شفاانلاین»سلامت» نعمتی بیجایگزین است؛ اما در سایهی گسترده شدن ناترازی در کشور، این نعمت نیز در معرض تهدید قرار گرفته است. ناترازی اقتصادی حالا به حوزه سلامت هم سرایت کرده و مردم را با چالشهای جدی در مسیر درمان مواجه کرده است.
به گزارش شفاآنلاین در شرایطی که ناترازی در حوزههایی چون اقتصاد، انرژی، تغذیه، آموزش، مسکن و… قابل لمس شده، شاید خطرناکترین نوع آن در حوزه بهداشت و درمان باشد؛ چرا که اینجا دیگر صحبت از پول یا کالا نیست، بلکه پای جان انسانها در میان است.
افزایش مشکلات اقتصادی، سلامت مردم را نشانه رفته است. بیماران خاص، مبتلایان به بیماریهای روانی و افراد درگیر بیماریهایی چون دیابت، سرطان و ناراحتیهای قلبی، حالا با دغدغههایی فراتر از بیماری مواجهاند: «هزینه درمان». بسیاری از بیماران بهدلیل افزایش قیمت دارو و خدمات پزشکی، از درمان صرفنظر میکنند یا بهدنبال مسیرهای غیررسمی میروند که بعضاً خطرناک است.
سرانه مصرف گوشت روزانه از ۷۵ گرم به ۳۵ گرم کاهش یافته
مصرف شیر و لبنیات نیز در پایینترین حد خود قرار دارد
تحرک بدنی به کمتر از ۱۴ دقیقه در روز رسیده
وضعیت سلامت دهان و دندان بحرانی است؛ ایرانیها بهطور میانگین ۶ دندان پوسیده دارند
در این میان، آلودگی هوا نیز به تهدیدی جدی تبدیل شده؛ بهطوریکه طبق اعلام وزارت بهداشت، در سال ۱۴۰۲ بیش از ۳۰ هزار نفر بهدلیل آلودگی هوا جان خود را از دست دادهاند.
سرطان، نگرانی رو به رشد دیگر این روزهاست. طبق آمارها، از هر ۵ نفر زیر ۵۰ سال، یک نفر به سرطان مبتلا میشود. به گفته معاون پژوهشی پژوهشکده سرطان دانشگاه علوم پزشکی تهران، روزانه ۲۰۰ ایرانی بهدلیل ابتلا به سرطان جان میبازند.
اما در کنار بحران بیماری، بحران بزرگتر، ناترازی در تأمین دارو و درمان است. حذف ارز ترجیحی برای دارو و تجهیزات پزشکی، باعث جهش قیمتی گسترده شده و بخش بزرگی از جامعه دیگر توان تأمین دارو و درمان مناسب را ندارد.
حتی دیده شده که برخی بیماران خاص برای گذران زندگی، داروهای سهمیهای خود را میفروشند. طبق اعلام انجمن داروسازان، نزدیک به ۳۰ درصد بیماران نسخههای خود را پر نمیکنند.
در بخش بستری نیز وضعیت نگرانکننده است. کمبود تختهای مراقبت ویژه، بالا بودن هزینههای درمان و نبود امکانات کافی، باعث شده بیماران بدحال ساعتها و حتی روزها در انتظار خدمات درمانی بمانند.
این بحران تنها متوجه بیماران نیست. ناترازی در پرداختیها باعث دلزدگی پزشکان و پرستاران نیز شده است. در برخی موارد، تفاوت دریافتی بین نیروهای درمانی به بیش از ۱۰۰ برابر میرسد!
در این بین، سهم مردم از هزینههای سلامت نیز برخلاف قوانین، بسیار بالاست. در حالی که باید زیر ۲۵ درصد باشد، بخش عمده بار درمان بر دوش مردم افتاده و بیمهها نیز بهدلیل ضعف ساختاری از پس تأمین آن برنمیآیند.
کارشناسان سالهاست راهحل را میدانند: اجرای برنامه پزشک خانواده، نظام ارجاع، سطحبندی خدمات و پوشش همگانی بیمه. اما متأسفانه این برنامهها بیش از دو دهه است که در حد حرف و قانون باقی ماندهاند و عملاً اجرایی نشدهاند.
در نهایت باید گفت، ناترازی در حوزه سلامت نه فقط یک آمار یا شاخص اقتصادی، بلکه زنگ خطری جدی برای جان میلیونها انسان است. اگر چارهای اندیشیده نشود، بهزودی سلامت نیز در کنار مسکن، آموزش و تغذیه، به رؤیایی دوردست برای اقشار متوسط و ضعیف بدل خواهد شد.