
شفاآنلاین »سلامت» فاصله گرفتن عاطفی میان زوجها اغلب بیسروصدا و در دل جزئیات روزمره شکل میگیرد؛ نشانههایی که اگر بهموقع دیده و درک شوند، میتوانند از تبدیل شدن اختلافهای کوچک به شکافهای عمیق و پایان رابطه جلوگیری کنند.
به گزارش شفاآنلاین، بیشتر رابطههایی که به پایان میرسند، ناگهان فرو نمیپاشند. در اغلب موارد، این روابط دچار نوعی فرسایش تدریجی، آرام و در عین حال گیجکننده میشوند؛ فرایندی که معمولاً بسیار پیشتر از آنکه یکی از طرفین بگوید «احساس میکنم چیزی درست نیست» آغاز شده است. پژوهشهای متعدد در حوزه روانشناسی روابط نشان دادهاند که تغییرات در روابط عاطفی اغلب نه با یک بحران بزرگ، بلکه از طریق تغییرات کوچک، نامحسوس و تدریجی شکل میگیرند؛ تغییراتی که میتوانند مسیر رابطه را بهسوی بهبود یا زوال هدایت کنند.
این نشانههای اولیه معمولاً شامل دعواهای شدید، خیانت آشکار یا پنهانکاریهای بزرگ نیستند. برعکس، آنچه در مراحل ابتدایی دیده میشود، الگوهای ظریف اما مداومی در شیوه ارتباط، میزان پاسخگویی عاطفی و نحوه مدیریت فشارهای روزمره در کنار یکدیگر است. زمانی که زوجها زبان و آگاهی لازم برای شناسایی این نشانههای زودهنگام را داشته باشند، شانس بیشتری برای مداخله بهموقع و جلوگیری از تبدیل شدن مشکلات کوچک به شکافهای عاطفی عمیق خواهند داشت.
در ادامه، پنج نشانه نخست و مهمی که باید به آنها توجه کرد، بر اساس پژوهشهای طولانیمدت و داوریشده علمی معرفی میشوند؛ مطالعاتی که برخی از آنها زوجها را طی سالها و حتی دههها مورد بررسی قرار دادهاند.
در یک رابطه سالم، لحظات تنش و اختلافنظر باید، دستکم در حالت ایدهآل، به ترمیم و گفتوگو منجر شوند. حتی اگر گفتوگو کامل و بینقص نباشد، اصلِ تلاش برای حل مسئله اهمیت دارد. اما زمانی که تعارضهای کوچک و قابل حل، بهطور مداوم نادیده گرفته میشوند، کوچک جلوه داده میشوند یا از آنها اجتناب میشود، صمیمیت عاطفی بهتدریج دچار فرسایش میشود.
یک مطالعه طولی معتبر که در نشریه «روانشناسی خانواده» منتشر شده، نشان میدهد زوجهای تازهازدواجکردهای که در گفتوگوهای مربوط به تعارض، رفتارهایی مانند خصومت، حالت تدافعی یا کنارهگیری عاطفی از خود نشان میدادند، بهمراتب بیش از زوجهایی که مستقیماً با تنش روبهرو میشدند، حتی اگر گفتوگوها ناراحتکننده بود، در معرض جدایی طی پنج سال بعد قرار داشتند.
نکته مهم این است که در این پژوهش، خودِ تعارض پیشبینیکننده نارضایتی نبود، بلکه شیوه مدیریت تعارض نقش تعیینکننده داشت. به بیان ساده، وقتی یکی از طرفین در هنگام اختلاف «از نظر عاطفی خاموش میشود»، رشته ظریف صمیمیتی که دو نفر را به هم پیوند میدهد، اندکی سست میشود. اگر این کنارهگیری یا کوچکانگاری به یک عادت تبدیل شود، این رشته بهتدریج ضعیفتر شده و در نهایت ممکن است پاره شود.
در مراحل اولیه رابطه، این فرسایش معمولاً به شکلهای زیر دیده میشود:
در دورههای پراسترس، زوجها معمولاً دو انتخاب دارند: به سمت شریک عاطفی خود متمایل شوند یا از او فاصله بگیرند. جهتی که انتخاب میشود، اهمیت زیادی دارد. یک مطالعه گسترده روی بیش از ۱۸ هزار زوج که در نشریه «روانپزشکی اجتماعی و اپیدمیولوژی روانپزشکی» منتشر شده، نشان میدهد نارضایتی رابطه و فشار مزمن، حتی با در نظر گرفتن سایر عوامل، پیشبینیکننده قوی فروپاشی رابطه در آینده هستند.
این یافتهها نشان میدهد که فاصله عاطفی الزاماً از دعواهای شدید آغاز نمیشود، بلکه اغلب از «درخواستهای نادیدهگرفتهشده برای حمایت» شکل میگیرد؛ درخواستهایی که هر روز و بهطور نامحسوس در رابطه مطرح میشوند.
نشانههای اولیه کاهش حمایت عاطفی عبارتاند از:
به زبان ساده، بیشتر زوجها به این دلیل از هم دور نمیشوند که عشق از بین میرود؛ بلکه به این دلیل فاصله میگیرند که دیگر احساس نمیکنند از نظر عاطفی در آغوش یکدیگر نگه داشته میشوند.
یکی از تکرارشوندهترین یافتهها در پژوهشهای مربوط به روابط این است که اغلب، «لحن ارتباط» بیش از «موضوع گفتوگو» آینده رابطه را پیشبینی میکند. افزایشهای جزئی در انتقاد، طعنه یا حتی تفسیر منفی گفتههای طرف مقابل، میتواند نشانه نارضایتی عمیقتری باشد؛ حتی زمانی که در ظاهر همهچیز خوب به نظر میرسد.
این به آن معنا نیست که زوجها باید همیشه بینقص ارتباط برقرار کنند. آنچه اهمیت بیشتری دارد، حالوهوای عاطفی تعامل است. وقتی خط پایه ارتباط از گرم به خنثی، یا از خنثی به کمی منفی تغییر میکند، فاصله عاطفی نیز اغلب در پی آن ظاهر میشود.
نشانههای اولیه این تغییر شامل موارد زیر است:
شخصیت بهتنهایی بهندرت عامل اصلی جدایی است. با این حال، پژوهشها نشان میدهند برخی ویژگیهای شخصیتی در شرایط فشار، احتمال فاصله عاطفی را افزایش میدهند. یکی از این ویژگیها که بیش از همه مطالعه شده، «روانرنجوری» یا حساسیت هیجانی بالا است.
مطالعهای در سال ۲۰۲۳ در نشریه «اختلالات عاطفی» نشان داد افرادی که سطح بالاتری از روانرنجوری دارند، بیشتر دچار افکار مرتبط با طلاق میشوند؛ زیرا استرس، تمایل آنها به تفسیر منفی رفتار شریک عاطفی را تشدید میکند. این ویژگی میتواند فشارهای روزمره رابطه را بزرگنمایی کند و ناکامیهای کوچک را به الگوهای انتقاد یا کنارهگیری تبدیل سازد.
با این حال، داشتن چنین ویژگیهایی به معنای محکوم بودن رابطه به شکست نیست. بسیاری از زوجها با وجود تفاوتهای شخصیتی، روابط موفق و پایداری دارند. این ویژگیها بیشتر بهعنوان یک «آزمون زودهنگام» عمل میکنند که نشان میدهد نشانههای فاصلهگیری چگونه و با چه شدتی ظاهر میشوند.
در مراحل اولیه، تعارضهای مبتنی بر شخصیت ممکن است چنین جلوه کند:
آگاهی از نقش شخصیت خود در تنشهای رابطه میتواند اثر این الگوها را کاهش دهد. زمانی که زوجها بفهمند ویژگیهایشان چگونه با هم تلاقی میکنند یا تکمیل میشوند، معمولاً با همدلی بیشتر و سرزنش کمتر با یکدیگر برخورد میکنند.
یکی از ظریفترین نشانههایی که اغلب نادیده گرفته میشود، تغییر در نحوه تفسیر رفتار شریک عاطفی است. در روابط قوی، افراد معمولاً رفتار یکدیگر را با نگاهی سخاوتمندانه و خوشبینانه تفسیر میکنند. اما استرس میتواند این زاویه دید را بهشدت تغییر دهد. زمانی که نیت منفی به رفتارهایی نسبت داده میشود که لزوماً چنین نیتی ندارند، رضایت رابطه کاهش مییابد و تعارضها افزایش پیدا میکند.
این تغییر دیدگاه بهآرامی رخ میدهد و برای مدتها پنهان میماند، زیرا نتیجهگیریها منطقی به نظر میرسند. اما اغلب، این استرس است که روایت ذهنی ما را میسازد؛ روایتی که در شرایط عادی شاید هرگز به ذهنمان خطور نمیکرد.
نشانههای اولیه این تغییر شامل موارد زیر است:
این الگوهای تفسیری بهتنهایی عامل فاصله نیستند، اما میتوانند روند آن را بهطور قابلتوجهی تسریع کنند.
در مجموع، شناخت این نشانههای اولیه میتواند به زوجها کمک کند پیش از آنکه فاصله عاطفی عمیق و بازگشتناپذیر شود، مسیر رابطه را اصلاح کنند؛ مسیری که اغلب نه با یک بحران بزرگ، بلکه با بیتوجهی به تغییرات کوچک از دست میرود.