کد خبر: ۳۶۶۵۹۲
تاریخ انتشار: ۱۸:۲۴ - ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ - 2025September 03

مکانیسم ماشه؛ خطر کوچک‌انگاری و آسیب بزرگ‌نمایی

مواجهه درست با مکانیسم ماشه نه در کوچک‌انگاری آن است و نه در بزرگ‌نمایی‌اش. کوچک‌انگاری، ما را از درک درست تهدید بازمی‌دارد و مانع از آماده‌سازی ابزارهای مؤثر برای کاهش تبعات آن می‌شود

شفاآنلاین»عمومی پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر در نقطه‌ای حساس قرار گرفته است. سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا، مهلتی یکماهه تعیین کرده اند که در صورت فقدان پیشرفت محسوس در روند مذاکرات، فعال‌سازی مکانیسم ماشه را کلید خواهند زد. این مکانیسم به معنای بازگشت خودکار قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد است؛ مرحله‌ای که اگرچه از سال ۲۰۱۸ تاکنون بارها بر زبان دیپلمات‌ها آمده، اما اکنون بیش از گذشته رنگ واقعیت به خود گرفته است.

دو خطر متقابل

به گزارش شفاآنلاین در این میان، بخشی از تحلیل‌گران داخلی تلاش می‌کنند چنین القا کنند که مکانیسم ماشه تأثیر ملموسی بر وضعیت کنونی ایران ندارد؛ استدلال آن‌ها این است که اقتصاد و معیشت کشور همین امروز هم زیر فشار تحریم‌های یکجانبه آمریکا قرار دارد و بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت عملاً تحریم جدیدی به این مجموعه اضافه نمی‌کند. اما این نگاه تنها نیمی از واقعیت است. آنچه مکانیسم ماشه را متمایز می‌کند، نه صرفاً سطح تحریم‌ها، بلکه مشروعیت بین‌المللی و اجماع حقوقی و سیاسی است که علیه ایران شکل می‌گیرد. بازگشت پرونده ایران به ذیل فصل هفتم، برای بسیاری از کشورها و شرکت‌ها الزام‌آور خواهد بود و عملاً فضا را برای همکاری‌های حداقلی اقتصادی و حتی مسیرهای غیررسمی دشوارتر می‌سازد.

در مقابل، همان‌قدر که کوچک‌انگاری مکانیسم ماشه نادرست و خطرناک است، بزرگ‌نمایی آن نیز به همان اندازه ناپسند و زیان‌بار خواهد بود. تجربه نشان داده که دمیدن در فضای یأس و ترس، می‌تواند به تضعیف انسجام داخلی، کاهش اعتماد عمومی و گسترش نگاه انفعالی نسبت به تحولات بین‌المللی بینجامد. بزرگ‌نمایی بیش از حد، به جای تقویت عقلانیت و تحرک دیپلماتیک، ممکن است مردم و فعالان اقتصادی را به این جمع‌بندی برساند که هرگونه تلاش و ابتکار بی‌ثمر است و کشور وارد بن‌بست غیرقابل بازگشتی شده است. این در حالی است که یکی از مؤلفه‌های اصلی تاب‌آوری ملی طی دو دهه اخیر، حفظ امید و باور به امکان یافتن راه‌حل‌های جدید بوده است.

از همین روست که مقامات ارشد کشور نیز کوشیده‌اند همزمان دو پیام روشن ارسال کنند: اول اینکه با واقع‌بینی، توضیح می‌دهند که اجرایی شدن مکانیسم ماشه فاقد وجاهت حقوی و و پشتوانه قانونی است. دوم اینکه با تمام این تفاصیل، راه مذاکره و گفت‌وگو بسته نیست. رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و دیگر مسئولان در هفته‌های اخیر بارها بر آمادگی ایران برای بازگشت به میز مذاکره در چارچوب منافع ملی تأکید کرده‌اند. علی لاریجانی، به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، نیز در توییتی تصریح کرد که «راه مذاکره بسته نیست»؛ پیامی که نشان می‌دهد در سطح حاکمیت نیز اجماعی جدی درباره ضرورت استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک وجود دارد. چنین مواضعی به جامعه و طرف‌های خارجی این سیگنال را مخابره می‌کند که ایران، با وجود ایستادگی بر حقوق هسته‌ای خود، خواهان گفت‌وگو و پرهیز از بن‌بست است.

به این اعتبار، مواجهه درست با مکانیسم ماشه نه در کوچک‌انگاری آن است و نه در بزرگ‌نمایی‌اش. کوچک‌انگاری، ما را از درک درست تهدید بازمی‌دارد و مانع از آماده‌سازی ابزارهای مؤثر برای کاهش تبعات آن می‌شود؛ بزرگ‌نمایی نیز جامعه را به ورطه یأس و انفعال می‌کشاند. راه میانه، همان راهی است که ترکیبی از واقع‌بینی، حفظ اعتماد به نفس ملی، و تقویت ابتکار دیپلماتیک را در بر می‌گیرد.

اکنون بیش از هر زمان دیگر، کشور نیازمند دیپلماسی فعال، انسجام داخلی و پرهیز از ساده‌انگاری یا اغراق‌گویی است. مکانیسم ماشه تهدیدی واقعی است، اما تهدیدی که می‌توان با تدبیر، هوشمندی و اتکا به توان ملی، اثرات آن را مدیریت کرد. تاریخ به ما می‌گوید که نه بی‌اعتنایی به خطر کارآمد بوده و نه تسلیم در برابر ترس. راه سوم، یعنی واقع‌بینی همراه با گفت‌وگوی سازنده، همان مسیری است که می‌تواند منافع ملی ایران را در این شرایط دشوار پاس بدارد.

نظرات بینندگان