شفا آنلاين:جامعه پزشکي>تجهيزات پزشکي-در دهه 70 بسیاری از تجهیزات جدید پزشکی به سرعت وارد کشور شدند در حالی که هیچ ارزیابی دقیقی از نیاز به استفاده و توانمندی کاربران در استفاده از آنها انجام نشده بود و به همین خاطر بسیاری از آنها در گوشه انبارها خاک خوردند یا پس از یک استفاده کوتاهمدت، کنار گذاشته شدند.

به گزارش شفا آنلاين،دکتر حمیدرضا دهقانمنشادی-آنکولوژیست گفت:آنچه میتواند توافق ایران و کشورهای قدرتمند دنیا را به عنوان یک فرصت مطرح کند نه هژمونی سیاسی و اقتصادی و نه باز شدن درهای ورود بیرویه کالاهای مصرفی است بلکه نحوه تعامل با مساله همکاری با کشورهای دیگر در شرایط قابل مقایسه و قابل رقابت و نیز در نظر گرفتن منافع کشور و منابع ملی است.
در عرصه پزشکی و درمان نیز به دلیل ارتباط تنگاتنگ خدمات درمانی و پزشکی با مردم این مساله بارزتر و روشنتر است. در سالهای تحریم و حتی قبل از آن کشور عقبافتادگی شدیدی در زمینه تولید دارو و لوازم پزشکی را تجربه کرد. پیشرفت سریع در زمینه تولید داروهای متنوع و موثر جدید و نیز لوازم و
تجهیزات پزشکی درمانی در دنیا از یکسو و عدم همکاری بینالمللی برای ورود یا ساخت مشترک در داخل از سوی دیگر و نیز بازار رو به گسترش داخلی که طلب بهترین درمانها را از پزشکان و گروه درمانگر میکرد همگی دست به دست هم میداد تا دستاندرکاران تصمیمگیری بهداشت و درمان کشور دست به دامان استفاده از پتانسیل محدود ارزی در کشور برای خرید دارو یا کالاهای پزشکی اعم از مصرفی یا تجهیزاتی شوند که حداقل فاصله را با تکنولوژی روز دنیا داشته باشند و بیماران نیز به دردسر کمتری مبتلا شوند.
انباشت درخواست برای بهبود کیفیت نسبی و رویکرد عملگرایانه دولت جدید و بخصوص شخص وزیر بهداشت و درمان باعث سوق منابع محدود دولت به سمت بهداشت و درمان شده که در نوع خود قابل تحسین است ولی در صورت عدم برنامهریزی صحیح میتواند به چالشی برای خود تبدیل شود.
در دولتهای هشتم و نهم فشار تحریمهای مالی و بانکی به جایی رسید که امکان تبادل مالی حتی در زمینه خرید دارو فراهم نبود. داروها و تجهیزات پزشکی از کشورهای جهان اولی امکان ورود نداشت یا به لطایفالحیل در جابهجاییهای پول این مهم انجام میشد که این امر تاکنون هم ادامه داشته است و به ناچار در برخی مواقع مجبور به استفاده از داروهای دست چندم هندی یا تجهیزات و کالاهای بنجل چینی بودهایم. هنوز هم تجهیزات و کالاهای پزشکی عمدتا در اختیار شرکتهای چینی و در بهترین حالت در اختیار شرکتهای کرهای است و هنوز هم دست ما از دسترسی به تجهیزات دست اول اروپایی و آمریکایی کوتاه است.در مورد لوازم و تجهیزات مرتبط با بیماران سرطانی یادآوری همین نکته کافی است که تحریم یک شرکت کانادایی در ورود منابع کبالت کشور باعث از کار افتادن 40 دستگاه پرتو درمانی شد و تحریم یک شرکت اروپایی که بعدا به آمریکاییها فروخته شد باعث از کار افتادن بیش از شش دستگاه براکی تراپی در کشور شده است.
نوع تحریمهای مالی و بانکی در مرحله اول و سپس رفع تمامی تحریمها در زمینه کالاهای پزشکی و داروها باعث رقابتیتر شدن بازار در نتیجه افزایش امکان انتخاب خریداران و نیز کاهش قیمت تمام شده کالا یا دارو به نفع بیماران خواهد شد. نگارنده شاهد این موضوع است که شرکتهای واردکننده دارو و کالاها در طی این چند ماه که مذاکرات در جریان بوده ولی هنوزگشایشی اتفاق نیفتاده، فقط با احتمال حضور قوی رقبا و با قیمتهای متعادل تر، خود اقدام به کاهش قیمت داروها و با تجهیزات وارداتی خودشان و کاهش حاشیه سود کردهاند تا بتوانند در بازار آینده سهمشان را حفظ کنند.اما چالش اساسی پیشرو کجاست؟ سالهای دهه 70 که سالهای پس از جنگ و سالهای گشایش اقتصادی بود اشتباهات بزرگی بهوقوع پیوست.
در جایی که میشد بزرگترین تولیدکنندگان لوازم پزشکی و دارویی دنیا را دعوت به تولید مشترک در کشور کرد در عوض ارز ارزانقیمت دراختیار وزارت بهداشت و درمان و ارگانها قرار داده شد تا بتوانند دارو را آزادانه وارد کشور کنند و تولیدکننده هم هیچ تعهدی به ارایه فرمولاسیون یا مشارکت در ساخت و برند داخلی نداشت چون یکی پول خود را دریافت میکرد.هرچند این رویه در دولتهای آقای خاتمی تغییر قابل ملاحظهای یافت و تولید داخلی دارویی یا کالای باکیفیت با نظارت شرکتهای قابل اعتنای بینالمللی شرایط بهتری پیدا کرد ولی این مهم در دولتهای بعدی ادامه نیافت و تولید داخلی باز هم به قهقرا رفت.
این دومینوی استفاده از ارز ارزان برای دستیابی سریع و کوتاهمدت به لوازم و تجهیزات مورد لزوم و سپس کاهش توان دولت در اختصاص بیشتر ارز و کاهش تکنیک خدمات یا گرانشدن دستگاهها در این سالها ادامه یافته است. نگارنده بهخاطر میآورد که در دهه 70 بسیاری از تجهیزات جدید پزشکی به سرعت وارد کشور شدند در حالی که هیچ ارزیابی دقیقی از نیاز به استفاده و توانمندی کاربران در استفاده از آنها انجام نشده بود و به همین خاطر بسیاری از آنها در گوشه انبارها خاک خوردند یا پس از یک استفاده کوتاهمدت، کنار گذاشته شدند.
آیا این سرنوشت کشورهای جهان سوم است؟! در سال 91 به عنوان نماینده علمی خاورمیانهای جهت آموزش دستگاههای پرتودرمانی از نزدیک (براکی تراپی) به کشور پاکستان سفر کردم. در آن دوره کشور بهترین کشور در خاورمیانه از حیث انجام این نوع درمان محسوب میشد. در یک دوره کوتاه پزشکان و کادر فنی را با نوع درمانهای ممکن با این دستگاهها که خریداری کرده بودند، آشنا کردیم و چند بیمار را هم با کمک همکاران پاکستانی درمان کردیم. به دلیل عدم رغبت پزشکان متخصص پاکستانی بعد از برگشتن ما، عملا آن دستگاهها دیگر فعالیت کاری نداشتند و حسرت خوردم که چرا این هزینه برای خرید دستگاهی شده است که پزشکان آن یا نمیتوانند یا نمیخواهند از آن استفاده کنند. این چالش را دولت جدی بگیرد. منابع ارزی کشور نامحدود نیستند و فشار برای ورود داروهای مختلف (و گاه با درجه تاثیرگذاری کم) یا تجهیزات و کالای پزشکی گرانقیمت و گاهی کممصرف به زودی بالا خواهد گرفت و اگر استراتژی روشنی در این زمینه با منابع محدود مالی کشور وجود نداشته باشد، شاهد تکرار تراژدی دهه 70 خواهیم بود. سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای تولیدی معتبر بینالمللی در زمینه داروها، تجهیزات، لوازم پزشکی و ورود این تجهیزات باید اولویت برنامهریزی وزارت بهداشت و درمان باشد.
این شرکتها حاضرند برای یک سرمایهگذاری چند ده هزار دلاری در ایران کارخانه احداث کنند در حالی که گاه چند صد میلیون دلار خرید میکنیم بدون هیچگونه تعهد همکاری آتی با آن شرکتها. کارشناسان دلسوز در زمینههای مختلف باید وزارت بهداشت و درمان را در تصمیمسازیها یاری دهند تا انشاءلله استراتژی نوین خدمات بهداشت و درمان به نحوی تبیین شود و با کمترین فشار مالی برای کشور بالاترین سودرسانی را در عرصه خدمات بهداشتی و درمانی برای مردم عزیز میهن اسلامی فراهم سازد.
جهان صنعت