شفاآنلاین:جامعه>آسیب ها>جمعيت جهان رو به پيري ميرود و جمعيت ايران نيز از اين مساله مستثني نيست. اين مسالهيي است كه چند نفر از مسوولان دولتي، در آستانه روز جهاني سالمند از آن ابراز نگراني كردهاند. پير شدن جمعيت، كشور را با بحران مواجه خواهد كرد اما مقابله با آن هم چندان بيهزينه نخواهد بود. اما اين افزايش سن، چه معضلاتي را با خود به همراه دارد؟اين موضوع را در گفتوگو با كارشناسان جمعيتشناسي و جامعهشناسي بررسي ميكنیم.

به گزارش
شفا آنلاین : سن بيشتر، بهتر است يا بدتر؟ با نگاه علمي، نميتوان گذارهها را به خوب يا بد تقسيمبندي كرد. تنها فعاليت ممكن و مفيد، پيدا كردن روابط ميان گذارهها يا پديدهها و قياس كاركرد آنها با ساير گذارهها يا پديدههاست. بنابراين نبايد برچسب خوب يا بد را به مساله كهنسالي چسباند. تنها ميتوان بررسي كرد كه اين پديده، چه تاثيري بر اجتماع دارد و چه نيازهايي را ايجاد ميكند و اگر نگاه ما، اقتصادي باشد، بايد به محاسبه منافع و هزينههاي اين اثرات و نيازها پرداخت.
«بنابر آما
ر سازمان جهاني بهداشت، تعداد سالمندان بالاي 80سال از تعداد كودكان زير 4سال پيشي گرفت.»
اين يك واقعيت اجتماعي است كه پريسا طاهري، رييس اداره سالمندان وزارت بهداشت، روز يكشنبه و در آستانه روز جهاني سالمندان اعلام كرد.
وي همچنين گفت: «براساس اعلام سازمان بهداشت جهاني، سال 2015 حدود 900ميليون سالمند در جهان وجود خواهد داشت و پيشبيني ميشود تعداد آنها در سال 2050 به 2ميليارد نفر يعني 2برابر ميزان فعلي برسد. در سال 2015، 11درصد جمعيت دنيا سالمند بودند و پيشبيني ميشود كه اين تعداد در 2050 به 22درصد افزايش يابد و تعداد افراد 80سال به بالا به ميزان 4برابر افزايش يابد. در حال حاضر تعداد افراد سالمند بالاي 80سال از تعداد كودكان زير 4سال پيشي گرفته و پيشبيني ميشود تا سال 2050 تعداد سالمندان از افراد زير 14سال نيز بيشتر شود.»
اين مساله بيانگر آن است كه جمعيت جهان، رو به پيري ميرود. اين به آن معناست كه نسبت افراد بالاي 65سال، نسبت به كل جمعيت افزايش خواهد يافت؛ اما پيامدهاي اين رويداد چيست؟ و اين پيامدها چه هزينههايي خواهد داشت؟
جمعيت پير ميشود و اجتماع ناتوان
نخستين سوالي كه بعد از شنيدن پير شدن جمعيت به ذهن ميرسد، به زبان ساده، اين است كه اين مساله به نفع اجتماع است يا به ضرر آن؟ من اين سوال را از يك جمعيتشناس ميپرسم. محمدولي عليي در جواب ميگويد كه دو ديدگاه در اين مورد وجود دارد. ديدگاه اول اين است كه پير شدن جمعيت، به نفع اقتصاد كشور است. چراكه اين اتفاق به معناي كاهش نياز به مسكن، آموزش و مراقبتهاي بهداشتي كودكي و افزايش نيروي كار است؛ اما ديدگاه دوم، كه نظر خود عليي نيز هست، اين است كه اين اتفاق، در نهايت به يك بحران منجر خواهد شد. نگهداري از سالمندان، معضلي است كه در آينده گريبان كشور را ميگيرد؛ تا جايي كه شاهد آن خواهيم بود كه خانه سالمندان، از يك خدمت لوكس به خدمتي ضروري بدل خواهد شد.
به گفته اين استاد جمعيتشناسي، نرخ رشد جمعيت در كشور ما 1.29 است و اين به آن معناست كه به ازاي هر 1000نفر، سالانه 13نفر به جمعيت كشور اضافه ميشود. اما اين نرخ رشد ناشي از كاهش مرگ و مير است، نه افزايش زاد و ولد و همين مساله به پير شدن جمعيت دامن ميزند.
براي جلوگيري از پير شدن جمعيت، بايد هر زن در طول زندگي خود، 2.2بچه به دنيا بياورد يا به عبارت ديگر، به ازاي هر 200زن، بايد 220كودك در جامعه وجود داشته باشد. اين رقم در ايران، در سال 65، 5.6 و در سال 94، 1.7 است. عليي معتقد است كه اثرات سوء اين اتفاق، اكنون قابل مشاهده نيست، اما در نسل بعدي مشكلزا خواهد شد. همانگونه كه افزايش جمعيت در دهه 60، در آن دهه اثري منفي نداشت، اما در دهههاي بعدي كشور را با بحران مواجه كرد.
شهر سالمندان را دوست ندارد
اما نگهداري از سالمندان، چگونه ميتواند موجب ايجاد بحران در جامعه شود؟ براي يافتن پاسخ اين سوال، سراغ يك جامعهشناس ميروم. اردشير گراوند به سوال من پاسخ ميدهد و ميگويد، اكنون به ازاي هر دو نفري كه به سن پيري ميرسند، 1.2فرزند وجود دارد و اين به آن معناست كه يك فرزند، بايد مسووليت نگهداري از 2سالمند را بپذيرد. اين مساله باعث ميشود تا نظامهاي حمايتي و تامين اجتماعي، در تامين زندگي سالمندان نقش پررنگتري ايفا كنند و مشكل اينجاست كه به نظر گراوند، سازمان تامين اجتماعي توانايي پذيرفتن چنين مسووليتي را ندارند و بيمهها نيز، اگر حمايت دولت را نداشته باشند، ورشكست خواهند شد. مشكل ديگر، اين است كه در ايران، نه نظام سلامت، نه نظام توانبخشي و نه نظام شهري، دوستدار معلولين، ناتوانان و سالمندان نيست. به طور مثال، مبلمان شهري و سامانههاي حملونقل، هيچكدام براي استفاده راحت سالمندان طراحي نشدهاند.
مسوولان هم نگرانند
پير شدن جمعيت، مسوولان دولتي را هم نگران كرده و آنها را به واكنش واداشته است.
معاون بهداشت وزارت بهداشت در نشستي خبري كه به مناسبت روز جهاني سالمند برگزار شده بود، از وجود بيش از 6ميليون سالمند در كشور خبر داد و بر لزوم گسترش خدمات سالمندي تاكيد كرد.
علياكبر سياري با بيان اينكه طبق آماري كه از سرشماريهاي گذشته به دست آمده، بيش از 6ميليون سالمند در كشور داريم، گفت: «مطمئنا اكنون تعداد سالمندان كشور بيشتر شده است. سالي يكميليون نفر به جمعيت كشور ما اضافه ميشود، اما به علت رشد بالاي جمعيت در دهههاي 50 و 60، رشد سالمندي ما نسبت به كشورهاي ديگر بالاست.
در تحقيقي كه در سال 92 انجام شد، نشان داده شد كه 27درصد سالمندان بيكار بوده و بدون حقوق بازنشستگي هستند. همچنين 17درصد آنها بدون هرگونه درآمد و حمايت مالي زندگي ميكنند. 32.7درصد از سالمندان از وضعيت اقتصادي خود رضايت دارند.»
مديركل سازمان بهزيستي استان تهران هم ضمن تاكيد بر لزوم برنامهريزي براي سالمندان در كشور گفت: «بايد در پرداختي به سالمندان تجديدنظر كنيم.» دكتراحمد دلبري گفت: «در سال 1345، 10.8درصد سالمندان ما كهنسال بودهاند و اكنون اين ميزان به 14.9درصد رسيده است. در حال حاضر ما شاهد زنانه شدن سالمندي هستيم، چراكه درصد سالمندان زن نسبت به قبل افزايش يافته است. در حال حاضر 64آسايشگاه شبانهروزي در تهران فعال است.
اين آسايشگاهها 4500سالمند را نگهداري ميكند و از اين تعداد 900نفر آنها مجهولالهويه هستند بنابراين بايد نگران اين موضوع باشيم. در حال حاضر 8000سالمند در تهران تحت حمايت ما هستند كه ماهانه 60هزار تومان به آنها پرداخت ميكنيم اما حجم نياز در اين حوزه بسيار زياد است و سازمانهاي دولتي نميتوانند به تنهايي اين بخش را حمايت كنند بنابراين خيرين و بخش خصوصي نيز بايد در اين زمينه كمك كنند.
مسوولان بايد براي اين موضوع برنامهريزي كنند و از الان به فكر سالمندان باشند. براساس آمار سالهاي گذشته در كشور 7.3درصد سالمند وجود داشت و 36درصد تختهاي بيمارستاني را سالمندان پر كرده بودند حال اگر اين ميزان افزايش يابد چه اتفاقي ميافتد؟ بنابراين بايد از هماكنون براي سالمندان برنامهريزي كنيم.»
پير شدن جمعيت، هشداري است براي جامعه ايراني. اما تنها خطري نيست كه جامعه را تهديد ميكند. نبود زيرساختها براي افزايش جمعيت و كمبود منابع ضروري مانند آب، از ديگر بحرانهايي هستند كه در كمين آينده ايرانند. انتخاب يك استراتژي مناسب براي آينده، دشوار به نظر ميرسد. چراكه مقابله با هر كدام از اين بحرانها، خود به ايجاد بحراني ديگر خواهد انجاميد.روزنامه تعادل