کد خبر: ۳۶۹۵۴۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۹ - ۰۹ آبان ۱۴۰۴ - 2025October 31

بازی رسانه‌ای با حقوق زنان

خشونت علیه زنان، مسئله‌ای فراتر از جنسیت و سیاست است؛ اما گاه رسانه‌ها با بهره‌برداری از رنج قربانی و نمادهای دینی، حقیقت را قربانی منافع جناحی خود می‌کنند.

شفاآنلاین »سلامت» مسئله خشونت علیه زنان و تأمین امنیت آنان، از بنیادی‌ترین چالش‌های جوامع انسانی است؛ چالشی که صرفاً به یک حادثه، یک طبقه یا یک پوشش خاص محدود نمی‌شود. مسئله خشونت علیه زنان، پیش از آن‌که موضوعی اجتماعی یا سیاسی باشد، مسئله‌ای انسانی و اخلاقی است. در نگاه دینی، زن مظهر رحمت الهی و دارای کرامت انسانی است و هر رفتاری که حرمت او را بشکند، در حقیقت تعرض به شأن الهی انسان است.

به گزارش شفاآنلاین نخستین گام در مواجهه مسئولانه با این پدیده، پذیرش این واقعیت است که خشونت علیه زنان، نه مسئله‌ای جنسیتی به معنای متعارف، بلکه مسئله‌ای انسانی است که در فرهنگی که از تقوا و غیرت اخلاقی فاصله گرفته، رخ می‌دهد. این درد، مرز مذهبی و سیاسی نمی‌شناسد و قربانی آن می‌تواند زن محجبه یا بی‌حجاب، مذهبی یا سکولار، شهری یا روستایی باشد. هرگاه به بهانه عقیده، فرهنگ یا منافع جناحی، از دفاع از قربانی غفلت کنیم، عملاً شریک استمرار همان چرخه خشونت شده‌ایم.

در این چارچوب است که پرداخت رسانه‌ای و فرهنگی به پرونده‌هایی چون تجاوز یا آزار جنسی، باید با نهایت احتیاط، احترام و بی‌طرفی صورت گیرد. هیچ تیتر و تصویری حق ندارد از رنج یک انسان برای مقاصد سیاسی یا جناحی بهره ببرد. وظیفه رسانه، پاسداری از حقیقت و کرامت است، نه تحقیر و قضاوت. اگر قرار است از زنی سخن گفته شود که مورد خشونت واقع شده، باید نخست به او حرمت گذاشت و صدایش را شنید، نه این‌که از تصویر یا رنج او ابزار تسویه‌حساب سیاسی ساخت.

بازی رسانه‌ای با حقوق زنان؛ وقتی واقعیت قربانی منافع سیاسی می‌شود

ناگفته‌های پرونده سوپراستار یا بازی با نمادها؟ نقد تصویرسازی روزنامه هم‌میهن

در هفته‌های اخیر، جزئیات پرونده اتهام تجاوز علیه یکی از بازیگران سرشناس کشور، پژمان جمشیدی، به‌دست رسانه‌ها افتاد و افکار عمومی را به‌شدت درگیر کرد. شاکی این پرونده، دختری حدود بیست ساله است که مدعی است در جریان یک دیدار کاری مورد آزار قرار گرفته، متهم اتهام را رد کرده و پرونده هنوز در حال بررسی قضائی است و رأی نهایی در این خصوص صادر نشده و اتهام تجاوز نیز هنوز ثابت نشده است. اما پیش از آن‌که دادگاه سخن بگوید، برخی رسانه‌های مجازی و جراید، داوری را آغاز کردند؛ تیتر زدند، تصویر ساختند و احساسات جامعه را در جهتی سیاسی تحریک کردند.

این تصویر به‌جای همدلی با زن آسیب‌دیده، حجاب را، بدون اینکه ارتباطی با این پرونده داشته باشد، به صحنه جرم پیوند می‌زند. در حالی که زن در چنین پرونده‌ای، در هر شکل از پوشش، مقصر نیست، بلکه قربانی است

در همین راستا اخیراً روزنامه «هم‌میهن»، گزارشی در این خصوص منتشر کرد که اظهارات شاکی پرونده و گفته‌های وکلای متهم در آن درج شده بود. این گزارش در صفحه اول روزنامه با تصویری منتشر شد از زنی پوشیده در چادر مشکی، در کنار تیتر پرونده «ناگفته‌های سوپراستار». تصویری که در نگاه اول حامل حس ترس، انزوا و خاموشی است؛ اما در عمق خود، به شکلی ناخودآگاه پیوندی میان «چادر» و «خشونت جنسی» برقرار می‌کند. همین پیوند، هرچند شاید از نظر تصویری استعاری باشد، اما از منظر اخلاقی، دینی و حقوقی خطایی جدی است.

از منظر دینی، چادر برای بخش بزرگی از زنان ایرانی نه صرفاً یک پوشش، بلکه نشانه‌ای از ایمان، هویت و انتخاب آگاهانه است. قرار دادن چنین نمادی در مجاورت گزارشی درباره تجاوز، نه به قربانی کمک می‌کند و نه احترام به باور مذهبی جامعه است. در حقیقت، این تصویر به‌جای همدلی با زن آسیب‌دیده، حجاب را، بدون اینکه ارتباطی با این پرونده داشته باشد، به صحنه جرم پیوند می‌زند. در حالی که زن در چنین پرونده‌ای، در هر شکل از پوشش، مقصر نیست، بلکه قربانی است.

بازی رسانه‌ای با حقوق زنان؛ وقتی واقعیت قربانی منافع سیاسی می‌شود

استفاده ابزاری از زن قربانی به عنوان طعمه مقاصد سیاسی؛ دفاع از حق زن بهانه است

از منظر حقوق زنان نیز، چنین بازنمایی به‌جای حمایت از قربانی، او را دوباره قربانی می‌کند. این بار نه در اتاقی بسته، بلکه در قاب رسانه‌ای که او را سوژه سیاست می‌سازد. روزنامه‌ای که خود را مدافع آزادی و آگاهی می‌داند، اگر واقعاً دلسوز زن ایرانی بود، باید صدای زن را روایت می‌کرد، نه اینکه از او نمادی برای تسویه‌حساب فرهنگی و سیاسی بسازد. زن قربانی نیاز به دیده‌شدن دارد، نه برای جنجال، بلکه برای عدالت و درمان؛ و این با احترام، رازداری و روایت صادقانه ممکن است، نه با تصویرسازی‌های تحریک‌آمیز و دوپهلو. لذا حمایت از حقوق زنان به این شیوه بهانه‌ای بیش نیست که به وسیله آن اهداف غیر متعارف خود را پیش ببرند.

روزنامه «هم میهن» در این اقدام شاکی و احتمالاً قربانی را طعمه مقاصد سیاسی و جناحی خود ساخته است

گره زدن مسئله «خشونت علیه زنان» با «حجاب» چه از سر دفاع افراطی، چه از سر تخریب آن، بی‌انصافی در حق هر دو است. خشونت علیه زنان ریشه در قدرت ناعادلانه، تبعیض، و سکوت اجتماعی دارد و دفاع از زن قربانی یعنی دفاع از کرامت او، فارغ از نوع پوشش، مذهب یا طبقه‌اش.

لذا به نظر می‌رسد روزنامه «هم میهن» در این اقدام شاکی و احتمالاً قربانی را طعمه مقاصد سیاسی و جناحی خود ساخته است تا با استفاده ابزاری از او به انسجام اجتماعی ضربه زده و در شیپور شکاف اجتماعی بدمد. اگر هدف نقد یک پدیده فرهنگی یا اجتماعی بود، زبان و نمادها به‌گونه‌ای انتخاب می‌شد که امکان برداشت‌های متعدد و متعارض به حداقل برسد، به گونه‌ای که هم‌زمان امکان گفت‌وگو و تعامل را فراهم سازند، نه اینکه به خلق فضای تقابلی بینجامند.

تخریب چهره زن مسلمان در راستای ضربه به پیکره تفکر غربی

به نظر می‌رسد این واکنش‌ها نتیجه ضربه‌هایی است که زن ایرانی مسلمان به تفکر غربی وارد کرده است که چنین برداشت‌هایی عمدتاً در میدان منازعات رسانه‌ای و ایدئولوژیک شکل می‌گیرند. گاه در شبکه‌های اجتماعی، واکنش‌هایی دیده می‌شود که حاکی از خشم نسبت به زن مسلمان ایرانی است؛ فضای غالب این منازعات بیش‌تر فرهنگی-سیاسی است تا صرفاً قضائی یا حقوقی، و جامعه ما چنین فضاهایی را به‌سادگی نمی‌پذیرد.

این جریان دارای تفکر وابسته به غرب، کنش زن ایرانی مسلمان را بزرگترین مانع برای تحقق امیال خود می‌پندارد. زیرا این زنان از ناآرامی‌های سال ۱۴۰۱ تاکنون در عین حفظ حیا و کرامت خود و با وجود برخی کاستی‌ها، همچنان پای کار انقلاب و مقاومت ایستاده‌اند و ثابت کرده‌اند که پوشش عفیفانه زنان ایرانی مانع از سوءاستفاده بدخواهان و هدر رفتن سرمایه فکری زنان می‌شود. از این رو با گره زدن حجاب، به عنوان ابزار قدرت این زن، با تجاوز و فساد به دنبال مخدوش کردن چهره این عنصر قدرتمند و شکستن مقاومت این قشر هستند. لذا ادعای حمایت از زنان آسیب دیده ایرانی با ارائه تصویر مغرضانه و مغشوش از آنان خیانت به همه اقشار زنان است./مهر

نظرات بینندگان