شفاآنلاین »سلامت» تقریبا هیچ تالاب زندهای در فارس باقی نمانده است؛ تالاب بختگان بیش از ١٤ تا ١۵ سال است که خشک شده و بهجز محدودهای کوچک، آبی در آن دیده نمیشود. تالاب پریشان نزدیک به ١٧ سال است که خشک شده، ارژن حدود ١٨ سال و مهارلو به تالابی فصلی تبدیل شده که از روانآبها و پسابهای محدوده شیراز تغذیه میشود.
به گزارش شفاآنلاین باد که از دل بیابان میوزد و بر پیکر ترکخورده تالابها میپیچد، ذرات خاک و نمک خشکیده را با خود برمیخیزاند و در هوا میچرخاند؛ گردی نامرئی اما سمی که روزگاری آب آن را فرو میبلعید، حالا به ریههای انسان و جانوران نفوذ میکند.
تالابهای فارس که زمانی مامن پرندگان مهاجر، زیستگاه جانوران و پناه زمین تشنه بودند، حالا به کانونهای خفهکننده بدل شدهاند.
خشک شدن این پهنههای آبی، تنها مرگ طبیعت نیست؛ آغاز فصلی است که در آن بیماری، ریزگرد و فرسایش خاک، جای حیات را گرفتهاند. هر تالاب خشکشده، گورستانی از فلزات سنگین و آلایندههای شیمیایی است که با نخستین وزش باد، به ذرات نامرئی زهرآلود بدل میشوند و بیصدا در جان انسان مینشینند.
این همان مسیری است که در کشور از سال های گذشته تجربه شده و اکنون در فارس، از بختگان تا پریشان و از ارژن تا مهارلو، با شدتی نگرانکننده در حال تکرار است.
در این میان، سوءمدیریت منابع آبی، برداشتهای بیرویه از چاهها و توسعه ناپایدار کشاورزی، ضربه نهایی را بر پیکر تالابها وارد کرده است. دیگر در فارس، از تالابهای زنده تنها «کمجان» باقی مانده که رمقش از تلاش داوطلبان محلی است، نه از حمایت نهادی.
مرگ تالابها فقط مرگ یک زیستبوم نیست؛ نشانهای است از شکست مدیریت آب و هشدار طبیعت به انسان ها است.
یک فعال محیط زیست با اشاره به وضعیت نگرانکننده تالابهای کشور بهویژه در استان فارس، گفت: وضعیت تالابها در حال حاضر بسیار بغرنج است و به نظر میرسد هیچ نهادی مسئولیت مشخصی در قبال آنها بر عهده نمیگیرد، گویی در کشور تالابها جدی گرفته نمیشوند؛ در حالی که این زیستبومها نقش حیاتی در حفظ سلامت جامعه انسانی پیرامون خود دارند.
سیروس زارع در گفت و گو با ایلنا افزود: وقتی یک تالاب در حوزهای آسیب میبیند، انواع مشکلات زیستمحیطی و انسانی بروز میکند؛ از تهدید حیاتوحش و پوشش گیاهی گرفته تا آسیب به زمینهای زراعی و کیفیت هوا؛ به همین دلیل نمیتوان تأثیر تالاب را محدود به یک بُعد دانست، چراکه بقای آنها بهطور مستقیم با سلامت انسانها و محیط زندگی آنها گره خورده است.
این فعال محیط زیست درباره تبعات خشک شدن تالابها در فارس و سایر نقاط کشور اظهار داشت: معمولاً تالابها پس از خشک شدن، به کانونهای فعال ریزگرد تبدیل میشوند. از آنجا که تالابها طی هزاران سال در مناطق پست طبیعی شکل گرفتهاند، بهمرور زمان محل تجمع انواع آلایندهها شدهاند؛ در دوران صنعتی، حجم زیادی از آلایندههای شیمیایی، نفتی و فلزات سنگین از طریق بارشها، سیلابها و روانآبها وارد تالابها شده و در بستر آنها انباشته شده است.
دبیر گروه احیا کنندگان تالاب بین المللی کمجان تصریح کرد: تالابها بهطور طبیعی توان خودپالایی دارند و بخشی از این آلودگیها را تصفیه میکنند، اما همواره درصدی از فلزات سنگین و ترکیبات خطرناک در بسترشان باقی میماند. هنگامی که تالاب خشک میشود، این مواد آلوده به همراه ذرات ریزگرد وارد هوا میشوند؛ این ذرات که گاه کمتر از یک میکرون قطر دارند، بهراحتی از طریق تنفس، پوست و مخاط جذب بدن میشوند و برای انسان، جانوران و گیاهان خطرناکاند.
زارع با تأکید بر پیامدهای بهداشتی ریزگردهای آلوده خاطرنشان کرد: تجربه تلخ خشک شدن دریاچه آرال در روسیه نشان داد که گسترش ریزگردهای آلوده میتواند باعث تولد نوزادان ناقصالخلقه، افزایش بیماریهای صعبالعلاج و رشد آمار سرطانها شود؛ متأسفانه در ایران نیز، از تالابهای فارس گرفته تا دریاچه ارومیه، چنین روندی در حال تکرار است؛ با این تفاوت که آمار و واقعیتها بهصورت کامل و شفاف منتشر نمیشود.
این فعال محیط زیست، با اشاره به وضعیت بحرانی تالابها و رودخانههای استان فارس گفت: در حوزه رودخانه کُر و تالابهای تشک و بختگان، روند خشکیدگی همچنان ادامه دارد و این شرایط موجب افزایش چشمگیر بیماریهای صعبالعلاج در مناطق پیرامونی شده است.
به گفته وی، در اطراف زایندهرود، هامون و سایر تالابهای خشکشده کشور نیز موارد ابتلا به بیماریهای سخت درمان، رشد چندبرابری داشته است.
زارع با انتقاد از کمتوجهی دستگاههای مسئول افزود: وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی باید سالها پیش نسبت به تبعات خشک شدن تالابها بر سلامت انسانها و جهش بیماریهای صعبالعلاج تحقیق و اطلاعرسانی میکردند، اما متأسفانه در این زمینه کوتاهی شده است. این مسئله باید به چشم یک هشدار ملی نگریسته شود، زیرا تأثیر مستقیم بر زندگی مردم دارد.
وی درباره آخرین وضعیت تالابهای استان فارس اظهار داشت: در حال حاضر تقریبا هیچ تالاب زندهای در فارس باقی نمانده است. تالاب بختگان بیش از ١٤ تا ١۵ سال است که خشک شده و بهجز محدودهای کوچک، آبی در آن دیده نمیشود. تالاب پریشان نیز نزدیک به ١٧ سال است که خشک شده، ارژن حدود ١٨ سال و مهارلو به تالابی فصلی تبدیل شده که از روانآبها و پسابهای محدوده شیراز تغذیه میشود.
زارع با اشاره به اینکه تالاب مهارلو بهشدت آلوده است و با وجود بیماری و آلودگی بالا، به سختی به حیات خود ادامه میدهد، افزود: تالاب کمجان تنها موردی است که هنوز تا حدودی زنده مانده و آن هم به دلیل فعالیتهای کنشگران محلی و داوطلبان محیط زیست است. تمام هزینههای نگهداری و حفاظت از این تالاب بر دوش فعالان محلی است و هیچگونه حمایت دولتی وجود ندارد.
این فعال محیط زیست با بیان اینکه مقابله با زمینخواری، جلوگیری از انحراف روانآبها و حفظ منابع محدود آبی از مهمترین چالشهای کنونی تالاب کمجان است، خاطرنشان کرد: با وجود تلاشهای محلی، بیتوجهی نهادهای مسئول و نبود همکاری جدی، آینده تالابهای فارس در هالهای از ابهام قرار دارد.
زارع با انتقاد از بیتوجهی به وضعیت تالابهای کشور بهویژه در استان فارس گفت: متأسفانه تالابها در اولویت برنامههای توسعه و مدیریتی کشور قرار ندارند و به نظر میرسد عملاً رها شدهاند؛ این در حالی است که تالابها شاخص سلامت محیط زیست و نشاندهنده کیفیت مدیریت منابع آبی در هر منطقهاند.
وی معتقد است عامل اصلی خشک شدن تالابها، سوءمدیریت منابع آبی است، نه صرفاً عملکرد سازمان محیط زیست . وقتی تالابی خشک میشود، در واقع نشانهای از شکست سیاستهای مدیریت آب است؛ اگر همه تالابهای ما از بین رفتهاند، یعنی در حوزه مدیریت منابع آبی هیچ اقدام مؤثری صورت نگرفته است.
زارع با بیان اینکه نه تنها با بحران آب، بلکه با «ورشکستگی آبی» روبهرو هستیم،تصریح کرد: مدیریت آب در کشور ما بهجای رویکرد علمی، بهصورت ناعادلانه و ناپایدار پیش رفته و عملاً با سرزمین رفتار ظالمانهای شده است. اگر مسئولان شهامت نداشته باشند پشت تریبون بپذیرند که مدیریت آب کشور شکست خورده، به مردم و نسل آینده ظلم کردهاند. مدیران آب بهجای برنامهریزی برای حفظ منابع، صرفاً به دستگاههای فروش آب تبدیل شدهاند و در نتیجه سلامت سرزمین و مردم را به خطر انداختهاند.
این فعال محیط زیست با اشاره به گسترش پدیده فرونشست در سراسر کشور خاطرنشان کرد: امروز از تهران تا ارومیه، فارس، کرمان و سیستان، فرونشست زمین بهدلیل تخلیه بیرویه آبخوانها به یک معضل جدی تبدیل شده و این موضوع نشانهای از فروپاشی زیستبوم ایران در دهه آینده است.
وی با بیان اینکه سازمان محیط زیست نیز در این میان قربانی ساختار ناکارآمد مدیریتی شده، افزود: دستگاههای اجرایی به جای همکاری و همافزایی، یکدیگر را مقصر میدانند. محیط زیست بهدلیل فشارهای جانبی انگیزه خود را تا حدودی از دست داده و نتوانسته آنطور که باید در مطالبه حقوق تالابها فعال عمل کند.
زارع با اشاره یه اینکه هنوز امید به احیای بخشی از تالابهای فارس وجود دارد، گفت: تعدادی از تالابها از جمله کافتر، ارژن، بختگان (در بخشهایی از محدوده آن) و چند تالاب کوچک دیگر قابلیت احیا دارند، اما این امر مستلزم همکاری جدی میان سازمان محیط زیست، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، منابع طبیعی و مشارکت مردم است.
وی تصریح کرد: هیچ تالابی در جلسات اداری احیا نخواهد شد؛ برای نجات تالابها باید از پشت صندلیها بلند شویم و به میدان عمل بیاییم.اگر عزم ملی برای احیای تالابها شکل بگیرد، میتوان حداقل سه یا چهار تالاب مهم فارس را دوباره زنده کرد و بخشی از این سرمایههای طبیعی را به سرزمین بازگرداند.
معاون محیط زیست طبیعی اداره کل حفاظت محیط زیست فارس نیز با اشاره به وضعیت نگرانکننده تالابهای استان گفت: در حال حاضر، شرایط کلی منابع آبی کشور مطلوب نیست؛ اکثر رودخانهها خشک شدهاند، بسیاری از تالابها فاقد آب هستند و چاههای مجاز نیز با اضافهبرداشت روبهرو هستند. علاوه بر این، وجود چاههای غیرمجاز نیز به وخامت اوضاع افزوده است.
نبیالله مرادی در گفت و گو با ایلنا افزود: در استان فارس نیز وضعیت مشابهی حاکم است. تالابهایی مانند بختگان، پریشان و کافتر بهطور کامل خشک شدهاند و تنها مهارلو در بخشی محدود دارای آب است که آن هم بیشتر به دلیل ورودیهای پساب و روانآبهای پاییندست شیراز است. مهارلو بهصورت فصلی آبگیری میکند و با کاهش بارشها در فصل تابستان، بخش عمده آن خشک میشود.
مرادی با بیان اینکه تالاب بختگان تنها در زمان بارشها بهصورت مقطعی آبگیری میکند، اظهار داشت: بر اساس شرایط طبیعی، باید از آبانماه جریانهای آبی از سمت رودخانه کُر به تالاب هدایت شود، اما سالهاست اینروند برعکس شده است؛ هماکنون حدود ٣ تا ٤ میلیون مترمکعب آب از زیر بستر تالاب به هفت آبخوان اطراف نفوذ میکند که این امر هم موجب کاهش کیفیت آبخوانها شده و هم خشکیدگی تالاب را تشدید کرده است.
وی درباره وضعیت دریاچه پریشان نیز گفت: سطح آب این تالاب بیش از ۲۰ متر پایینتر از حالت طبیعی قرار دارد. تالابهای پریشان و کافتر که پیشتر دارای آب شیرین بودند، به دلیل برداشتهای بیرویه در پیرامونشان، بهویژه برای مصارف کشاورزی، خشک شدهاند. بهطور متوسط سالانه بیش از ۴۰ میلیون مترمکعب آب از اطراف پریشان برای کشاورزی برداشت میشود و این روند همچنان ادامه دارد.
معاون محیط زیست فارس تأکید کرد: هیچیک از عوامل مؤثر بر بحران منابع آبی تغییر نکرده و به همین دلیل، شرایط بهبود نیافته است. کمبارشی، برداشت بیرویه، حفر چاههای غیرمجاز و توسعه کشاورزی در مناطق خشک باعث شده تالابها همچنان در وضعیت بحرانی باقی بمانند. حتی در برخی مناطق، کشور با تنش آبی در بخش شرب نیز مواجه شده است.
مرادی با اشاره به اینکه نباید همه مسئولیت نابسامانی تالابها را به گردن سازمان محیط زیست انداخت، چراکه این سازمان خود با چالشهای متعدد مواجه است، تصریح کرد: مشکل اصلی، نبود عزم و اراده کافی در سطح کلان حاکمیت برای احیای تالابهاست. سیاستهای نادرست در حوزه توسعه کشاورزی و مدیریت آب طی سالهای گذشته، تأثیرات جبرانناپذیری بر اکوسیستمهای آبی کشور گذاشته است.
وی افزود: ایران کشوری خشک و کمبارش است و توسعه بیش از اندازه کشاورزی در چنین شرایطی منطقی نبوده است. سالها سیاستگذاری نادرست در این زمینه باعث فشار مضاعف بر منابع آب کشور شده است. در حالی که بخش بزرگی از اشتغال و تولید در گرو آب و خاک قرار گرفته، هیچ جایگزینی برای کاهش وابستگی به منابع آبی دیده نشده است.
مرادی با اشاره به افزایش جمعیت در حوزه آبخیز تالابها گفت: رشد جمعیت بهطور مستقیم موجب افزایش مصرف آب شده است و در غیاب برنامههای جایگزین برای اشتغال و معیشت مردم، فشار بر منابع آبی همچنان ادامه دارد.
وی یادآور شد: اگرچه مسائل اقتصادی و اشتغال کشور واقعی و قابل درک است، اما تداوم این روند میتواند اکوسیستمهای ارزشمند تالابی را بهطور کامل از بین ببرد./ایلنا