شفاآنلاین »جامعه» فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به بخشی جداییناپذیر از زندگی نسل جوان تبدیل شدهاند. هرچند این ابزارها امکانات بیشماری برای ارتباط و دسترسی به اطلاعات فراهم میکنند، اما تأثیرات آنها بر سلامت روان قابل انکار نیست. یکی از مهمترین عواملی که شبکههای اجتماعی بر سلامت روان تأثیر میگذارد، احساس خودکمبینی است که از مقایسه اجتماعی در فضای مجازی و حقیقی ایجاد میشود. نوجوانان دائماً با تصاویری از زندگیهای به ظاهر کامل، بدنهای ایدهآل و موفقیتهای درخشان دوستان خود مواجه میشوند و این مقایسه را با خود انجام میدهند که چرا من از این موفقیتها دور هستم. این موضوع میتواند منجر به احساس ناکافی بودن، خودکمبینی و اضطراب شدید شود. به گفته کارشناسان، ترس از قضاوت و ناتوانی در رسیدن به استانداردهای غیرواقعی، یک فشار روانی دائمی ایجاد میکند که میتواند آینده فرد را بشدت تحت تأثیر قرار دهد.
به گزارش شفاآنلاین تیترهای هیجانی، ویدیوهای جنجالی، عکسهای پرزرق و برق و... محتواهایی است که هر لحظه در فضای مجازی به خصوص اینستاگرام منتشر میشود.
زهرا 25 ساله است او می گوید: «مادرم همیشه دوست داشت من پزشک شوم؛ اما نتوانستم! اصلاً درسخوان نبودم. رفتم سراغ رشته مهندسی کامپیوتر هرچند شغلی که انتخاب کردم بد نیست؛ اما از اینکه مادرم ناراضی است، اصلاً احساس خوبی ندارم. بعضی اوقات فکر میکنم شاید ذهن باهوشی نداشتم که نتوانستم این رشته را بخوانم.» بعد میگوید: «خیلی از آشنایان و دوستانم را میبینم که با خانوادههایشان خوشحالند و شغلهایی با درآمد بالا دارند. اما من نمیدانم چرا هر چه تلاش میکنم باز هم یک کارمند سادهام. دوستان من خانههای شیک و زیبا دارند و به روزترین ماشینها را سوار میشوند، اما من به هیچ کدام از این خواستههایم نرسیدم و برای همین احساس میکنم جایگاهی در جمع آنها ندارم!»
گفتوگوی درونی مزاحم
اینها نسخه کوچک و خفیفی از فکرهایی است که در ذهن یک فرد با حس ناکافی بودن شکل میگیرد. هرچند ممکن است این احساس در تمام آدمها و در موقعیتهای مختلف وجود داشته باشد؛ اما به گفته کارشناسان این احساسات حد مشخصی دارند که میزان و شدت آن نباید از حد بگذرد. داوود فتحی، متخصص روانشناسی کودک، نوجوان و خانواده به «ایران» میگوید: «احساس نارضایتی عمیق نسبت به وضعیت اقتصادی، کیفیت زندگی، شرایط خانوادگی، موقعیت اجتماعی، کیفیت روابط و ارتباط با همسالان مهمترین تأثیر مخرب رسانههای اجتماعی است که فرد تجربه میکند. هرچند این احساس همواره و همیشه با انسان بوده و هست اما به مدد فضای مجازی این نارضایتی به دلیل مواجهه مداوم با تصاویر ساختگی و غیرواقعی، موجب میشود، فرد پیوسته خودش را با دنیای آرمانی و فضایی که دیگران ترسیم میکنند، مقایسه و احساس خودکمبینی در او رشد کند.»
این مدرس دانشگاه میگوید: «در فضای مجازی هر کسی ویترینی از خودش ارائه میدهد و ما بهترینها را در این ویترین میبینیم. در بیشتر مواقع واقعیت ندارد و دروغ است. اما رفته رفته این مقایسه به وجود میآید که فلانی چنین قیافهای دارد، وضعیت مالی بالایی دارد، شرایط خوبی دارد و من چرا ندارم و با همین وبگردی و اینستاگردی، و مواجهه مداوم باعث میشود نوجوان بهتدریج احساس شکست و ناکافیبودن کند، چون چنین سبک زندگی را دور از دسترس خود میپندارد.»
این روانشناس که با موارد مشابه زیادی برخورد کرده است، میگوید: «دنیای دیجیتال دنیای روبهرشدی است که هیچ راه گریزی از آن نیست. بنابراین ما باید آمادگی دیجیتالی و مواجهه با این قصه را داشته باشیم. هم برای خودمان و هم برای خانواده و فرزندان تا آمادگی داشته باشند که در این فضای دیجیتال آسیب نبینند. فضای دیجیتال را همین فضای شهری درنظر بگیرید، ما فرزند 8-7 سالهمان را بیمحابا در بازار، اتوبان و خیابانهای شهر رها نمیکنیم. آرامآرام با او همقدم میشویم، محلات را نشان و روشهای سلوک در این جامعه شهری را به او آموزش میدهیم. دنیای دیجیتال هم همینگونه است. آداب و قوانینی دارد که فرزندنمان باید آموزش ببیند.»
مبارزه درونی با عزت نفس
این مدرس دانشگاه میگوید: «فردی که شکستهای عاطفی زیادی را در روابط خود تجربه میکند؛ همیشه این حس در او وجود دارد که در هیچ رابطهای به اندازه کافی خوب نیست. این حس به مرور زمان روی خودش و دیگران اثر میگذارد. در حقیقت این احساس به یک گفتوگوی ذهنی منفی برمیگردد که با احساسات عمیق ناامنی و بیارزشی تغذیه میشود. کسانی که چنین احساسی را تجربه میکنند معمولاً یک مبارزه درونی با عزت نفس پایین دارند و به دلیل تجربههای گذشته مثل طردشدن یا خیانت احساس میکنند که به اندازه کافی خوب نیستند. پژوهشها نشان میدهد افرادی که زمان زیادی را در شبکههای اجتماعی میگذرانند بیشتر دچار این احساس میشوند.»
او با بیان اینکه این موضوع آسیبهایی درپی دارد، میگوید: «آسیبهای این موضوع را نباید نادیده گرفت. از تغییر ارزشها، نگرشها و باورها تا تغییر سبک زندگی و تغییر نگاه ما به دنیا، پیامدهایی است که محتواهای زرد در اینستاگرام و فضای مجازی ایجاد میکند. در فضای سلبریتیزده اینستاگرامی فردی با قابلیتهای معمولی بدون دانش و بینش زیاد بلاگر میشود و در حوزه مسائل تربیتی، آموزشی، اقتصادی و حقوقی اظهارنظر میکند. این افراد حتی در تلویزیون هم حضور پیدا میکنند. به عینه دیدهام فردی در رسانه ملی اظهارنظر عجیبی میکرد و میگفت «ادامه تحصیل چندان هم خوب نیست. چه کسی گفته که حتماً باید همه ادامه تحصیل بدهند. این صحبتها در عصر امروز جواب نمیدهد.» و نسخههایی میپیچند درباره مسیر موفقیت و ثروت و کمالگرایی. در حالیکه همیشه و در چندین سال گذشته تحقیقات نشان داده که بین 70 تا 90 درصد شغلهای خوب را افراد تحصیلکرده تصاحب کردهاند.» اما راه چاره چیست؟ آیا با فیلترینگ و دوری از دنیای دیجیتال میتوان از آسیبها جلوگیری کرد؟ این متخصص در پاسخ به این سؤال میگوید: «نه، چنین چیزی اصلاً درست نیست. تصور کنید کودکی گوشی موبایل به دست نگیرد و هیچ اطلاعی از فضای مجازی کشف نکند و بعد یکباره در 20 سالگی وارد واقعیت دنیای مجازی و دیجیتال شود. این فرد نمیتواند به زندگی عادی خودش ادامه بدهد و هرگز نمیتواند بدون اشتباه مسیر را طی کند. فضای دیجیتال جزو حقوق انسانها و حتی بچههاست. اما این حقوق اصول و قوانینی دارد که باید از آن تبعیت کرد.»
راهکارهای مقابله با احساس کمبود
به گفته این روانشناس، احساس ناکافی بودن در قیاس مستقیم ما با دیگران به وجود میآید که دائم در حال مقایسه کردنهای بیدلیل هستیم. این در حالی است که زمینه پشت صحنه آن ماجرا و موفقیت را نمیدانیم. نکته بعدی این است که این مقایسهها بدون نکات راهگشا هستند. مقایسه در واقع بد نیست اما زمانی که مقایسه انجام میشود و نتیجه بد از آن به دست میآید و دائم احساس ناکافی بودن بالا میآید در این صورت اگر این احساس در شخصیت و باورهای فرد نهادینه شود، در تمام طول عمر و در تمام انتخاباتش و در تمام طول مسیر زندگیاش تأثیر خواهد گذاشت. یعنی فردی با احساس بیکفایتی و ناکافی بودن، رشد میکند و هنگام ازدواج، گزینهای که بسیار از خودش کمتر است را انتخاب خواهد کرد. بعد مشکلات زندگی سربرمیآورد. این متخصص درباره راهکارهای مقابله با احساس خودکمبینی میگوید: «یکی از راههای مقابله با این احساس، کم کردن مقایسههای بیجا در فضای مجازی است تا این احساس بیش از این روی روابط عاطفی تأثیر منفی نگذارد. زمانی که فرد خود را در مقایسه با دیگران ناتوان یا کمارزش احساس میکند، علاوه بر ایجاد تنش و اضطراب ممکن است از تلاش برای دستیابی به اهداف خود دست بکشد و بهدلیل ترس از شکست، از فرصتها فاصله بگیرد. یکی دیگر از راههای مقابله، صحبت کردن با دوستان یا مشاوران است که میتواند به کاهش این احساس کمک کند و دیدگاههای جدیدی را ارائه بدهد. این تعاملات نهتنها احساس تنهایی را کاهش میدهند، بلکه به ما انگیزه میدهند تا به سوی اهداف خود پیشبرویم و اعتمادبهنفس و عزتنفسمان را تقویت کنیم.» به گفته فتحی، از مهارتهای دیگری که برای حضور در این فضا لازم است، مهارت تفکر انتقادی است. او توضیح میدهد: «مخاطب باید به این بیندیشد که آیا آن فرد هر چه میگوید درست است؟ همچنین تمرینهای ذهنآگاهی یا مدیتیشن نیز کمککننده هستند تا بتوانیم در لحظه زندگی کنیم و از افکار منفی دور شویم. این تمرینها به فرد اجازه میدهند تا از قضاوتهای منفی درباره خود فاصله بگیرد و بهجای مقایسه خود با دیگران، بر نقاط قوت و موفقیتهای خود تمرکز کند. در نهایت پذیرش خود و عشق به خود یکی از کلیدهای اصلی مقابله با احساس خودکمبینی است. پذیرش خود به عنوان یک انسان با نقاط ضعف و قوت میتواند باعث افزایش عزت نفس شود و به مقابله با این احساس کمک کند.»