اگر همهچیز در دنیا سرجایش بود؛ قاعدتاً دو واژه «کودک» و «کار» نباید در کنار هم قرار میگرفت تا تشکیل «کودکان کار» دهند.

شفاآنلاین>سلامت> اگر همهچیز در دنیا سرجایش بود؛ قاعدتاً دو واژه «کودک» و «کار» نباید در کنار هم قرار میگرفت تا تشکیل «کودکان کار» دهند.
به گزارش شفاآنلاین:کودکان کار داستان تکراری و بهغایت غمانگیز دنیای بهاصطلاح «مدرن» امروز است. قصه کودکان کار آنقدر غمانگیز است که یک روز از تقویم جهانی را به خود اختصاص داده است، به این امید که بتوانند برای کودکانی که به جبر و جور زمانه از کودکی فاصله گرفته و به دنیای مسئولیت و بزرگسالی پرتاب شدهاند، کاری کنند.
دوازدهم ژوئن، مصادف با ۲۲خرداد، روز جهانی مبارزه علیه کار کودکان است. بر اساس پیماننامه حقوق کودک، دولتهای عضو مجمع عمومی سازمان ملل متحد موظف هستند با هر گونه سوءاستفاده و بهرهکشی اقتصادی از کودکان مقابله کنند؛ اما این موظفی برای بسیاری از کشورها ازجمله ایران الزام نیاورده است. بسیاری از کودکان از سنین پایین در پهنه بازارها و خیابانها به اسم کار رهاشده و چیزی از کودکی کردن به خاطر ندارند. البته کار کودکان در خیابانها و به آدامس و گلفروشی و...خلاصه نمیشود، همه آنها لحظهبهلحظه کودکیشان را در خیابان گم نمیکنند. بسیاری از آنها کارهای دشوارتری دارند. بسیاری از کودکان در کارگاههای زیرزمینی مانند کورههای آجرپزی مشغول میشوند، بعضی هم در کارخانه، تعمیرگاه، مزرعه و دامداری کار میکنند. کارهایی که برای افراد بزرگسال نیز میتواند سنگین و طاقتفرسا باشد.
کار در سنین پایین مانع رشد جسمی و عاطفی کودکان میشود
کار زودرس در سنین پایین، فقط کودکی را از کودکان نمیرباید، استثمار کودکان ضمن اینکه مانع رشد جسمی و عاطفی آنان میشود، زمانی برای کسب مهارت و دانش برای آنان نمیگذارد، جوری که بسیاری از کودکان مدرسه نرفته یا جزو لشکر ترک تحصیلکردهها هستند. بر اساس پژوهشی که در سال 92 انجام گرفت 30درصد از کودکان کار مدرسه نمیروند.
جمعیت امام علی در سال 97 پژوهشی در مورد کودکان زبالهگرد که بخشی از کودکان کار را تشکل میدهند انجام داد. بر اساس این پژوهش، این کودکان دچار بیماری پوستی شدید، ایدز، هپاتیت، اسهال خونی، به دلیل آنکه ماسک ندارند سل، کزاز، سالک پوستی، انگل رودهای، فلج اطفال و خمیدگی ستون فقرات هستند زیرا برخی از آنها بیش از ۷۰ تا ۸۰کیلو زباله را روزانه بر دوش خود میکشند و نمیتوانند از گاری استفاده کنند، زیرا مأمور شهرداری گاریهای آنها را میگیرد. بر اساس این پژوهش 40درصد این بچهها بیسواد مطلق هستند. ۳۷درصد ترک تحصیل کردهاند، ۲۱درصد یک تا دو کلاس درس خوانده و تنها آنهایی در حال تحصیل بودند که یا ایرانی بودند یا افغانهایی که به همراه خانوادههایشان زندگی میکنند و بیشتر کودکان زبالهگرد رؤیای تحصیل داشتند.
کارشناسان میگویند اعتیاد والدین کودکان، فقر روزافزون خانوادهها، تورم و گرانی ازجمله عوامل اصلی افزایش شمار کودکان کار در ایران هستند. بهرغم اقرار همیشگی مسئولان به جمعیت روزافزون کودکان کار اما آمار دقیقی از آن در دسترس نیست. بر اساس آمارهای سال ۱۳۹۹، حدود ۷۰هزار کودک کار و خیابان در کشور وجود دارد که به دلایلی همچون امرارمعاش، نیاز خانواده به کار کودک، عدم دسترسی به آموزش و ... ساعاتی از شبانهروز را در خیابان میگذرانند. این در حالی است که پارسال امین شاهرخی، مدیرکل بهزیستی استان تهران در نشست خبری روز جهانی مبارزه با کار کودکان، آمار کودکان کار و زبالهگرد در پایتخت را چهار هزار نفر اعلام کرد. سعید آرام، مدیر بهزیستی شهرستان تهران شش ماه قبل آن این آمار را سه هزار نفر اعلام کرده بود. در همین حال، سازمان بهزیستی ایران شمار کودکان کار در کل این کشور را حدوداً ۷۰هزار نفر اعلام کرد و افزود آمار کودکان کار پنهان در این عدد نیامده است. بااینحال برخی از آمارهای غیررسمی میگویند سه میلیون کودک کار در ایران وجود دارد.
زندگی اغلب کودکان خیابانی با توهین و تحقیر گرهخورده است. جوری که بخش قابلتوجهی از کودکان خیابانی یکی از انواع آزارهای خیابانی ازجمله خشونتهای کلامی و خشونتهای جسمی را تجربه کردهاند. دیروز مروئه وامقی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و پژوهشگر حوزه کودکان کار و خیابان، در مورد آمار آزار کودکان خیابانی به ایسنا گفت: بر اساس پژوهشها ۲۱درصد از کودکان خیابانی از سوی برخی مردم و ۱۵.۴درصد از سوی مأموران مورد توهین و کتک قرار گرفتهاند، ۱.۶درصد از آنها مورد آزار جنسی قرار گرفته و ۳۴درصد از آنها هیچ یک از انواع آزار را تجربه نکردهاند.
خودکشی؛ واقعیت تلخ کودکان کار
تلختر از توهین و تحقیر کودکان کار، «خودکشی» این قشر است. روان کودکان کار پر از ضربهها و زخمهای عمیق و متعدد است، آنچنانکه آنان را بهسوی انتحار و خودکشی سوق میدهد. هادی شریعتی؛ فعال حقوق کودک در سال 97 گفت: نتایج یک پژوهش میدانی روی ۷۵کودک کار نشان داد، ۵۰نفر آنها میل به نیستی و نابودی دارند و باز هم در بین این ۷۵نفر، نزدیک به ۱۵نفر از کودکان تجربه اقدام به خودکشی داشتهاند.
«نجمه»، کودک کار اصفهانی نیز حتماً میل به نیستی و نابودی داشته که در دوم خرداد همین امسال با دستان خود به زندگیاش پایان داد. به گفته مدیرعامل مؤسسه مردمنهاد طلوع مهر و دوستی ویژه حمایت از کودکان کار، نجمه دختر با استعداد و توانمندی بوده است و در کلاسهای آموزشی، فرهنگی، ورزشی، رویدادها و مراسم مختلف مشارکت میکرد و در زمینههای مختلف موفق بود، از جمله در رویدادهای کتابخوانی و استارت آپ ویکند درخشش خوبی داشت. همین دو ماه قبل او در یک استارتآپ جلوی نماینده مجلس ارائه داد و حائز رتبه شد؛ اما استعداد نجمه در مشکلات بیشمار او گم بود، جوری که در یک روز پنجشنبه او بعد از یک اختلاف و مشاجره خانوادگی به اتاق میرود و با یک پارچه خودش را حلقآویز میکند.
نجمه تنها کودک کاری نیست که با دست خود به زندگیاش نقطه پایان گذاشته است، رضا، معروفترین کودک کار که در برنامه ماهعسل معروف شد، نیز خودکشی کرد. از رضا یک وصیتنامه بهجامانده است که در آن از نامزدش، مادر زنش، خواهر و برادر و بقیه بستگان طلب بخشش کرده و گفته بود که از من راضی باشید؛ دیگر خسته شدم. کودکان کار حتی اگر مثل رضا سخت کار کنند و به موفقیتهای نیز دست پیدا کنند، به خاطر تجربه رنجها و ملالتهای بیشتر از سن و ظرفیتشان زودتر از سایر افراد خسته میشوند و کم میآورند.
اگرچه خودکشی کودکان کار واقعیتی انکارناپذیر در جامعه است، اما آمار رسمی از آنان منتشرنشده است. بااینحال سهم عوامل مختلف در خودکشی کودکان نشاندهنده شرایط آنهاست. بر اساس آمارها ازدواج اجباری 20درصد، مشکلات آموزشی 26درصد، درگیری با خانواده 28درصد، تجاوز و فقر هر کدام هشت درصد در بروز خودکشی در کودکان کار نقش دارند. بر اساس این گزارش خودکشی میان کودکان دختر کار بیشتر از پسران است. بر اساس مطالعهای در سال 92 که میزان ابتلا به بیماریهای تصادف، آزار جنسی و جسمی و اهانت را میان کودکان کار دختر و پسر مقایسه کرده است. آزار دختران 26.8 و پسران 11.8 درصد بوده است. اگرچه معضل حضور کودکان کار، در جامعه به یکی از تکراریترین صحنههای اجتماعی برای مردم و مسئولان تبدیلشده است، اما بیتفاوتی به آن میتواند منشأ بسیاری از آسیبهای اجتماعی در سنین بالاتر و بروز مشکلات متعدد برای خانواده و جامعه شود و ازاینرو دولتها باید جهت برگرداندان کودکی به کودکان کار تلاش کنند و آنها را بهعنوان واقعیتهای اجتماعی ببینند، چراکه واقعیت کودکان کار واقعیتی رمانتیک نیست که برای لحظاتی عواطف ما شهروندان را شرمسار کند، واقعیت کودکان کار بیرحم و هولناک است. واقعیت بیماری، رنج و خودکشی است. واقعیت روانهای آسیبدیده است. واقعیت ایدز، هپاتیت و... است. روزنامه همدلی