پزشکیان باید در محاسباتش یک قاعده نانوشته در ساختار قدرت را در نظر بگیرد و آن هم این است که در تمام دنیا، قدرت از بیشه خودش محافظت و مراقبت میکند.
  	 	
شفاآنلاین:جامعه>۶۰ درصد از کسانی که حق رای دادن داشتند، در دور نخست انتخابات ریاستجمهوری یعنی ۸ تیر ۱۴۰۳ شرکت نکردند و به تعبیری توان نه گفتن را پیدا کردهاند. 
بنابراین جامعهای که به نقطه نه گفتن برسد، جامعهای رشد یافته و مدنی به 
حساب میآید. پس لازم است رئیسجمهوری منتخب نحوه مواجهه با چنین جامعهای 
را دانسته و نکته مهمتر اینکه آنزیم هضم خواست و درخواستهایشان را پیدا
 کند. سوال مهم این است 
پزشکیان رئیسجمهوری منتخب در چنین وضعیتی که جامعه
 به دو قطب رایدهندگان و تحریمکنندگان ، بخش شده، چه راه و روشی باید پیش
 بگیرد؟ البته پزشکیان باید در محاسباتش یک قاعده نانوشته در ساختار قدرت 
را در نظر بگیرد و آن هم این است که در تمام دنیا، قدرت از بیشه خودش 
محافظت و مراقبت میکند. بنابراین بیگدار به آب زدن و عدم درک متقابل بیشه
 قدرت جامعه و همچنین بیشه قدرت حکومت، هر گونه محاسبهای را به نتیجه درست
 نمیرساند. بنابراین پزشکیان تنها رئیسجمهوری است که باید در میان مردم و
 ساختار حکومت بایستد تا بتواند نقطه تعادل ایجاد کند. اگر پزشکیان از این 
خط تعادل خارج شود و بدون درک و شناخت وضعیت، نزدیک به این یا آن شود، به 
احتمال زیاد  با مشکل مواجه خواهد شد. بنابراین پزشکیان در چنین وضعیتی 
رئیسجمهور شده است، پس او نمیتواند از مدلِ خاتمی و روحانی پیروی کند چرا
 که زمین بازی و آدمهای موجود در آن، تغییر کردهاند. آیا پزشکیان نقشهای
 دارد که بتواند بدون تعارض با حاکمیت، نگاه اکثریت جامعه امروز ایران را 
که پُر از خواست و درخواست هستند را جلب کند؟ شاید خوانندگان بگویند 
پزشکیان وظیفه دارد به طور کامل در کنار مردم بایستد اما به عنوان یک 
روزنامهنگار توضیح میدهم که جامعهای که آگاه شده و در مسیر  فعالیتهای 
مدنی گام برداشته است قاعدتا باید با کمترین هزینه به خواست و 
درخواستهایش برسد. پس لازم است چنین جامعهای، توجه کافی به حاکمیت داشته 
باشد و به تعبیری  تلاش حاکمیت برای حفظ قدرت خودش را یک امر بدیهی بداند. 
اگر جامعه به چنین بلوغی رسیده باشد مثل یک شطرنج باز حرفهای عمل میکند و
 گام به گام به دنبال رسیدن به خواست و درخواستهایش میرود. البته ناگفته 
نماند پزشکیان باید آنزیم هضم خواست و درخواستهای اکثریت جامعه امروز 
ایران را داشته باشد و به درستی ادبیات تغییر و تبدیل را بداند. در غیر 
این صورت اگر اشتباه محاسباتی بکند، شکل بازی کاملا عوض خواهد شد.