بخش اول: سايه فقر بر بالهاي دانش
شفاآنلاین»جامعه» با هر طلوع خورشيد در واپسين روزهاي تابستان، نويدبخش آغاز فصلي نو است؛ سال تحصيلي جديد. اين آغاز، براي بسياري يادآور شور و شوق دوباره در كلاسهاي درس، هيجان كشف دانشهاي تازه و گام برداشتن در مسير رشد و تعالي است. اما در پس اين تصوير كليشهاي، واقعيتهاي پيچيدهتر و گاه ناگوارتر نهفته است. سال تحصيلي جديد، فارغ از هياهوي تكراري و شعارهاي سالانه، با چالشهاي ريشهداري همراه است كه هر ساله گريبانگير خانوادهها، دانشآموزان و حتي خود متوليان آموزش و پرورش ميشود. ناكارآمديهاي ساختاري، سوء مديريت و بيتوجهي به ريشههاي مشكلات، باعث شده تا هر ساله اين زخم كهنه سر باز كند و بار سنگين آن بر دوش اقشار آسيبپذير جامعه سنگيني كند. در اين ميان، اصل ۳۰ قانون اساسي كه بر آموزش رايگان براي همه تاكيد دارد، تنها به مثابه شعاري زيبا بر ديوار عدالت آموزشي نقش بسته و كمتر در ميدان عمل، نشاني از آن ديده ميشود.
۱- اضطراب بازگشت به مدرسه: دغدغههاي والدين و دانشآموزان
با نزديك شدن به موعد بازگشايي مدارس، طيف وسيعي از احساسات در ميان خانوادهها و دانشآموزان شكل ميگيرد. در حالي كه برخي با اشتياق فراوان خود را براي اولين روز مدرسه آماده ميكنند، گروهي ديگر، به ويژه والدين، درگير اضطراب و نگرانيهاي متعددي هستند.
۱- 1- اضطراب والدين:
تأمين هزينهها: يكي از اصليترين منابع استرس والدين، هزينههاي مرتبط با شروع سال تحصيلي است. خريد لوازمالتحرير، كيف و كفش نو، لباس فرم مدرسه، كتابهاي درسي و كمك آموزشي و گاه هزينههاي پيشبيني نشده، فشار مالي قابل توجهي بر خانوارها وارد ميكند. در شرايط تورم و مشكلات اقتصادي، اين دغدغه تشديد شده و بسياري از والدين را با چالشهای جدي مواجه ميسازد.
آمادگي تحصيلي فرزندان: والدين، به خصوص آنهايي كه فرزندانشان براي اولينبار پا به مدرسه ميگذارند، نگرانيهايي در خصوص آمادگي تحصيلي، توانايي سازگاري با محيط جديد و يادگيري مفاهيم اوليه دارند. اين نگرانيها زماني بيشتر ميشود كه دسترسي به مهدكودكها يا كلاسهاي پيشدبستاني براي همه فراهم نباشد.
سلامت و ايمني: در عصر حاضر، نگراني از سلامت و ايمني فرزندان در محيط مدرسه، به خصوص با توجه به مسائل بهداشتي و گاه حوادث ناگوار، جزو دغدغههاي هميشگي والدين است. اطمينان از رعايت پروتكلهاي بهداشتي، امنيت فيزيكي مدرسه و وجود مربيان و كاركنان دلسوز، از جمله مواردي است كه ذهن والدين را مشغول ميكند.
افت تحصيلي احتمالي: والديني كه شاهد افت تحصيلي فرزندانشان در سالهاي گذشته بودهاند، با اضطراب بيشتري سال تحصيلي جديد را آغاز ميكنند و نگران تكرار اين روند هستند.
1-2- اضطراب دانشآموزان:
كلاس اوليها: ورود به دنياي جديد مدرسه، تجربهاي غريب و پر از ناشناخته براي كودكان كلاس اولي است. جدايي از والدين، حضور در جمعي ناآشنا، يادگيري قوانين جديد و روبرو شدن با حجم انبوهي از اطلاعات، ميتواند منجر به اضطراب جدايي، ترس از معلم و حتي مقاومت در برابر رفتن به مدرسه شود. فقدان فضاهاي بازي و آموزشي متناسب با سن و نياز كودكان، اين اضطراب را تشديد ميكند.
دانشآموزان مقاطع بالاتر: در مقاطع بالاتر، اضطرابها رنگ و بوي ديگري به خود ميگيرند. فشار امتحانات، رقابت براي كسب نمرات بهتر، انتخاب رشته تحصيلي و آينده شغلي، نگرانيهاي اصلي اين گروه را تشكيل ميدهند. همچنين، بازگشت به محيط اجتماعي مدرسه پس از تعطيلات تابستاني، ميتواند براي برخي با چالشهاي مربوط به روابط بين فردي همراه باشد.
تغييرات تحصيلي: انتقال از پايهاي به پايه ديگر، تغيير معلم، يا تغيير مدرسه، ميتواند براي دانشآموزان، به خصوص آنهايي كه سازگاري كمي دارند، همراه با اضطراب باشد.
۲- موانع ثبتنام؛ سايه فقر بر بالهاي دانش
يكي از تلخترين واقعيتهاي آغاز سال تحصيلي، وجود موانع ثبتنام ناشي از فقر خانوادهها است. در جامعهاي كه دم از عدالت آموزشي ميزند، نبايد هيچ كودكي به دليل تنگدستي از حق تحصيل محروم بماند.
۲-1- هزينههاي پنهان و آشكار:
شهريه مدارس غيردولتي: در حالي كه مدارس دولتي بايد رايگان باشند، گاه با دريافت هزينههايي تحت عناوين مختلف، ازجمله هزينههاي جانبي، مشاركت در امور مدرسه، يا برگزاري كلاسهاي فوق برنامه، بار مالي سنگيني بر دوش خانوادهها ميگذارند. اين موضوع، دسترسي به كيفيت آموزشي بهتر را براي خانوادههاي كمدرآمد دشوار ميسازد.
نقض آشكار اصل ۳۰ قانون اساسي: اصل سيام قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران صراحتا بر «رايگان بودن وسايل آموزش و پرورش عالي براي همه» تأكيد دارد. با اين حال، نه تنها آموزش عالي، بلكه آموزش و پرورش در مقاطع پايينتر نيز عملا رايگان نيست. دريافت هزينههاي گزاف تحت عناوين مختلف، از «كمك به مدرسه» گرفته تا «هزينه فوق برنامه» و «كلاسهاي تقويتي اجباري»، اين اصل را به سخره گرفته است. اين وضعيت، خود گواه ناكارآمدي سيستمي است كه در عمل، تعهدات قانوني خود را ناديده ميگيرد و فشار مالي مضاعفي بر خانوادهها تحميل ميكند.
هزينههاي اجباري: برخي مدارس، خريد كتابهاي درسي از محل خاص، يا تهيه لباس فرم از توليدي مشخص را اجباري ميكنند كه اين امر، اختيار و قدرت انتخاب را از خانوادهها سلب كرده و هزينهها را افزايش ميدهد.
عدم دسترسي به لوازم التحرير و پوشاك: خانوادههاي بيبضاعت، حتي در تامين ابتداييترين نيازهاي فرزندان خود براي حضور در مدرسه، با مشكل مواجه هستند. نبود سهميه كافي لوازمالتحرير يا پوشاك رايگان يا نيمبها، شكاف طبقاتي را در بدو ورود به مدرسه نمايان ميسازد.
۲-۲- پيامدهاي محروميت از تحصيل:
افزايش نرخ ترك تحصيل: كودكاني كه به دليل فقر امكان حضور در مدرسه را ندارند، به مرور زمان از چرخه تحصيل خارج شده و آيندهاي مبهم را پيش روي خود ميبينند. اين امر، خود به چرخه فقر و محروميت دامن ميزند.
ناتواني در رقابت: دانشآموزاني كه در مدارس دولتي با امكانات كمتر و هزينههاي جانبي بيشتر تحصيل ميكنند، در مقايسه با دانشآموزان مدارس غيردولتي، از امكانات و فرصتهاي آموزشي كمتري برخوردارند و اين نابرابري در آينده تحصيلي و شغلي آنها تاثيرگذار خواهد بود.
تبعيض آموزشي: پديدار شدن شكاف طبقاتي در نظام آموزشي، نوعي تبعيض آشكار است كه اعتماد عمومي به نظام تعليم و تربيت را خدشهدار ميكند.
ناكارآمدي مديران و فقدان نظارت: ريشه بسياري از اين موانع، به ناكارآمدي و بعضا بيمسووليتي مديران در سطوح مختلف آموزش و پرورش بازميگردد. فقدان نظارت كافي بر عملكرد مدارس، عدم پيگيري تخلفات و عدم برخورد قاطع با دريافتكنندگان وجوه غيرقانوني، فضايي را براي سودجويي و نقض حقوق دانشآموزان فراهم كرده است. اين سوء مديريت، نه تنها به نابرابري آموزشي دامن ميزند، بلكه اعتماد عمومي به نظام آموزشي را نيز خدشهدار ميسازد و به اين باور غلط دامن ميزند كه تحصيل با كيفيت، تنها براي اقشار مرفه جامعه ميسر است.
پژوهشگر و تحليلگر مسائل آموزش و پرورش