کد خبر: ۱۱۸۷۷۰
تاریخ انتشار: ۰۲:۳۰ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - 2016August 10

بررسی شخصیت دونالد ترامپ

شفا آنلاین>اجتماعی>در علم روانشناسی انسانی یک حقیقت مسلم وجود دارد: رفتار تابع شخصیت و موقعیت است. هر کاری که ما انسان‌ها انجام می‌دهیم، نتیجه اثر متقابل بین گرایش‌های داخلی ما و نیازهای محیط بیرونی‌مان است.
به گزارش شفا آنلاین،  رفتار دونالد ترامپ اما انگار نمی‌خواهد با این قانون‌ها جور دربیاید. طی یکی، دو هفته گذشته، ترامپ مرتب به خانواده خان که پسر خود را در جنگ عراق از دست داده‌اند تاخته است. پدر خانواده خان قبلا در نکوهش مواضع ترامپ درقبال مسلمانان در گردهمایی ملی دموکرات‌ها سخنرانی کرده بود. ترامپ بعد گفت ممکن است از انتخاب دوباره دوستان جمهوریخواه، پل ریان و جان مک‌کین، حمایت نکند، هرچند که آنها از او حمایت کرده بودند و در آخر وقتی با یک بچه گریان در یکی از جلسات خود روبرو شد، اول خواست مادر بچه را آرام کند، اما یک دقیقه بعد نظرش عوض شد و به او گفت: «فقط داشتم شوخی می‌کردم.

می‌تونی بچه را ببری بیرون.» در تمام این مثال‌ها ترامپ به‌شدت ناگهانی عمل کرد، وضعیت را نادیده گرفت و تنها انگیزه‌اش به او فرمان داد. روزگاری بود که هوادارانش سخت این رفتارهای بی‌پروایش را می‌ستودند و آن‌را ویترین اعتبار ترامپ می‌دانستند، اما امروز انگار آن ستایش قاطع به‌تدریج رنگ می‌بازد. همانطور که کادرهای صاحب نفوذ حزب جمهوریخواه از او می‌خواهند تا رفتاری متناسب با یک انتخابات عمومی را در پیش گیرد، ترامپ هرچه بیشتر از گرایش‌های خام شخصی خود پیروی می‌کند که درگذشته توانسته بود کمکش کند بر موج هواداران پوپولیست حزب سوار شود. چرا او نمی‌تواند خود را تغییر دهد؟ چرا نمی‌تواند بر وسوسه‌اش غالب شود؟ از نظر من، جواب در طبیعت شخصی وی نهفته است که مانند تله‌ای روانشناختی از آن توان رهایی ندارد.

       اخیرا تحلیلی روانشناسی بر زندگی ترامپ نوشتم. این تحلیل بیش از آنکه جنبه بالینی/روانپزشکی داشته باشد از دید تحقیقات علمی در باب شخصیت و روانشناسی اجتماعی نوشته‌شده بود. هدف من تحلیل زندگی و شخصیت دونالد ترامپ با استفاده از بهترین آرا و پژوهش‌ها بود که امروزه در دنیای روانشناسی می‌توان سراغ گرفت. نکته محوری بحث من آن است که 2 ویژگی خلقی اصلی حال‌وروز ترامپ را توضیح می‌دهد: یکی برونگرایی بسیار بارز که سرنخ رفتار احساسی بسیار شدید و سلطه اجتماعی اوست و نیز توافق پذیری بسیار اندک که سبب فقدان همدلی، دلسوزی، مهربانی و نوع‌دوستی در وجود او شده است.


       درهرصورت، علم روانشناسی می‌گوید اغلب افراد با خصلت سلطه اجتماعی و توافق‌ناپذیری هنوز ظرفیت آنرا دارند تا دست‌کم از برخی جهات رفتار خود را با نیازهای پیرامون خود هماهنگ کنند. آن‌ها می‌توانند به‌وقت خود رفتاری متین از خود نشان دهند و دست‌کم حتی به دروغ تظاهر به مهربانی و خوبی کنند، اما رفتار ترامپ با این اصل کلی سر سازگاری ندارد: با هر شرایطی در اطراف، او واقعا نمی‌تواند رفتار خود را مدیریت کند. فکر می‌کنم در مشکل خودمدیریتی ترامپ سه موضوع دخیل باشند که هر یک به جنبه‌هایی متمایز در شخصیت او مربوط می‌شوند:
       اول، شخصیت کلی وی، برونگرایی زیاد و توافق‌پذیری پایین، بیشتر نیروی خود را از واکنش‌های ناگهانی خشم‌آلود وی می‌گیرد. هم جرج بوش و بیل کلینتون هر دو شخصیت‌های بسیار برونگرا داشتند که سلطه اجتماعی خود را از راه‌هایی دوستانه به نمایش می‌گذاشتند. سبک رفتاری ترامپ برعکس، پرخاشجویانه و خودمحور است با ته‌رنگی از شوخی که باعث می‌شود شما ندانید یک لحظه بعد چه اتفاقی ممکن است بیفتد. شخصیت مسلط (کاریزما) وی سبب بروز نوعی خطر و هیجان می‌شود. بروز ناگهانی خشم در وجودش بیان هر نوع دلسوزی، مهربانی یا همدلی را سد می‌کند. دوم، خلق ناگهانی و دمدمی مزاج ترامپ با هدف اصلی زندگی‌اش سازگار است، یعنی با هدف خودشیفته ارتقای دونالد ترامپ. از سال‌های دوری که در دبیرستان آکادمی نظامی نیویورک وارد شد، ترامپ سرسختانه یک هدف غریزی را دنبال می‌کرد: پیشرفت، ارتقا، نمایش و ستایش خود. منصفانه بگوییم برای رسیدن به پست ریاست جمهوری آمریکا همواره مقداری خودشیفتگی را می‌توان دید. با این حال، به‌نظر می‌رسد ترامپ باتوجه به ارجاعات تقریبا دائمی به خود، لاف‌زنی‌های بیش‌ازاندازه و عشق به نمایش نامش بر بدنه آسمان‌خراش‌ها، کلوپ‌های شبانه و به‌اصطلاح دانشگاه، در این راه هم نسبت به کاندیداهای دیگر راه افراط را می‌رود.


       در ادامه خودشیفتگی وی باید گفت ترامپ به‌خصوص وقتی تصور می‌کند چیزی تهدیدش می‌کند به‌سختی می‌تواند انگیزش‌های ناگهانی خود را نادیده و حساسیت اوضاع را در نظر بگیرد. او نتوانست وقتی خضر خان قانون اساسی آمریکا را بالاگرفته و به استهزا گفت که کسی که می‌خواهد رئیس‌جمهور آمریکا شود احتمالا آن‌را نخوانده و هرگز برای کشورش فداکاری نکرده است، براساس یک باور مسیحی گونه دیگر خود را پیش آورد یا خشم ناگهانی خود را مدیریت کند. این فلسفه زندگی ترامپ است که هنر تعامل را به کناری گذاشته است و از اصول اوست که وقتی به تو حمله می‌شود باید تلافی کنی. اگر می‌خواهی بازی زندگی را ببری باید ضدضربه باشی. اصلا مهم نیست چه کسی به تو حمله کرده، چه زوج آمریکایی وطن‌پرستی باشند که در عزای فرزندشان نشسته‌اند یا بچه‌ای که بی‌اختیار موقع سخنرانی تو گریه‌اش گرفته است. بعید است که ترامپ رفتار معقولی مانند هر کاندیدای دیگری را در پیش گیرد، کسی که بتواند در موقع نیاز جلوی خود را بگیرد و با زیرکی در مسیر وقایع حرکت کند. ترکیب انفجارهای خشم، اهداف توام با خودشیفتگی و ایمان قلبی به وجود قهرمانی، همراه با قدرت تلافی‌جویی او را با خود می‌برد.
Guardian
نظرات بینندگان