به گزارش شفا آنلاین فروردینماه ۱۳۹۷ به مأموران پلیس تهران تلفنی خبر داده شد دو مرد جوان در یکی از خیابانهای غربی شهر درگیری خونینی را رقم زدهاند. با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و دریافتند لحظاتی قبل دو مرد جوان با هم درگیر شدهاند که در جریان آن یکی از آنها با ضربه چاقوی دیگری زخمی و پس از آن هم برای درمان به بیمارستان منتقل میشود.
مأموران برای بررسی بیشتر به بیمارستان رفتند و در آنجا متوجه شدند تلاش تیم پزشکی برای نجات مرد زخمی نتیجهای نداده و او بر اثر جراحات شدید روی تخت بیمارستان فوت کرده است.
شناسایی قاتل
بدین ترتیب، گزارش قتل مرد جوان به نام سعید به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اعلام شد و او همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به محل حادثه رفتند و تحقیقات خود را برای شناسایی قاتل فراری آغاز کردند. یکی از شاهدان گفت: «در حال عبور از خیابان بودم که دیدم دو پسر جوان یقه به یقه شدهاند و یکدیگر را کتک میزنند. تصمیم داشتم همراه چند رهگذر میانجیگری کنیم، اما ناگهان یکی از آنها چاقویی از جیبش بیرون آورد و ضربهای به طرف مقابل زد. مرد زخمی خونین نقش بر زمین شد و قاتل هم به سرعت فرار کرد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم و مرد زخمی را به بیمارستان منتقل کردیم.»
تیم جنایی در ادامه تحقیقات خود دوربینهای مداربسته محل حادثه را بازبینی کردند و چهره قاتل را به دست آوردند.
از سوی دیگر، تحقیقات میدانی مأموران حکایت از آن داشت مقتول از مدتی قبل با پسر جوانی به نام فرزاد اختلاف داشته است. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران تصویر قاتل فراری را با تصویر فرزاد مطابقت دادند که مشخص شد قاتل فراری فرزاد است.
کلاهبرداری
تیم جنایی در ادامه به محل زندگی فرزاد رفتند و فهمیدند او پس از حادثه از تهران به مکان نامعلومی گریخته است. تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه مدتی بعد مأموران مخفیگاه متهم را شناسایی کردند و او را به دام انداختند.
قاتل پس از دستگیری با اظهار پشیمانی به قتل سعید اعتراف کرد. وی در ادعایی گفت: «مدتی قبل متوجه شدم خواهرم در فضای مجازی با مرد جوانی دوست شده است. به صورت مخفیانه گوشی خواهرم را بررسی کردم و فهمیدم او با سعید ارتباط دوستانه برقرار کرده است. ارتباط تلفنی و پیامکی آنها ادامه داشت تا اینکه خواهرم به من گفت سعید به بهانه سرمایهگذاری فریبش داده و از او کلاهبرداری کرده است. خواهرم تمام طلاها و جواهراتش را به سعید داده بود تا سرمایهگذاری کند و سودی خوبی به خواهرم بدهد، اما او نه سرمایهگذاری کرده بود و نه طلاهای خواهرم را پس میداد. من چند باری با سعید تماس گرفتم و از او خواستم طلاهای خواهرم را پس بدهد، اما او امروز و فردا میکرد. یکی، دو بار هم یکدیگر را دیدیم، ولی به نتیجهای نرسیدیم و او طلاهای خواهرم را نداد.»
ناخواسته
وی ادامه داد: «چند باری تصمیم گرفتیم از او به اتهام کلاهبرداری شکایت کنیم، اما بهخاطر آبرویمان منصرف شدیم. روز حادثه با سعید تلفنی صحبت کردم و خواستم او را ببینم. از طرفی هم او قول داد طلاها یا پول آن را بیاورد. من سر قرار رفتم و سعید هم آمد، اما نه پول و نه طلایی همراه داشت. از صحبتهایش فهمیدم قصد ندارد طلاها را پس بدهد، به همین دلیل با هم مشاجره لفظی کردیم. وقتی درگیری ما بالا گرفت، عصبانی شدم و میخواستم او را با چاقو بترسانم که ضربهای به سعید زدم. پس از آن پشیمان شدم و از ترس فرار کردم.»
حکم قصاص
متهم پس از اعتراف و تکمیل تحقیقات راهی زندان شد و پرونده او پس از مدتی روی میز قضات دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. متهم در جلسه دادگاه اظهار پشیمانی کرد و از اولیای دم خواست که او را ببخشند، اما اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردند. قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات متهم و بررسی پرونده، او را به جرم قتل عمد مجرم تشخیص دادند و به قصاص محکوم کردند.
رأی دادگاه پس از تأیید در یکی از شعبههای دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه سوم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد و قاضی شیما جعفری، دادیار شعبه دستورات لازم را صادر کرد.
۲ شرط
نام قاتل در لیست محکومان به قصاص قرار گرفته بود و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت که قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران با همکاری دادیار شعبه سوم اجرای احکام و وکیل متهم و خانواده مقتول جلسات صلح و سازشی برای جلب رضایت اولیای دم برگزار کردند.
در نهایت تلاش تیم صلح و سازش نتیجه داد و چند روز قبل مادر مقتول به شعبه سوم رفت و از قاتل اعلام گذشت کرد. وی گفت: «از آنجایی که باخبر شدم قاتل در زندان توبه کرده و در این مدت هم مسئولان زندان از او راضی بودهاند، تصمیم گرفتم با دو شرط او را ببخشم. وی افزود: «من تصمیم داشتم قاتل پسرم را قصاص کنم و در این مدت به خانوادهاش هم اعلام کردم قصد بخشش ندارم، اما وقتی فهمیدم پشیمان و سر به راه شده، تصمیم گرفتم به قاتل پسرم زندگی دوباره ببخشم. من دو شرط دارم؛ اول اینکه او باید دیه را پرداخت کند و من تصمیم دارم دیه را در کارهای عامالمنفعه و خیر هزینه کنم. شرط دوم هم این است که متهم قول بدهد پس از آزادی، زندگی آبرومندانهای را در پیش بگیرد و به افراد نیازمند در حد بضاعتش کمک کند.» بدین ترتیب قاتل که در یک قدمی چوبه دار قرار داشت با اقدام خداپسندانه مادر مقتول به زندگی دوباره بازگشت. او به زودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه میشود.