به گزارش شفاآنلاین؛ مرگ، آخرین ایستگاه زندگی انسان، حالا در کشور ما به کالایی لوکس بدل شده است. در روزهایی که تورم به جان همه ابعاد زندگی افتاده، هزینههای مرگ نیز از این قاعده مستثنی نماندهاند. تازهترین اعلام رسمی از سوی سازمان بهشتزهرا نشان میدهد که تعرفه خدمات کفن و دفن، انتقال و تجهیز متوفی، و حتی هزینه خرید قبر، در سال جاری حدود ۲۵ درصد افزایش یافته است. این رقم در نگاه اول شاید عدد بزرگی به نظر نرسد، اما برای خانوادههایی که درگیر معیشت روزمرهاند، همین درصد، تفاوتی میان برگزاری مراسم آبرومند و مراسمی بیتشریفات است.
افزایش هزینهها در ایستگاه آخر زندگی
قیمت هر طبقه قبر در ناحیه یک بهشت زهرا از ۵۰ میلیون تومان به ۶۲.۵ میلیون تومان رسیده است؛ ناحیه دو از ۳۰ میلیون به ۳۷.۵ میلیون تومان و ناحیه سه (به جز قطعات روزانه) از ۲۰ میلیون به ۲۵ میلیون تومان افزایش قیمت داشتهاند. همچنین آمادهسازی قبور سیساله یا دستکَن برای هر طبقه یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان هزینه خواهد داشت. خدمات تدفین و تکفین نیز بهترتیب ۳۲۰ و 754 هزار تومان قیمتگذاری شده است.
خانوادههای بیبضاعت، بهویژه در مناطق کمدرآمد پایتخت، با این هزینهها دستوپنجه نرم میکنند. برخی مجبورند از خیّران کمک بگیرند، عدهای وام میگیرند، و بعضی نیز ترجیح میدهند مراسم را به حداقل برسانند. به تعبیر مردم، «مراسم لاغر» دیگر پدیدهای نادر نیست، بلکه به یک واقعیت اجتماعی بدل شده است.
مرگ در گمنامی و فقر، فشار اقتصادی تا ایستگاه آخر زندگی
چند سال پیش، برگزاری مراسم ساده و کمخرج، نوعی استثنا بود و شاید حتی برای برخی نوعی بیاحترامی تلقی میشد. اما حالا در بسیاری از خانوادهها، بهویژه اقشار کارگری و بازنشستگان، مراسم ختم و ترحیم با حداقل هزینه برگزار میشود. بدون پذیرایی مفصل، بدون چاپ اعلامیههای رنگی، و گاه حتی بدون گرفتن مجلس ختم.
یکی از کارکنان آرامستان بهشتزهرا در این باره به تجارتنیوز میگوید: «افزایش هزینههای زندگی در سالهای اخیر باعث شده که خانوادهها حتی در زمان سوگ و اندوه، دغدغه مالی داشته باشند. تورم، بیکاری، کاهش قدرت خرید و حذف یارانهها، توان اقتصادی مردم را به حداقل رسانده است. برای بسیاری از خانوادهها، حتی خرید سنگ قبر یا برگزاری مراسم ختم، باری غیرقابل تحمل است.»
او میافزاید: «الان بسیاری از خانوادهها فقط به غسل و کفن و دفن بسنده میکنند. نه مراسمی در مسجد میگیرند، نه سوم و هفتمی. توان مالی ندارند. حتی برای حمل پیکر هم گاهی دنبال وانت کرایهای ارزان میگردند.
این فرد که خود را علی معرفی میکند، اظهار میدارد: برخی خانوادهها به دلیل همین مشکلات عدیده اقتصادی حتی برای تحویل گرفتن عزیزانشان مراجعه نمیکنند. درصد قابل توجهی از متوفیها اینجا بدون حتی یک بدرقه کننده به خاک سپرده میشوند، چرا که خانواده توان پرداخت اندک هزینهها را هم ندارند».
«مرگ لوکس»؛ وقتی سوگواری هم نمایش تجمل میشود
با تمام این اوصاف هنوز هم هستند خانوادههایی که مراسم ترحیم را به صورت لاکچری و با صرف هزینههای بسیار برگزار میکنند. از گرفتن آمبولانس خصوصی برای انتقال فرد متوفی تا خرید مقبره و سنگ قبرهای گرانبها و برگزاری مراسم در تالارهای بزرگ با هزینههایی سرسام آور.
خانوادههایی که کارت دعوت مراسم را طلاکوب میکنند و مجلس ترحیم را در بزرگترین و لاکچریترین تالارهای شهر برگزار میکنند. حالا دیگر تبلیغات برگزاری مراسم ترحیم لاکچری هم به بیلبوردهای شهری رسیده و قیمت تمام شده پذیرایی از هر میهمان بسته به نوع غذاها، نوشیدنیها و حتی پکهای ترحیمی به مهمانان از یک میلیون تومان شروع و به بیش از 2 میلیون تومان میرسد. یک حساب سرانگشتی از هزینهای بالای 400 میلیون تومان برای برگزاری یک مراسم ترحیم 150 نفره خبر می دهد. به این ترتیب برگزاری چنین مجالسی به جای آیین سوگواری و همدردی با بازماندگان متوفی، بیشتر به نمایش تجمل شبیه است.
ریشه فرهنگی و اجتماعی هزینههای مراسم تحریم
سوال مهمی که مطرح میشود این است که چه زمانی و به چه دلیلی برگزاری چنین مراسم پرخرجی به یک فرهنگ همگانی در جامعه ما تبدیل شد.
دکتر مینا سادات موسوی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در این باره میگوید: «برگزاری پرهزینه مراسم عزاداری در ایران، ریشهای عمیق در فرهنگ سنتی و نگاه جمعگرای جامعه دارد. از گذشته، احترام به متوفی و خانواده او بخشی از هویت اجتماعی افراد بوده است.»
او میافزاید: «در بسیاری از مناطق، مراسم ختم نوعی نمایش منزلت و آبرو محسوب میشود. همین نگاه فرهنگی باعث شده خانوادهها حتی در شرایط دشوار اقتصادی، خود را موظف بدانند مراسم آبرومند برگزار کنند.»
این جامعه شناس و استاد دانشگاه ادامه میدهد: «در واقع، بسیاری از خانوادهها نه از سر تمایل، بلکه برای حفظ آبرو، زیر بار هزینههای سنگین میروند. در فرهنگ سنتی ما، مرگ هم بخشی از مناسبات اجتماعی است؛ جایی که خانواده احساس میکند باید شأن خود را حفظ کند. همین مسئله گاه باعث فشار روانی و مالی شدید بر بازماندگان میشود».
تغییر الگوی عزاداری؛ از تجمل به معنا
دکتر مینا سادات موسوی در بخش دیگری از سخنان خود به تغییر الگوی عزاداری طی سالهای اخیر اشاره کرده و میگوید: «مدتی است که نشانههایی از تغییر نگرش در جامعه دیده میشود. بسیاری از خانوادههای جوانتر و تحصیلکرده، به جای برگزاری مراسم پرهزینه، ترجیح میدهند هزینه آن را صرف امور خیریه یا کمک به نیازمندان کنند.»
او میافزاید: «این تغییر، نشانهای مثبت است. جامعه در حال بازتعریف رابطهاش با مرگ و آیینهای آن است. رسانهها، نهادهای فرهنگی و حتی روحانیون میتوانند با ترویج فرهنگ سادهزیستی و یاد مرگ به جای نمایش ثروت، به این تغییر کمک کنند.»
این جامعهشناس تأکید میکند: «تغییر فرهنگ عزاداری تنها با نصیحت ممکن نیست، بلکه نیاز به آموزش و الگوسازی دارد. وقتی شخصیتهای اجتماعی و هنرمندان، مراسم ساده و بیتجمل برگزار کنند، مردم هم به تدریج میپذیرند که عزاداری، نیازمند هزینههای گزاف نیست. از سوی دیگر، شهرداریها و سازمان بهشتزهرا باید برای خانوادههای بیبضاعت تسهیلات خاصی فراهم کنند تا فشار مالی کمتری را متحمل شوند».
سایه تورم بر آرامش بازماندگان
در شرایطی که هزینههای درمان، اجارهخانه و خوراک هر روز افزایش مییابد، حالا حتی مرگ نیز از تبعات تورم در امان نمانده است. برای بسیاری از خانوادهها، اندوه از دست دادن عزیزانشان با نگرانی از هزینههای کفن و دفن درهم آمیخته است.
مرگ، روزگاری به عنوان پایان درد و رنج تعبیر میشد، اما امروز در جامعهای گرفتار تورم و نابرابری، به واقعهای پرهزینه بدل شده است؛ واقعهای که حتی در آن نیز طبقه اجتماعی افراد تعیینکننده است.
افزایش ۲۵ درصدی هزینههای کفن و دفن در بهشتزهرا، تنها یک عدد خشک اقتصادی نیست؛ بلکه آینهای است از واقعیت تلخ زندگی در جامعهای که فقر و تورم، حتی آخرین منزل انسان را هم از آرامش خالی کرده است.
برای بسیاری، مرگ دیگر پایان هزینهها نیست، بلکه ادامهای از چرخه بیپایان فشار مالی است. تا زمانی که فرهنگ تجملگرایی و نگاه آبرو محور در مراسم عزاداری تغییر نکند، و تا وقتی سیاستهای حمایتی برای خانوادههای کمدرآمد وجود نداشته باشد، سوگواری در ایران همچنان با سنگینی «هزینه» همراه خواهد بود./تجارت نیوز