شفاانلاین»جامعه» در چند سال اخیر، کنکور شاهد تغییری آرام، اما معنادار در ترکیب داوطلبان بودهاست؛ تغییری که امسال نیز ادامه داشتهاست. طبق اعلام سازمان سنجش آموزش کشور، ۶۳ درصد از شرکتکنندگان زن و تنها ۳۷ درصد مرد هستند. این روند (افزایش متقاضیان زن برای ورود به دانشگاه)، دیگر یک تغییر مقطعی نیست، بلکه بازتابی از تحولات عمیقتر در جامعه است.
به گزارش شفاآنلاین سالها قبل، دانشگاه، مقصدی مسلم برای جوانان بود، به مرور زمان اما، بسیاری از مردان، مسیر دیگری را انتخاب کردند. مسیری کوتاهتر، سریعتر و مطمئنتر برای کسب درآمد؛ راهی که شاید بدون مدرک دانشگاهی، آیندهای امنتر برایشان رقم بزند. در مقابل، زنان همچنان دانشگاه را فرصتی برای پیشرفت، استقلال و موقعیت اجتماعی بهتر میبینند.
اما این روند چه پیامدهایی دارد؟ آیا فاصله گرفتن مردان از دانشگاه، تنها یک انتخاب فردی است، یا نشانهای از بحران خاموش آموزش که در حال شکلگیری است؟ اگر این مسیر ادامه پیدا کند، چه تأثیری بر بازار کار، ازدواج و ساختار اجتماعی خواهد داشت؟ این تغییر آرام، اما مهم، سؤالات بسیاری را پیش روی جامعه قرار داده؛ سؤالاتی که پاسخ آنها شاید آیندهای متفاوت برای آموزش، اقتصاد و حتی روابط خانوادگی رقم بزند.
روندی که تثبیت شد
در پنج سال اخیر، حضور زنان در آزمون سراسری پیوسته افزایش یافته و در مقابل، مردان کمتر از گذشته به دانشگاه تمایل نشان میدهند. آمارهای منتشرشده از سازمان سنجش آموزش کشور نشان میدهد که ترکیب داوطلبان در سالهای اخیر بدین شرح بوده است: «کنکور ۱۴۰۴: ۶۳ درصد زن، ۳۷ درصد مرد، کنکور ۱۴۰۳: ۶۳ درصد زن، ۳۷ درصد مرد، کنکور ۱۴۰۲: ۶۱ درصد زن، ۳۹ درصد مرد، کنکور ۱۴۰۱: ۶۱ درصد زن، ۳۹ درصد مرد، کنکور ۱۴۰۰: ۵۹ درصد زن، ۴۱ درصد مرد.»
شاید در ابتدا، این آمار و ارقام، یک تغییر مقطعی به نظر میرسید، اما اکنون این روند به یک الگوی ثابت تبدیل شده. ممکن است عواملی، چون تحولات اقتصادی، تغییرات بازار کار و انتظارات اجتماعی جدید، مردان را به سمت مسیرهای شغلی جایگزین سوق دادهباشد.
تحصیل دیگر برای مردان تضمینکننده نیست
در گذشته، تحصیلات دانشگاهی یکی از مهمترین راههای موفقیت شغلی بود. خانوادهها فرزندانشان را تشویق میکردند تا درس بخوانند، وارد دانشگاه شوند و بعد از فارغالتحصیلی شغل مناسبی پیدا کنند، اما امروز، شرایط تغییر کردهاست. محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشی معتقد است که مردان جوان دیگر به آینده دانشگاهی خود امیدی ندارند: «جوانان به این باور رسیدهاند که ادامه تحصیل پیامدهای شغلی مستحکمی ندارد. درس خواندن نمیتواند زندگی هر چند متوسطی را برایشان تأمین کند، بنابراین بسیاری از مردان ترجیح میدهند مستقیماً وارد بازار کار شوند.»
برای بسیاری از مردان، مهارتهای فنی و مشاغل آزاد، گزینههای جذابتری از دانشگاه هستند. رشد سریع کسبوکارهای دیجیتال و مشاغل فنی، به آنها فرصت میدهد که بدون گذراندن سالهای طولانی در دانشگاه، درآمد کسب کنند. مطالعات اخیر نشان میدهد که بسیاری از مردان، به جای صرف چندین سال در دانشگاه، مستقیماً وارد بازار کار میشوند و این تصمیم، تأثیر مستقیمی بر کاهش تعداد داوطلبان مرد در کنکور دارد.
در مقابل، زنان هنوز دانشگاه را یک مسیر مطمئن میدانند. برای بسیاری از دختران جوان، تحصیلات دانشگاهی یک فرصت برای پیشرفت اجتماعی و کسب استقلال است. دانشگاه برای آنها تنها یک مسیر شغلی نیست، بلکه راهی برای بهبود موقعیت اجتماعی، تعامل با دیگران و ساختن آیندهای روشنتر محسوب میشود.
زنگ خطر تغییر معیارهای ازدواج.
اما این تغییرات چه تأثیری بر آینده جامعه خواهد داشت؟ کاهش تعداد مردان دانشگاهی، یک پیامد مستقیم و قابلپیشبینی دارد؛ تفاوت سطح تحصیلات میان زنان و مردان و تأثیر آن بر ازدواج. در سالهای اخیر، میانگین سن ازدواج افزایش یافته و بسیاری از جوانان به دلیل مشکلات اقتصادی، ازدواج را به تعویق انداختهاند. حالا تصور کنید که در آینده، دختران تحصیلکرده با چالشهایی در انتخاب همسر مواجه شوند.
دکتر غلامعباس توسلی، جامعهشناس هشدار میدهد که این تغییرات میتواند مشکلات عمیقتری را ایجاد کند: «این موضوع میتواند هشداری باشد برای ما که بدانیم چه چیز باعث شده پسران کمتر از دختران به ادامه تحصیل فکر کنند و بیشتر به دنبال کسب درآمد باشند.»
به نظر میرسد که معیارهای ازدواج نیز در حال تغییر هستند. ممکن است زنان تحصیلکرده تمایل بیشتری به ازدواج با مردان شاغل و پردرآمد، حتی اگر تحصیلات دانشگاهی نداشته باشند، پیدا کنند، اما این تفاوت سطح تحصیلات، شاید به مرور زمان مشکلاتی را در روابط ایجاد کند. مطالعات جمعیتشناسی نشان میدهد که تأخیر در ازدواج، بهویژه در میان زنان تحصیلکرده، به دلیل عدم یافتن فرد مناسب با سطح تحصیلات مشابه یکی از عوامل اصلی افزایش سن ازدواج در کشور است.
روند معیوبی که باید اصلاح شود
پرواضحاست کاهش حضور مردان در دانشگاه، یک تغییر صرفاً آماری نیست، بلکه نشانهای از تحولات عمیقتر در جامعه است. این روند میتواند آینده بازار کار، ازدواج و حتی ساختار خانواده را تحتتأثیر قرار دهد. این یک مسئله ساده نیست و نباید به راحتی از آن عبور کرد. باید این تغییرات بررسی شود، چراکه اگر ادامه پیدا کند، میتواند به مشکلات جدی در حوزه اشتغال، اقتصاد و روابط اجتماعی منجر شود.
امروز، مردان راههای سریعتر را برای کسب درآمد ترجیح میدهند، در حالی که زنان همچنان دانشگاه را مسیری برای پیشرفت اجتماعی و شغلی میبینند. این شکاف میتواند به تغییرات بنیادین در ساختار خانواده و ازدواج منجر شود. در آینده، زنان تحصیلکرده با مردانی روبهرو خواهند شد که مسیر متفاوتی را انتخاب کردهاند؛ بینیاز از مدرک دانشگاهی، اما فعال در بازار کار. شاید برخی، درآمد را ملاک اصلی انتخاب همسر بدانند، اما سطح تحصیلات همچنان بر تعاملات و انتظارات اجتماعی تأثیر خواهد گذاشت.
برای متعادلسازی این روند، باید نگاه عمیقتری به نظام آموزشی و اقتصادی داشته باشیم. دانشگاه باید نقش مؤثرتری در آمادهسازی افراد برای بازار کار ایفا کند و فرصتهای تحصیلی باید همراستا با نیازهای واقعی جامعه باشند. اگر این تغییرات مدیریت نشوند، فاصله میان آموزش عالی و واقعیتهای اقتصادی بیشتر خواهد شد و تأثیرات آن نهتنها بر دانشجویان، بلکه بر کل جامعه سایه خواهد انداخت.