وی که به تازگی پدرش سیروس قهرمانی، مؤسس باغ وحش شیراز را از دست داده میگوید: «پدرم را در باغ وحش شیراز به خاک سپردیم و قصد داریم به همراه برادرم در بازسازی باغ وحش شیراز سنگ تمام بگذاریم و مجموعهای احداث کنیم که هم لایق هممیهنانمان باشد هم افتخاری برای شیراز، هم شایسته خاک پدرمان.»
قهرمانی حلقه گلی را که اعضای کارگروه حذف حیوانات از سیرکها برای قدردانی از همراهی داوطلبانهاش به او تقدیم کرده بودند به گردن داریوش میاندازد و مانند گلادیاتورها به نشان احترام در برابرش زانو میزند و دست برزمین با خنده میگوید: «فرق سیرک ما با کلوسئوم (بزرگترین تماشاخانه در امپراتوری روم) این است که در سیرک، گلادیاتور و شیر هر دو سالم از آن خارج میشوند.»
تراژدی نمایش حیوانات در سیرک
حیواناتی چون شیر و خرس و میمون که در سده 1700 میلادی همزمان با تولد
پدیدهای به نام سیرک، به صحنههای نمایش کشانده شدند و سالها علاوه بر
تلخی اسارت در قفس، با تنبیه و گرسنگی به انجام حرکات نمایشی واداشته شدند
امروز همگام با رشد اندیشه جوامع بشری و پی بردن انسان به تلخی تفریحی که
آلوده به آزار حیوانات است، رفته رفته با سیرکها خداحافظی میکنند.
ممنوعیت بهکارگیری حیوانات در سیرکها اولین بار در سال 2009 در کشور
بولیوی اعلام شد و بسرعت مورد استقبال دیگر کشورها قرار گرفت به طوری که
امروز در 21 کشور اروپایی (اتریش، بلژیک، بوسنی و هرزگوین، بلغارستان،
کرواسی، چک، قبرس، استونی، فنلاند، یونان، مجارستان، ایرلند، مالتا، هلند،
نروژ، لهستان، پرتغال، اسلوونی، اسپانیا، سوئد، انگلستان)، 22 ایالت در
امریکای شمالی، 28 منطقه در کانادا، 12 کشور در امریکای جنوبی (آرژانیتن،
بولیوی، برزیل، شیلی، کلمبیا، کاستاریکا، اکوادور، السالوادور، مکزیک،
پاناما، پاراگوئه، پرو)، همچنین کشورهای هندوستان، سنگاپور، تایوان در
آسیا، اکثر شهرهای استرالیا و اقیانوسیه، حیوانات از نمایشهای سیرک حذف
شدهاند و جای خود را به نمایشهای هنرمندان دادهاند.
در ایران، سیرک برای اولین بار در سال 1370 آغاز به کار کرد و پس از گذشت
22 سال با موضوع بالاگرفتن درخواستها نسبت به ممنوعیت به کارگیری حیوانات
در نمایشها مواجه شد. چالشی که شاید در ابتدا چندان توسط سیرکداران کشور
جدی تلقی نشد اما سرانجام با تشکیل کارگروه حذف حیوانات از سیرکها توسط
فعالان حیات وحش ایران در سال 93، بستری مناسب برای تعامل و گفتوگو میان
سازمان حفاظت محیط زیست، سیرکداران و علاقهمندان حیات وحش ایجاد شد و
برنامهای دو ساله برای حذف تدریجی حیات وحش از سیرکها مورد توافق قرار
گرفت.
یکی از مؤسسان کارگروه حذف حیوانات از سیرکها میگوید: «سیرک، جای حیوانات نیست چرا که هرقدر سیرکداران تلاش کنند شرایطی مناسب برای حیوانات فراهم آورند نخواهند توانست ارکان اصلی آزار حیوانات در سیرک را برطرف کنند. ارکانی که مهمترینشان، جابهجایی و آموزش حیوانات است. جابهجایی، حتی در بهترین شرایط با طبیعت حیوانات سازگار نیست و آموزش حرکات نمایشی به آنان، بدون تنبیه و گرسنگی میسر نخواهد شد. حال آنکه در کشور ما اغلب همان استانداردهای بینالمللی و یا حتی دستورالعملهای سازمان حفاظت محیط زیست کشور نیز برای نگهداری از حیوانات رعایت نمیشد. از طرف دیگر، سیرکها به دلیل جابهجایی، بهترین فرصت را برای قاچاق گونههای حیات وحش فراهم میآورند که خصوصاً در سالهای اخیر، به میزان قابل توجهی در سطح کشور افزایش یافته و معرکه گیران و سیرکداران در آن نقشی بسزا ایفا کردهاند. همچنین به لحاظ اخلاقی هم تأثیرات منفی خشونت رفتاری با حیوانات سیرک و شرایط ناراحت کننده آنها بر تماشاچیان که جمع کثیری از آنان را خردسالان تشکیل میدهند، عواملی هستند که در دنیای امروز نمیتوان نام «تفریح» بر آن نهاد.»
امیرعباس میرسپاه که سالها در زمینه تربیت میمون رزوس و بهکارگیری خزندگان از جمله مار و کروکودیل در بسیاری از سیرکهای فعال کشور مشغول به کار بود اما اکنون به فراخوان حذف حیوانات از سیرکها پیوسته میگوید: «آموزش تمامی حیوانات مستلزم تنبیه است از میمون و خرس گرفته تا گربه سانان بزرگ. تربیت میمون به هیچ وجه بدون تنبیه شدید امکان پذیر نیست! به هر حال این حقیقت تلخی است که نمیتوان انکار کرد. البته من شخصاً تمامی میمونهای رزوسی را که در نمایش از آنها استفاده میکردم، به صورت تربیت شده از پاکستان خریداری میکردم و آموزش و تنبیه آنها کار من نبوده.»
علی تیموری مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست با اعلام پیوستن ایران به فهرست کشورهای بدون سیرک حیات وحش خبر از ساماندهی گونههای حیات وحش متعلق به 22 مجموعه نمایشی میدهد و میگوید: «از سال 93، گونههای حیات وحش شامل خرس، شیر، میمون و خزندگان که توسط سیرکداران و معرکه گیران مورد استفاده قرار میگرفتند، پس از بررسیهای لازم به مراکز نگهداری مورد تأیید سازمان حفاظت محیط زیست منتقل شدهاند.»
در این میان به دلیل سرمایه گذاری فراوان روی حیوانات توسط دو سیرک اصلی
کشور فرصت بیشتری نسبت به بقیه در اختیار آنها قرار گرفت که این دو سیرک
نیز با آغاز سال 95 اولین اجرای بدون حیات وحش خود را تجربه کردند. یکی از
این سیرکها حیوانات خود را به باغ وحش شیراز منتقل کرد و سیرک بعدی، برای
انتقال تنها گونههای حیات وحش خود یعنی هفت قلاده ببر بنگال به جایی
مناسب، در حال برنامهریزی است. آنچه در این میان جالب توجه است، پایانی
صلحآمیز برای خداحافظی حیوانات با سیرکهای ایران است. به عنوان
مثال میتوان گفت پیش از این در تابستان 93 یکی از این سیرکها در استان
البرز به اجرای برنامه پرداخت و اداره محیط زیست استان البرز آن زمان گزارش
داد که این سیرک 84 گونه غیراهلی به همراه دارد. همان سیرک امروز توانسته
نمایشهای هنری را جایگزین نمایش گونههای حیات وحش کند و همچنان به اجرای
برنامههایش ادامه دهد و نیز باب دوستی را با فعالان حیات وحش بگشاید.
آرزوی هزارمتری ببرهای سیرک
شاید شما هم آنها را دیده باشید؛ 4 ماده ببر بنگال که یکیشان سفید است در
کنار یک ببر نر، که چهار نسل قبلشان سیرکزاده بودهاند. چند سال پیش،
بهصورت آموزش دیده از اسپانیا به ایران وارد شدند و امروز دو توله سه ساله
دارند. ببرهای هنرمند! 7 ببر زیبا و باشکوه. ببرهایی که با ببرهای باغوحش
متفاوتند و انسان را بخوبی میشناسند. برای صاحبشان میغلتند. غریبه را
مدتی بررسی میکنند و اگر خودی به حسابش بیاورند دست دوستی میدهند. با
همان دستهای بزرگ و راه راهشان از پشت میلههای راه راه دستانت را لمس
میکنند و با همان چشمان برّاق و مرموز، احساست را از نگاهت بیرون میکشند.
در واکنش به نجواهای محبت آمیز، با چشم بسته، خرخر میکنند و با همه
عظمتشان اجازه میدهند سرشان را نوازش کنی. البته گاهی شوخیشان هم میگیرد
و اگر سرعت عمل لازم را نداشته باشی، ممکن است یادگاریشان را همیشه به
همراه داشته باشی.
ببرهایی که با ممنوعیت به کارگیری حیات وحش در سیرکها، دیگر نه از حلقه
آتش خواهند پرید و نه شهر به شهر برای اجرای نمایش همراه سیرک سفر خواهند
کرد. ببرهایی که زندگی جدیدشان بزودی با انتقال به جایگاهی ثابت آغاز خواهد
شد. آیا اما این ببرهای شگفتانگیز، خواهند توانست لذت دویدن را که تمام
عمر از آن محروم بودهاند در جایگاهی استاندارد تجربه کنند؟ جایگاهی که
مطابق با دستورالعمل سازمان حفاظت محیط زیست حداقل 150 متر مربع فضا برای
هریک از این گربهسانان بزرگ فراهم میآورد. آیا هزار مترمربع فضا به
نگهداری از این 7 محصول زیبای آفرینش، اختصاص خواهد یافت تا پس از سالها
سرگرم کردن ما دوران بازنشستگی خود را در شرایطی اسفبار مانند آنچه در اکثر
باغ وحشها شاهد آن هستیم به سر نبرند و از طرفی بستری برای آشنایی
علاقهمندان را با حیات وحش در جایگاهی شبیه زیستگاهشان فراهم آورند؟ایران