رئیسجمهوری باید دلش برای سلامت مردم بسوزد و این حوزه را در اولویت قرار دهد تا سهم سلامت و مخارج دیگر آن تحلیل پیدا نکند.

شفاآنلاین:سلامت>دکترمحمدرضا ظفرقندی، فلوشیپ جراحی عروق و تروما، استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی تهران، رئیس سابق سازمان نظام پزشکی کشور است.
به گزارش شفا آنلاین:پرسش و پاسخی با ایشان صورت گرفته که به شرح زیر می باشد:
از دیدگاه شما اصلیترین
چالشهای حوزه سلامت که رئیسجمهوری و وزیر بهداشت آینده با آن مواجه خواهند بود، کداماند؟
آنچه
هم به لحاظ قانونی و هم به لحاظ تکلیفی برای رئیسجمهوری معین شده، این
است که حوزه سلامت باید اولویت اقدامات دولتها باشد زیرا سلامت از نان شب
هم برای مردم واجبتر است. ضمناً رهبری هم بر این موضوع تاکید دارند که
مردم در هنگام بیماری نباید بهجز بیماری دغدغه دیگری داشته باشند. البته
این موضوع که بیماران دغدغه دیگری نداشته باشند، امروز کاملاً فراموش شده و
به آن توجه نمیشود.
امروز
مشکلات عدیدهای در این حوزه وجود دارد. یکی از این مشکلات در بخش ساختار
است. بر اساس برنامههای پنج ساله توسعه و اسناد بالادستی باید نظام ارجاع و
شبکه بهداشت کشور کامل میشد. این اولویت است و کسی باید مسئولیت را در
وزارت بهداشت به عهده بگیرد که به این اسناد باور داشته و توان اجرای
ساختار سالم را داشته باشد. ساختار یعنی ساختاری که مبنای آن برنامههای
پنج ساله باشد و اگر غیر از این باشد، هر چه بودجه در این حوزه تزریق شود
به نتیجه نمیرسیم و هدر خواهد رفت.
مطلب
دوم اقتصاد سلامت است. بر اساس برنامههای پنج ساله توسعه باید سهم سلامت
از GDP به ۸ درصد میرسید و در دورههایی هم در گذشته به این درصد رسیدیم
ولی امروز میبینیم که این عدد کاهش پیدا کرده است. توجه داشته باشید من به
عدد کاری ندارم و درصد را توضیح میدهم. این عدد ۸ درصد بوده ولی امروز
به ۴/۵ درصد رسیده است؛ بنابراین وقتی اقتصاد سلامت و سفره سلامت را کوچک
کنیم، در دارو و تجهیزات، در غذای بیمار، در پرداخت حقوق پرسنل و کادر
درمان و... دچار مشکل میشویم و شدهایم.
امروز
داروهای ضروری و حیاتی مثل وارفارین یا داروهای ضد سرطان در بازار موجود
نیستند و این مشکل یعنی اینکه سهم سلامت از GDP ادا نشده و خرج کارهای
دیگر شده است؛ بنابراین رئیسجمهوری باید دلش برای سلامت مردم بسوزد و این
حوزه را در اولویت قرار دهد تا سهم سلامت و مخارج دیگر آن تحلیل پیدا نکند.
مشکل
سوم، بحث نیروی انسانی است. امروز حوزه سلامت بهشدت به نیروی انسانی
کارآمد، باسواد و حرفهای نیاز دارد ولی متاسفانه تکریم و احترام این قشر
را شاهد نیستیم. آنچه در دانشگاهها میبینیم، این است که استقلال
دانشگاهها رعایت نمیشود و احترام به استادان، کادر درمان، پرستاران
آنچنان که باید و شاید دیده نمیشود. این مساله باعث شده که مهاجرت یکی از
دغدغههای امروز کادر درمان و پزشکان و پرستاران جوان ما باشد. من زمانی که
مسئول نظام پزشکی بودم این مطالب را رصد میکردم.
از
حدود سه سال پیش به این طرف، شاهد افزایش سه برابری درخواست مهاجرت هستیم و
این به معنای آن است که حقوق اینها درست رعایت نمیشود. امروز به دستیاری
که پزشک است و تخصص میگیرد، حقوق ۸ تا ۱۲_۱۰ میلیون میدهند در حالی که
زندگی در این شرایط و با این درآمد ممکن نیست و زیر خط فقر میرود. از طرف
دیگر، بیگاری از آنها گرفته میشود. متاسفانه در هر مقطعی فراقانونی برای
کادر جوان درمان ما طرحهای اجباری و طرحهای خارج از مرکز اجباری گذاشته
میشود. بسیاری از این طرحها نادرست است منتها بالاجبار انجام میشود.
فشار
و شرایط نامساعد تحمیلی باعث میشود که این افراد در اولین فرصت کشور را
ترک کنند و من فکر میکنم سرمایهسوزی که ما در نیروی انسانی جوانمان بر
اثر مهاجرت داریم، در حال شدت گرفتن است و بسیاری از سرمایههای اقتصادی
کشور را از دست میدهیم. رئیسجمهوری در این زمینه باید بسیار جدی و مطلع و
با سابقه روشن باشد و برای حل این مشکل فکری عاجل کند.
:
به نظر شما شخص وزیر بهداشت چه نگرشی باید در انتخاب روسای دانشگاهها و
معاونان داشته باشد، آیا سیاستها را باید در انتخابها دخیل کند یا این
حوزه را به معنای واقعی کلمه باید فارغ از سیاست دید؟
فکر
میکنم که حوزه بهداشت و درمان و دانشگاهها را باید به معنای محل تربیت
کادر درمان و یک حوزه کاملاً فنی و علمی دید بنابراین باید بر اساس
شایستهسالاری، دانش و فن مدیریت اداره شوند. معنای این حرف آن است که باید
از همه نیروها استفاده شود. واقعیت این است که مدیریت دانشگاه نباید تحملی
باشد و باید سعهصدر در این بخش حاکم شود. امروز اتفاقاتی از قبیل اخراج و
بازنشسته کردن استادان و برخوردهای قهری با دانشجویان را میبینیم
درحالیکه حوزه پزشکی و پرستاری هم مثل سایر حوزهها باید مشمول گفتمان
آزاداندیشی شود و این دستور مقامات ارشد کشور است.
اگر
کسی نتواند سعهصدر داشته باشد، نمیتواند با همه کار کند و اگر
شایستهسالاری حاکم نشود و از نیروهای با نگرش و سلایق مختلف نتوان استفاده
کرد، قطعاً چه در حوزه درمان و چه در حوزه علم و دانشگاه موفق نخواهیم شد.
: برخی همکاران شما معتقدند که وزیر بهداشت الزاماً باید پزشک باشد. نظر شما هم همین است؟
نه،
معتقد نیستم وزیر بهداشت الزاماً باید پزشک باشد ولی معتقدم که باید با
مشکلات حوزه سلامت و حوزه دارو دستوپنجه نرم کرده باشد. به نظر من وزیر
بهداشت یک مدیر بهداشتی یا یک مدیر اقتصاد سلامت هم میتواند باشد، اما
باید با این سیستم آشنا باشد. اگر این فرد با بیمارستان سروکله نزده باشد
یا در دانشکده بهداشت تحصیل نکرده باشد، موفق نخواهد شد. بحث بسیار عمیقی
در این بخش وجود دارد و اگر فقط پشت میز یا در کلاس درس بوده باشد،
نمیتواند موفق شود.
ضمناً
وزیر بهداشت آینده باید به معنای واقعی کلمه بتواند اجماعسازی کند و فردی
باشد که تحمل شنیدن نظرات جمع را داشته باشد. پس به جای اینکه آنچه این
روزها خالصسازی گفته میشود، در حوزه بهداشت و درمان اجرا کند، باید
بتواند شایستهسالاری و اجماع سازی را در پیش بگیرد.
منبع:هفته نامه سلامت