کد خبر: ۳۶۵۰۲۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۶ - ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ - 2025August 03

علت عجیب زورگیری در بلوار فرهنگ سعادت آباد

صبح دیروز 3سارق خشن که فیلم زورگیری آنها در روزهای گذشته در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شده بود، برای بازسازی صحنه جرم به محل سرقت منتقل شدند. آنها متهمند که هنگام زورگیری از یک دختر، باعث جراحت شدید او شده‌اند.

صحنه زورگیری خشن در بلوار فرهنگ سعادت‌آباد بار دیگر تکرار شد، ‌اما این بار در حضور مأموران پلیس.‌

صبح دیروز 3سارق خشن که فیلم زورگیری آنها در روزهای گذشته در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شده بود، برای بازسازی صحنه جرم به محل سرقت منتقل شدند. آنها متهمند که هنگام زورگیری از یک دختر، باعث جراحت شدید او شده‌اند.

محل بازسازی صحنه سرقت بلوار فرهنگ سعادت‌آباد، مقابل بیمارستان پارسیان است.

دختر جوانی که قربانی آنها شده نیز در محل بازسازی  صحنه جرم حضور دارد.

او ‌با نشان‌دادن سارق اصلی به خبرنگاران می‌گوید: ششم تیرماه بود و من برای ملاقات دوستم به بیمارستان رفته بودم.

ساعت17 بود که از بیمارستان خارج شدم و مادرم به من زنگ زد.

همان موقع سارقی به من حمله‌ور شد و گوشی آیفون مرا قاپید. او چنان به من ضربه زد که تعادلم را از دست دادم و زمین خوردم. بر اثر این اتفاق، بینی‌ام شکست و همه بدنم کبود شد و دیگر جرأت نمی‌کنم تنها از خانه بیرون بیایم و هر شب کابوس می‌بینم.‌پس از صحبت‌های دختر جوان، سارق خشن و همدستانش صحنه سرقت را بازسازی و همزمان ابراز ندامت و پشیمانی می‌کنند.

 


سارقان خشن که همگی آنها 20ساله‌اند می‌گویند که می‌خواستند بین خلافکارها معروف شوند. گفت‌وگو با سرکرده باند را می‌خوانید.


چرا در این سن و سال تبدیل به سارق شدید؟
اولش به‌خاطر بی‌پولی و دلیل دوم که مهم‌تر بود، می‌خواستیم بین خلافکارها معروف شویم.


اهل کجایی؟
یکی از شهرستان‌ها. مدتی قبل برای کار به تهران آمدم. کارگر ساختمان بودم اما همیشه هشتم گروی نهم بود. همدستانم هم مثل من بودند. درنهایت با هم تصمیم گرفتیم که سرقت کنیم.


حالا چرا می‌خواستید بین خلافکارها معروف شوید؟
من شخصیت بعضی از خلافکارهای بزرگ تهران را دوست داشتم. مجید را یادتان است؟ همانی که به رابین‌هود معروف شده بود. از پولدارها سرقت و به بدبخت‌بیچاره‌ها کمک می‌کرد. من دوست داشتم به نام سلطان معروف شوم. مطالعه‌ام درباره خلافکارهای معروف زیاد است.


اما عاقبت مجید ‌ اعدام بود؟
در عوض تا همیشه نامش در اینترنت ثبت شده و همه خلافکارها او را می‌شناسند.


درباره زورگیری از دختر جوان توضیح بده.


آن روز از صبح به‌دنبال یک سوژه می‌گشتیم، اما کسی پیدا نشد، تا اینکه عصر چشم‌مان افتاد به آن دختر جوان؛ ‌مقابل بیمارستان بود. 2همدستم به من اشاره کردند که بروم برای سرقت. من دونده حرفه‌ای و ماهری هستم و کسی به گرد پایم نمی‌رسد. من سرقت می‌کردم و دوستانم هم مثل بادیگارد مراقب بودند که کسی مرا تعقیب نکند. آن روز هم با همین شگرد گوشی دختر جوان را به‌زور از دستش گرفتم و هرسه فرار کردیم.
موتور داشتید؟


نه پیاده بودیم.


نترسیدی بلایی سر دختر جوان بیاید؟
خدا رحم کرد که سرش به جایی نخورد.


چند وقت بود که سرقت می‌کردید؟
تازه شروع کرده بودیم، شاید یک ماه.


گوشی را چند فروختید؟
8میلیون تومان.


ارزشش را داشت؟
نه، اصلا. اشتباه کردیم.

نظرات بینندگان