساسی و سایر قوانین نشان میدهد که زنان ایران، مشکل اساسی از این لحاظ ندارند؛ لذا، عوامل اقتصادی، فرهنگی و سنتی ویژه و دخالت قوانین نانوشته، مانع مشارکت کامل زنان در روند توسعه و استفاده از مزایای توسعه هستند؛ با وجود شرایط بهرهگیری زنان از امکانات بهداشتی، آموزشی و به طبع آن افزایش سطح سواد و تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی، میزان اشتغال و به صورت کلی حضور آنان در اجتماع در طی دهه های اخیر، فضاهای عمومی شهری همچنان، تبعیت از نگاه مرد محور تاریخی در ایران بستر بروز یک سری مسائل و چالشهایی برای این بخش از جامعه میباشد. توسعه یافتگی هدفی است که هر کشوری برای رسیدن به آن تلاش و کوشش میکند؛ ارزشهای اساسی توسعه پایدار را میبایست در اتکای کیفیت زندگی یعنی توانمندسازی زنان و مردان جست و جو کرد؛ از مواردی که توسعه یافتگی را تحت تأثیر قرار میدهد، امکان دسترسی زنان مانند مردان به فرصتهای برابر، کسب امنیت اقتصادی و رفع فقر از آنان است و این مسأله کلیدی و بنیادی برای زنان سرپرست خانوار، در جامعه محسوستر است.
زنان از اولین سپیده دم زندگی جمعی بشر در تمام عرصههای اجتماعی نقش مؤثر و تعیین کننده داشتهاند و بر اساس نظر بسیاری از محققان و مردم شناسان، سنگ بنای تمدنهای مادی جوامع در پی فراگیری کشاورزی و زراعت بوسیله زنان بنا نهاده شده است و شاید بتوان گفت که تداوم پیشرفت و تکامل جامعه اولیه انسانی بیشتر مرهون و مدیون تلاشها، کوششها و زحمات بی دریغ زنان بوده است تا مردان؛ یکی از چالشهای زنان در زندگی مشترک و در ایران انگیزههای اقتصادی است. یکی از شایعترین دلایل اشتغال زنان، نه تنها در ایران؛ بلکه در جوامع مختلف کمک به وضعیت اقتصادی همسر و خانواده است، بالا بودن هزینهها تنوع نیازها و خواستهای خانواده، معمولاً مانع از آن است که درآمد مرد به تنهایی از عهده اداره خانواده برآید. این نیاز، مخصوصاً در شرایط نابسامانی اقتصادی، بیشتر ضرورت مییابد و موجب روی آوردن زنان به انواع و اقسام کارهای دست پایین با مزد بسیار کم میشود. اشتغال زنان؛ زمینه و مقدمهای برای حضور اجتماعی آن ها است و آثار اجتماعی این امر، دامنه وسیعی را در بر میگیرد؛ ضمن اینکه امروزه، اشتغال زنان به عنوان یکی از عوامل توسعه پایدار و همه جانبه تلقی میگردد؛ بالا رفتن رنج سنی طلاق در جامعه زمینههای گوناگونی چون نداشتن شغل مناسب از سوی همسر، اختلافات خانوادگی، مشکلات و مصائب و اجتماعی و روانی، اعتیاد و…است. طلاق که از چالشهای اصلی زنان در زندگی اجتماعی و مشترک است، روابط عاطفی و ارتباطات سالم انسانی را سست میکند و این خلاء عاطفی باعث میشود که دختران این قبیل خانوادهها که متأسفانه تعداد آنها کم هم نیست از خانه فراری شده و به خیال پیدا کردن کعبه آمال و آرزو و سوار بر اسب آرزوها از کاشانه اصلی خویش فرار کرده و بگریزند و بایستی در این زمینه سازمان ملی جوانان، وزارت ورزش و جوانان و وزارت کشور توأمان با هم راهکارهای جامع و اساسی با تدوین آسیب شناسی ساختاری آسیب های اجتماعی و جایگزین کردن آلترناتیوهای مناسب برای برون رفتن از این مسأله قبل از رسیدن به مرز ابر بحران و انفجار آن، تعبیه و چاره اندیشی کنند که در این راستا دولت چهاردهم که با گفتمان وفاق ملی کار خویش را در ۷ ماهه گذشته آغاز کرده است برنامه ها و راهکارهای مناسب و درخوری برای این دست قضایا تدوین و طراحی کرده که در آینده بیشتر از آن ها و اجرای عملی آن در جامعه خواهیم دید.