توافق
امروزي در مورد درمان کوليت اولسراتيو، آن است که جراحي بايد به عنوان
آخرين گزينه درماني در نظر گرفته شود، اما درمانهاي دارويي، مانند ساپرس
کنندههاي ايمني و داروهاي استروئيدي، عوارض جانبي قابل توجهي دارند که
ميتوانند خطر عفونت و بعضي سرطانها را افزايش دهند. از سوي ديگر، اين
داروها تنها بيماري را در کمتر از 50 درصد بيماران بهطور موثري کنترل
ميکنند.
در
يک مطالعه گذشتهنگر، محققان دادههاي خدمات بيمهاي موجود را مورد
ارزيابي قرا دادند تا مشخص کنند بيماران مبتلا به کوليت اولسراتيو پيشرفته،
به دنبال کولکتومي انتخابي و غيراورژانس، در مقايسه با بيماراني که تحت
درمان دارويي طولانيمدت قرار داشتهاند، ميزان بقاي بهتري داشتهاند يا
خير. پژوهشگران کوليت اولسراتيو پيشرفته را بهصورت داشتن حداقل يک بار
سابقه بستري در بيمارستان به دليل اين بيماري، تجويز دو يا بيشتر داروي
کورتيکواستروئيدي در طول يک دوره 90 روزه يا تحت درمان قرار داشتن با
هرگونه داروي ساپس کننده ايمني، تعريف کردند.
در
اين مطالعه، 32833 بيمار مبتلا به کوليت اولسراتيو پيدا شد که 18 سال و
بالاتر بوده و شرايط ورود به مطالعه را داشتند. از اين تعداد، 830 بيمار
تحت کولکتومي انتخابي قرار گرفتند و مابقي بيماران با دارودرماني مديريت
شدند.
نرخ
مرگ و مير در رابطه با کولکتومي انتخابي و دارودرماني، به ترتيب، 34 و 54
مورد در هر 1000 نفر ـ سال گزارش شد که حاکي از ارجحيت کولکتومي انتخابي در
افزايش بقاي بيماران است. در آناليزهاي بيشتر مشخص شد، مزاياي اين جراحي
براي بيماران 50 سال و بيشتر، چشمگيرتر است. يافتهها همچنين پيشنهاد
ميکنند، منافع جراحي در بيماراني که نميتوانند بهبودي پايداري را در
بيماري داشته باشند، قابل توجه است. البته بايد بررسيهاي بيشتري انجام شود
تا نتايج به دست آمده تاييد شوند.
در هر حال، با توجه به آنچه مشخص شده، به نظر ميرسد زمان آن رسيده تا پزشکان در مورد انجام جراحي زودهنگام در دورههاي درماني بيمارانشان فکر کنند و بيمارانشان را نيز از منافع جراحي آگاه کنند تا علائم کنترل نشده کوليت اولسراتيو کاهش يابد.