«یولیسیز خندان»، پس از دههها رنج و مرارت، تلاش برای کشوری بهتر، عبور از دریاهای متلاطم، زندانها و محرومیتها—که همه را «اولیسیوار» پشت سر گذاشت—حالا در سوگی عمیق نشسته است؛ سوگِ همراه و همسفری که از دریاها و طوفانها، دست در دست او عبور کرده بود.
شفاآنلاین»سلامت» آن روز صبح سهشنبه، سالن کنفرانس بیمارستان پارس غوغایی بود. بیمارستان میزبان کسانی شده بود که معمولا گذارشان به بیمارستان نمیافتد: موسیقیدانان، هنرمندان سینما، سیاستمداران، روزنامهنگاران و بسیاری دیگر و البته از جامعه پزشکی، از همه رشتهها و تخصصها. بسیاری از آنان نه بهعنوان طبیب، که باز هم بهعنوان یک ایرانی آمده بودند. همه و همه آمده بودند تا تألم بزرگی را که بر چهره استاد، پدر، برادر و دوست بزرگ خود باور نمیکردند، به او تسلیت بگویند.
بهروز برومند تنها طبیب بیماران کلیوی و بنیانگذار درمانهای مدرن کلیه در ایران نبوده است؛ اگرچه تنها همین، در بزرگداشت او کفایت میکرد. او تنها مدتی کوتاه رئیس یک دانشگاه بود، اما بخش عمده جامعه پزشکی خود را شاگردان او میدانند، شاگردان مستقیم و بیش از آن، شاگردان غیرمستقیم و دورادور؛ طبیبانی که او را الگو و مراد خود میدانند، در دانش طب هم خود را شاگرد او میدانند، اما بیش از آن، در منش و سلوک و حکمت، شاگردی میکنند!
او بهدرستی یادآور و پیرو حکمای بزرگ ایرانی است. عجیبتر از همه آنکه این جمعیت بزرگ پزشک، دانشجو، بیمار و مردم عادی، در عین حال او را دوست نزدیک و رفیق شفیق خود میدانند، رفاقتی که اختلاف سن، تحصیلات و موقعیت اجتماعی، هیچ نقشی در آن ندارد. گویی 90 میلیون دوست نزدیک دارد! او نمونه بیهمتای تلفیق دانش و اخلاق است. برای بسیاری از ما، بهروز برومند با آن چهره همیشه خندان اما جدی، قدی متوسط اما جانی رشید، پیراهن سفید و کراوات با نشانی از ایران که همواره بر تن دارد و کلامی پاک و منزه، نماد واقعی ایران و ایرانی است. او عصاره تاریخ معاصر این کشور است؛ با تراژدیای که در طول زمان بر او گذشت، نماد مردمی است که مرارتهای بیشمار، هرگز نتوانست امید به آینده را در آنها نابود کند، مردمی که هیچچیز نتوانست آنها را از عقلانیت و آرامش، تحمل و مدارا و استمرار باز بدارد. این «یولیسیز خندان»، پس از دههها رنج و مرارت، تلاش برای کشوری بهتر، عبور از دریاهای متلاطم، زندانها و محرومیتها—که همه را «اولیسیوار» پشت سر گذاشت—حالا در سوگی عمیق نشسته است؛ سوگِ همراه و همسفری که از دریاها و طوفانها، دست در دست او عبور کرده بود. چهره خندان او، با وجود این اندوه بزرگ، تنها نشان از روحی بزرگ دارد، روحی اساطیری که از اساطیر پهلوانی این میهن بزرگ سرچشمه میگیرد.
بهروز برومند پدیده ایران است. آینده ایران است؛ نبض پرطپش زندگی است، درخشان، سرفراز و معقول! با تمام مصائبی که بر سرش آمد، از دیرباز تا همین چند روز پیش !