
شفاآنلاین:سلامت>مرگ 70 بیمار دیالیزی به دلیل آلودگی مایع دیالیز، تنها دل جامعه و جامعه پزشکی را به درد نمیآورد، کاغذ بیجان خبر هم بیتاب میشود.
این 70 مرگ هیچ معنایی ندارد جز آنکه نظارت بر حیاتیترین داروها در پیکار شوم منافع ناپدید شده است. معنایش آن است که کسی برای نظارت هزینه نمیکند. ارزش کالا و خدمات در کار پزشکی جای خود را به روابط و سیاست داده است. شعار و احساسات جای اقتصاد و انضباط را گرفته و فضایی مناسب برای سوءاستفاده فراهم میکند.
یعنی آنکه در انزواى بینالمللی به انتهای بیراههای رسیدهایم که در آن شیوههای جدی و نوین تولید و نظارت جای خود را به مناسکی اداری و صوری دادهاند.
یعنی آنکه بسیاری از مسئولان و متخصصان با اخلاقیات مدرنی که در آن وجدان تنها با کار روزانه آرام میگیرد نه با مناسک، آشنا نیستند و چارچوبهای ساده و کهن اخلاقیای که برای همه مردم و همه کارها یکسان است، نهتنها بر وجدان ایشان حکم میراند بلکه بدتر از آن بهعنوان مفری برای سبککردن وجدان، آینده ایشان را گناهآلودتر نیز میکند. باید پرسید سازمان نظامپزشکی برای تحقق اخلاقیات مدرن در کار پزشکی تاکنون چه بازجوییهایی در این زمینه انجام داده است؟
سازمان نظامپزشکی متولی اصلی دادگاه اخلاقیای است که پزشکان را با جوهر کارشان مورد قضاوت قرار میدهد. اوست که نیک و بد اخلاق را در حرفه پزشکی تعیین میکند. پیگرد و مجازات یک پزشک، یک مسئول در شرکت داروسازی، یک مدیرکل در سیستم سلامت و... توسط سازمان نظامپزشکی تنها محاکمه و مجازات یک فرد یا یک گروه نیست؛ تعریف اخلاقیات تخصصیای است که باید بر وجدان هر یک از پزشکان حکم براند. کم نبودهاند پزشکانی که خود پرونده بیمار را در نظامپزشکی به جریان انداختند تا بتوانند قضاوت دقیقی درباره رفتارشان داشته باشند.
تردید نباید کرد تنها در جامعهای که مایع دیالیز میتواند 70 نفر را بکشد، صدمات تأخیر در کار دولت و وزارت هم میتواند از نظرها دور بماند!
تأخیر سهماهه در راهافتادن دولت و وزارت بهداشت جدید، عدم تعیین معاون درمان جدید، مسئول اصلی مایع دیالیز! همه این موارد آیا بر روند همه درمانها بیتأثیر خواهد بود؟ کدام معاون درمان درباره کدام معاون درمان پیشین قضاوت خواهد کرد؟
آیا جامعه پزشکی شایسته آن نیست که روزی گزارشی شفاف از آنچه بر مایع دیالیز رفته است، بشنود؟ جامعه پزشکی که دشوارترین پیکار برای سلامت مردم با کمترین امکانات و با بیشترین مشکلات را علیرغم تمام رفتارها و اعتقادهای شبهعلمی و ضدعلمی رایج در کشور به انجام میرساند.
آیا پزشکان سرمایهای مهمتر از دانش و تواناییهای خود دارند؟
وقتی کیفیت نظارت و درمان تا حد 70 مرگ تنزل پیدا میکند، پزشکان این گوهر وجودشان را در خطر نمیبینند؟
آیا بنا بر وظایف اجتماعیشان، حق سؤال و فریاد ندارند؟
آیا اگر این همه فریاد چون فریاد در چاه، تنها انعکاسی دردآور پدید آورد، روزی به جایی دور، بسیار دورتر از این قیلوقالها، جایی که بدانند کاری کوچک اما مفید ولو برای غیرهموطنانشان انجام خواهند داد، مهاجرت نخواهند کرد؟
بادرود و سپاس از سرور دکتر بابک زمانی خردمند که با فرهیختگی بدون آنکه سودمادی برای شخص خود ایشان داشته باشد نسبت به آسمانی شدن هفتاد تن از هموطنان که گناهی نداشته اند بی تفاوت نمانده و بسیار داهیانه، ریشه درد را نمایان نموده راه درمان را نشان داده اند و نگران آینده کشور و مردم ایران هستند که اگر روشی درست درپیش گرفته نشود وکاربدستان بهداشتی چنین در خواب خرگوشی بمانند، پزشکان ایران زمین هنگامی که دریابند با باروش های نادرست وبرخورد نا بخردانه در برخورد با نابسامانی ها، ماندن آنان در ایران سودمند نخواهد شد! بجائی دیگر خواهند رفت که بتوانند دردی را دوا نمایند. به گفته دیگر، هم درد را بخوبی شناخته اند و هم درمان را امیدوارم نهادهای اداره کننده درمان و بهداشت بخود آمده و از فاجعه ای که مرگ 70 بیمار را در پی داشته درس گرفته و برای آینده برنامه و برخوردی شایسته داشته باشند. ایدون باد . پاینده ایران دکتربهروزبرومند