نظر به اینکه پاسخگویی به نیازهای جامعه، از جمله رسالتهای اصلی دانشگاه است، بنا به پیشنهاد معاون آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دی ماه سال 1398، کارگروه ویژهای تحت عنوان «پاسخگویی اجتماعی» تشکیل شد

شفاآنلاین>سلامت> نظر به اینکه پاسخگویی به نیازهای جامعه، از جمله رسالتهای اصلی دانشگاه است، بنا به پیشنهاد معاون آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دی ماه سال 1398، کارگروه ویژهای تحت عنوان «پاسخگویی اجتماعی» تشکیل شد.
به گزارش شفاآنلاین: هدف اصلی این کارگروه، نهادینه و اجرایی کردن برنامه پاسخگویی و مسئولیت پذیری دانشگاه و ارائه راهکارهایی اثربخش در جهت تقویت آن از جمله توانمندسازی اساتید و دانشجویان و ایجاد انگیزههای درونی و بیرونی برای ایشان از طریق تدوین آئین نامههای اجرایی و اثربخش و نهادینه کردن آموزش مهارتهای پاسخگویی اجتماعی و توجه ویژه به دروس کاربردی در حوزه مهارتهای نرم، توجه به نیازهای واقعی جامعه و ارائه خدمت توسط اساتید و دانشجویان دغدغهمند در حین تحصیل و پس از فارغ التحصیلی و تقویت ارتباط موثر جامعه دانشگاهی با موسسات خیریه، سمنها و سازمانهای ارائهدهنده خدمت همانند شهرداریها، مرکز نگهداری سالمندان، زندانها و ... در راستای همگرایی و هم افزایی اعلام شده است.
اعضای کارگروه مذکور جمعی از اساتید دانشگاههای علوم
پزشکی کشور و همچنین مسئولین و کارشناسان سازمانها، نهادها و سمنهای مرتبط با حوزه سلامت هستند. جلسات کارگروه به صورت ماهیانه در حوزه معاونت آموزشی وزارت برگزار شده و مصوبات این جلسات در کمیسیونهای تخصصی مورد پیگیری و نظارت قرار میگیرند.
آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد، گفتوگو با ابوالفضل صلواتیزاده، عضو کارگروه پاسخگویی اجتماعی معاونت آموزشی وزارت بهداشت است.
لطفا برای شروع بحث درباره مفهوم پاسخگویی اجتماعی و اینکه چرا برای وزارت بهداشت اهمیت پیدا کرده است، توضیحاتی بفرمایید.
همه شرکتها، سازمانها و افراد حقیقی و حقوقی، لازم است بخشی را در زندگی خودشان لحاظ کنند با عنوان «مسئولیت اجتماعی». به این معنا که من اگر پزشک هستم، باید از خودم سوال کنم که آیا علاوه بر کسب و کاری که در حوزه سلامت دارم، هیچ بخشی از کار و زندگی من به صورت داوطلبانه انجام میشود؟ اگر من یک مهندس عمران هستم، آیا بخشی از روز، ماه یا سال را به انجام کارهای داوطلبانه اختصاص میدهم؟ این همان مفهومی است که با عنوان «مسئولیت اجتماعی» در ذهن اکثر افراد وجود دارد و باعث میشود که افراد به سراغ سازمانهای مردمنهاد و خیریه و ... بروند. ما هم با تامل بر روی این مفهوم، آرام آرام به این سمت رفتیم که درسی که یک دانشجو در دانشگاه میخواند و تحصیلی که میکند، آیا باعث میشود که او در جامعه، یک فرد دغدغهمند شود؟ آیا نسبت به موضوعاتی که در جامعه وجود دارد، حساس میشود؟ یا مثلا دانشجویی که در آزمون موفق شده و در یکی از دانشگاههای معتبر کشور مشغول تحصیل شده، آیا اصلا مفهوم فقر را متوجه میشود؟ آیا میداند آن بیماری که در آینده برای درمان پیش او میآید، شاید با مشکلات مالی فراوانی دست و پنجه نرم میکند و به سختی برای درمان بیماری خود اقدام کرده باشد؟
ما در بحث پاسخگویی اجتماعی، یکی از کارهایی که باید انجام بدهیم این است که مباحث آموزشی را به سمتی پیش ببریم که کسی که از دانشگاههای علوم پزشکی فارغالتحصیل میشود، مهارتهایی را داشته باشد که آن مهارتها کمک کند که آن شخص از تخصص خودش برای حل مشکلات جامعه، بهره بهتری ببرد. مثالی برای شما میزنم. ما در راستای پاسخگویی اجتماعی، تاکید زیادی میکنیم که افراد، فن بیان خودشان را قوی کرده و اصول و فنون مذاکره را یاد بگیرند. این افراد تابآوری خودشان را بالا ببرند، همدلی را با همه وجودشان بیاموزند. یاد بگیرند که چگون باید کار تیمسازی را انجام بدهند. یکی از بزرگترین چالشهایی که ما داریم این است که بسیاری از افراد، سواد را فقط محدود به دانستههای علمی میدانند. درصورتی که انواع بسیاری از سواد وجود دارد. سواد رسانهای، سواد مالی، سواد ارتباطی و حتی سواد عاطفی و ... یکی از مسائلی که در پاسخگویی اجتماعی حائز اهمیت زیادی است این است که آیا این فردی که مدرک پزشکی یا پرستاری یا سایر مدارک را دریافت میکند، علاوه بر سواد علمی در آن رشته، سایر سوادها را هم آموخته است؟ آیا این فرد میتواند وقتی مثلا مسئول یک بیمارستان شد، سواد ارتباطی خود را به کار بگیرد و مدیریت بهتری داشته باشد؟ پس یکی از مباحث پاسخگویی اجتماعی این است که تلاش میکند که افراد واقعا باسوادتر باشند و به جز سواد علمی، بقیه سوادها را هم فراگیرند.
یکی از این سوادها، سواد عاطفی و ارتباطی است. یکی از بحثهایی که در پاسخگویی اجتماعی مطرح است، این است که تا زمانی که یک دانشجویی قبل از فارغالتحصیلیاش با درد و غم واقعی مردم جامعه آشنا نباشد، نمیتواند فرد دغدغهمندی باشد.
سال گذشته جشنوارهای در حوزه پاسخگویی اجتماعی برگزار شد با نام «اتا». لطفا درباره آن جشنواره و اهدافی که دنبال میکرد توضیح بدهید.
آبان سال گذشته جشنوارهای با عنوان «جشنواره به اشتراکگذاری تجربیات ارزشمند» یا به صورت خلاصه «اتا» برگزار شد. در جشنواره اتا که به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی ایران و همکاری وزارت بهداشت برگزار شد، ما فراخوانی صادر کردیم مبنی بر اینکه هر دانشجویی در هر کجای ایران و هرکدام از دانشگاههای علوم پزشکی اگر کاری در حوزه اجتماعی انجام داده که نشان از دغدغهمند بودن او در حوزه اجتماعی است، با ما به اشتراک بگذارد و ما هم بهترین و برترینها را با دیگران به اشتراک بگذاریم. ما از برگزاری این جشنواره چند هدف داشتیم:
اول اینکه افراد بر روی این مسئله که اصلا پاسخگویی اجتماعی چیست، حساس شوند.
دوم اینکه شبکهای ایجاد شود از افرادی که در حوزههای مختلف و در سراسر کشور مشغول انجام فعالیتهای اجتماعی هستند.
سوم اینکه بچهها همیشه به دنبال الگو هستند. با این قبیل فعالیتها میتوان الگوهای مناسبی معرفی کرد تا دیگران هم ایده بگیرند که برای اینکه غمی از روی دل جامعه برداریم، چه کارهایی میتوان انجام داد.
یکی از فعالیت های اجتماعی برگزیده جشنواره «اتا» که نام عجیبی هم داشت، طرح «دلقکدرمانی» بود. لطفا این طرح را توضیح بدهید.
بله یکی از طرحهای برگزیده جشنواره «اتا»، بحث دلقکدرمانی بود. خیریهای به نام «التیام» در دانشگاه علوم پزشکی ایران مشغول فعالیت است که دانشجویان پزشکی و غیرپزشکی در خلال درسها، در کارگاههای آموزشی رشتههای مختلف هنری مثل تاتر و هنرهای ارتباطی شرکت کرده و مهارت کسب میکنند و این افراد بعدا در بخشهای آنکولوژی و بخشهای مربوط به اطفال و ... حضور پیدا کرده و تلاش میکنند که «حال دل» بچهها را خوب کنند. همچنین تلاش میکنند که حال دل پدر و مادرهای این بچهها را هم خوب کنند. و جالب اینجاست که این روش انقدر بر روی روند درمانی افراد تاثیر گذاشته است که مثلا یک دختربچه 8 ساله که مبتلا به سرطان بود و خدا را شکر موفق میشود سرطان را شکست بدهد، خودش به صورت داوطلبانه به این تیم خیریه التیام میپیوندد و میگوید حالا که من بهبود پیدا کردم، من هم برای پدر و مادرهایی که الان در بخش اطفال هستند پیام صوتی میفرستم و میگویم مادر من به من انرژی مثبت داد و من خوب شدم. شما هم امیدوار باشید. این موارد این موارد هیچوقت جزو چارچوب سفت و سخت آموزشی در کشور دیده نمیشود. ولی زمانی که در مورد پاسخگویی اجتماعی صحبت میکنیم، ما دانشجویان را به این سمت سوق میدهیم که علاوه بر فراگیری دروس، یه این مسائل هم باید توجه داشته باشند.
آیا اساتید برای اجرای این برنامهها با شما همراه هستند؟
این نکته بسیار مهمی است که اساتید ما برای اینکه کارهای اجتماعی انجام بدهند، نیاز به «انگیزههای درونی و بیرونی» دارند. بنابراین همانطور که وقتی یک استاد مقاله علمی مینویسد امتیازی میگیرد، ما در معاونت آموزشی در تلاش هستیم که اگر اساتید در حوزههای اجتماعی کارهای ارزشمند و شاخصی انجام دادند، برای آنها امتیازاتی لحاظ شود. اگر دانشجویی در زمان دانشجویی با سازمانهای مردم نهاد ارتباط داشته باشد به عنوان مثال دانشجویی به مدت 3 سال به محک در ارتباط بوده و همکاری داشته باشد، باید به آن توجه داشته باشیم.
در بسیاری از کشورهای دنیا هم به همین صورت است که چنین فعالیتهایی در دوران تحصیل، برای دانشجو به عنوان امتیاز لحاظ میشود. درواقع با این امتیازات این پیام داده میشود که دانشجویی که به مدت دو یا سه سال خودش را درگیر فعالیتهای یک موسسه مردم نهاد یا خیریه کرده است، نسبت به دانشجویی که هیچ درکی از این موسسات ندارد، متفاوت است. اما در نهایت ما به اینها میگوییم انگیزههای بیرونی. پول، پست، مقام، لوح تقدیر، مدال و ... انگیزههای بیرونی هستند. در کارهای اجتماعی انگیزههای درونی خیلی بیشتر از انگیزههای بیرونی فرد را تشویق میکند که به فعالیتهای اجتماعی خود ادامه دهد. به همین دلیل ما از طریق کارگروه پاسخگویی اجتماعی معاونت آموزشی وزارت بهدشت، وبینارها، سخنرانیها و کارگاههای آموزشی برگزار کردیم که افراد بدانند چرا باید دغدغهمند بود. بالاخره اگر چرایی چیزی دانسته شود، چگونگی آن مسئله قابل دستیابی است. یکی از کارهای مهمی که ما در سال گذشته این بود که چرایی چنین فعالیتهایی را برای افراد توضیح دادیم.
تعامل شما برای اجرای برنامههای اجتماعی، با سازمانهای مردمنهاد و گروههای اجتماعی چگونه است؟
ما در بحث پاسخگویی اجتماعی به شدت نیاز داریم که با سازمانهای مردمنهاد و خیریهها، تعامل خوبی داشته باشیم. اتفاقا یکی از معضلاتی که در کشور ما وجود دارد این است که بسیاری از افراد ترجیح میدهند که به صورت شخصی کار کنند. ما تلاش زیادی در این جهت انجام دادیم که در بحث پاسخگویی اجتماعی، روحیه کار تیمی و تیمسازی را در بچهها تقویت کنیم و ضمنا تعاملات بین سازمانی را هم افزایش بدهیم. مثلا ما به همراه دانشجویان با سازمان انتقال خون تشکیل جلسه میگذاریم که این شخص اگر تمایل دارد در زمینه سرطان کاری برای جامعهاش انجام دهد، بداند مرکزی وجود دارد به نام پذیرهنویسی سلولهای بنیادی خونساز. درواقع گام اول این است که دانشجویان با این مراکز آشنایی پیدا کنند و آنها را بشناسند.
آیا این امکان وجود ندارد که مباحث مربوط به پاسخگویی اجتماعی جزو دروس دانشگاهی دیده شود که دانشجویان قبل از فارغالتحصیلی با این مهارتها آشنا شوند؟
البته این امکان میتواند مهیا شود. یکی از کارهایی که در حال حاضر وزارت بهداشت در حال پیگیری آن است این است که ما علاوه بر اینکه یک درسی را داشته باشیم با نام «پاسخگویی اجتماعی» که در این درس به دانشجویان با مهارتهای پاسخگویی اجتماعی آشنا شوند و درواقع دغدغهمند و علاقهمند شوند و بتوانند در حوزههای اجتماعی کارهای عملی انجام دهند، علاوه بر آن، تلاش داریم که این تفکر را در بقیه دروس هم جا بیندازیم. به این معنا که فرضا شما استاد بیوشیمی هستید. وقتی درحال تدریس مباحث بیوشیمی میشوید، بگویید که ضمنا این مباحث چگونه میتوانند در بحثهای پیشگیری کاربرد داشته باشد.
این بحثها را چگونه به اساتید انتقال میدهید؟
همانطور که ما برای دانشجویان کارگاههای آموزشی توانمندسازی برگزار کردیم، برای اساتید هم چنین کارگاههایی در حال برگزاری است.
بحث دیگری که در پاسخ به سوال شما درباره ارتباط با گروههای اجتماعی باید مطرح کنم، ارتباط ما با خیرین حوزه سلامت است. ما تعداد زیادی خیر در حوزه سلامت داریم که هرکدام از آنها نیات خاصی دارند. یک گروه از آنها خیرین بیمارستانساز هستند، یک گروه در خرید تجهیزات فعال هستند، یک گروه در حوزه دارو کمک میکنند و ... نکته مهم اینجاست که باز متاسفانه در بسیاری اوقات، رابطه مستمر و قوی بین دانشجویان، اساتید و خیرین وجود ندارد. عملا آنها برای خودشان تفکراتی دارند و براساس تفکرات خودشان مشغول خدمترسانی هستند و این طرف اساتید و دانشجویان هم تفکرات خاص خودشان را دارند. ما درتلاش برای ایجاد این همگرایی هستیم که دانشجویان، اساتید و خیرین بیشتر بر سر یک میز بنشینند و با هم صحبت کنند. به عنوان مثال در ایام کرونا در کنار همه مسائل منفی که گریبان جامعه را گرفت ولی همدلی افراد با یکدیگر بیشتر شد. ما به سراغ این مسئله رفتیم که خیرین را هدفمند کنیم. مثلا خیلی از کسانی که پدر و مادر خودشان را در کرونا از دست دادهاند، با مذاکرهای که دانشجویان و اساتید با آنها داشتند گفتند شما که پدر و مادر خودتان را در کرونا از دست دادهاید، اگر میتوانید برای بیمارستانها دستگاههای کمکتنفسی بگیرید که یک پدر و مادر دیگر حفظ شود.
شما در کارگروه پاسخگویی اجتماعی، صرفا بر اجتماعیسازی بحث «آموزش» متمرکز هستید یا به موارد دیگر مثل بهداشت و درمان هم میپردازید؟
تمرکز ما بر بحث آموزش است ولی وقتی این تفکر در دانشجویان شکل بگیرد، آن شخص عملا در آینده کاری خودش در بخشهای بهداشت و درمان و... هم با همین نگاه ورود پیدا میکند. درواقع آموزشها هم به همین صورت است که ما به دانشجویان اینطور آموزش میدهیم که شما در حوزه بهداشت میتوانید چه کارهایی را انجام دهید یا در حوزه درمان به چه صورت میتوانید رفتار کنید.
به نظر میرسد که این برنامهها و تفکرات در عینحال که میتوانند بسیار مفیدفایده باشند ولی با سلیقه مدیران وارد سازمانها میشوند و از این رو با تغییر مدیران، شاهد هستیم که برنامههای آنها هم کنار گذاشته میشوند. آیا این مسئله را قبول دارید؟
بله معمولا با عوض شدن و تغییر مدیران، خیلی از سیاستها هم عوض میشوند. مثلا درحال حاضر استراتژی معاونت آموزشی وزارت بهداشت بر این است که به صورت ویژه روی موضوع پاسخگویی اجتماعی کار شود. اما ما برای اینکه این برنامهها قائم به فرد نباشد و به اشخاص متصل نباشد، تلاش داریم که همه این برنامهها را نهادینه کنیم. به عنوان مثال بعد از اینکه مورد بررسی قرار گرفت که دانشجویان در دوران تحصیل خود چه مطالبی را باید در حوزههای مختلف فراگیرند، نتایج به دست آمده مصوب شود که با آمدن و رفتن اشخاص و مدیران دستخوش تغییرات قرار نگیرد.
اما نکتهای که خیلیها از آن غافل هستند این است که در دانشگاهها علاوه بر دانشجویان و اساتید، کارمندان زیادی هم مشغول کار هستند. بنابراین اگر کارکنان دانشگاه با مطالب مربوط به پاسخگویی اجتماعی آشنا نباشند این اکوسیستم به هم میریزد. بنابراین یکی از کارهای دیگری که ما در این دوره انجام دادیم، برگزاری دورههای آموزشی پاسخگویی اجتماعی برای کارکنان دانشگاههای علوم پزشکی بود.
از طرفی ما تلاش کردیم که این مطالب را جذاب کنیم. به این صورت که ما در کارگاههای اینطور اعلام میکنیم که اگر شما مثلا تابآوری اجتماعی را بیاموزید، هم در منزل به درد بچههای شما میخورد، هم به درد زندگی شخصی شما میخورد، هم به درد کارتان در وزارتخانه میخورد و هم به درد مردم جامعه میخورد.
یکی دیگر از کارهایی که ما درحال انجام آن هستیم، مستندسازی کسانی است که در تاریخ حوزه سلامت ایران، انسانهای دغدغهمندی بودهاند و تفکرشان پاسخگوی اجتماعی بوده است. برای مثال گنجینه سلامت یکی از پلتفرمهایی است که در پژوهشکده آیندهپژوهی در سلامت تنظیم شده و آرشیوی از فعالیتهایی است که سالهای گذشته افرادی همچون دکتر قریب و خیلیهای دیگر انجام دادهاند. درواقع بعد از اینکه من دانشجوی سلامت دغدغهمند شدم، احساس میکنم که به الگو نیاز دارم. اینجاست که گنجینه سلامت، الگوهای بسیار مناسبی را میتواند عرضه کند.
در کنار اینها، یکی دیگر از کارهایی که ما انجام دادیم این بود که یک گروه مطالعاتی را از دوستان کارگروه پاسخگویی اجتماعی تشکیل دادیم یا این هدف که مطالعه کنند که در کشورهای دیگر در حوزه پاسخگویی اجتماعی چه کارهایی انجام میدهند. مثلا در خیلی از کشورها قوانینی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر کسی در دوران جوانی در سرای سالمندانهای مختلف به سالمندان خدمت کند، امتیازاتی دریافت میکند که در کارتی ذخیره میشود. اگر این شخص روزی به هردلیل تنها شد، اعتباری دارد که براساس آن، اشخاصی به آن شخص سرویس میدهد. البته نباید انتظار داشته باشیم که همه اشخاص همه کارهایشان را به طور صددرصد خیرخواهانه انجام دهند. البته شاید آن حالت ایدهآل باشد ولی این یک ارزش و احترام است برای کسی که در روزگار توانمندی دغدغه کمک به جامعه را داشته است که در سوابق او ثبت میشود. چنین طرحهایی میتواند به عنوان الگو در کشور خودمان بومیسازی شده و مورد استفاده قرار بگیرد. اما به طور کلی باید این حس در جامعه به وجود بیاید که اگر پاسخگویی در جامعه نهادینه شود، چقدر حال همه ما بهتر میشود. روزنامه سپید