شفا آنلاین>اجتماعی>آیا پس از ورود رسانههای جمعی شیوهها و سبکهای عزاداری تغییر کرد؟ آیا روند توسعه شهری توانست شکل دیگری به این آیین ببخشد؟ موسیقی از چه زمانی وارد آیینهای عزاداری شهدای کربلا شد؟ آیا جغرافیا و حاکمیتها در تغییر نمادهای این آیین در طول تاریخ تأثیرگذار بوده؟

به گزارش
شفا آنلاین،قاعدتاً برای پاسخ به این
پرسشها به شیوههای تازهای از مطالعه این آیین نیاز داریم؛ مطالعات جدید
فرهنگی که در آن ناچار از درهم آمیزی تاریخ، ادبیات، جامعه شناسی و...
هستیم. همچنین مطالعه زیباییشناختی برای فهم نمادها، مطالعه تاریخ سیاسی
برای شناخت تأثیر حکومتها و...
دکتر مهری بهار استادیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی
دانشگاه تهران یکی از کارشناسان صاحبنظر در این زمینه، نقش رسانه را در ثبت
و
اشاعه آیینهای عاشورایی اینگونه توصیف میکند: «برای رسانههای جمعی
امر شفاهی و مکتوب مراسم و امر زیباییشناختی و آیینی و نمایشی آن
برجستهتر است تا محتوای آن.
به عبارت دیگر تکنولوژی، مراسم را متنوع و
جهانی میسازد اما آیین آن را از محتوا مهمتر و برجستهتر نشان میدهد.
تأثیر رسانههای جمعی بر مراسم به دوشکل ممکن انجام میشود؛ رسانه از یک سو
در رونقدهی و جهتدهی شور عاشورایی و حفظ و جاودانه شدن آن نقش بازی
میکند که از این نظر امر مثبتی است و از سوی دیگر آن را مکانزدایی و
زمانزدایی میکند.»
رسانههای جمعی و نمادهای عزاداری
این دانشآموخته «زبانشناسی» از دانشگاه جرج تاون امریکا و «مطالعات
فرهنگی» از مؤسسه زبانهای شرقی فرانسه میگوید: «زمانی که رسانه، پا به
پای تکیه و حسینیه و منابر پیش برود، تاریخ عاشورا از کتابت به تصویر
میرسد و البته این امر سویههای منفی هم دارد؛ دقیقاً به همین دلیل است که
امروزه به مقتلخوانی کمتر مراجعه میشود و گاه حتی از آهنگهای رپ غربی
برای نوحهها تقلید میشود. مداحان و سخنوران رسانهای جای مداحان خبره و
کار کشته و غیرحرفهای را که مداحی میکنند تا ثواب ببینند و ارزشهای دین
را برپا دارند مینشینند .
ویژگی این جایگزینی هم این است که ممکن است به
قولی رسانه جای رساله بنشیند. به عبارت دیگر به دلیل اهمیت رسانه و تحمیل
ویژگیهای رسانهای، احساس و شعور به جای معرفت مینشیند. در رسانه این طور
تعبیر میشود که عاشورا تنها یک تصویر دارد، تصویری که ما مخابره میکنیم.
درحالی که عاشورا ابعاد متفاوتی دارد و ابعاد متفاوتی در تاریخ پیدا
میکند؛ ابعاد تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی و فقهی آن همگی اهمیت
دارند نه فقط بعد نمایشی و روبنایی از واقعه.
با این همه رسانه امکان آشنایی ملتهای دیگر را با این سنت فراهم میکند.
آن را مأنوس میسازد و بسرعت وسعت و پوشش میدهد. تکنولوژی با ورود دوربین،
پدیده عکس گرفتن و زیبا شدن و به چشم آمدن را مهم میسازد. آن را از شکل
مکتوب مقتلخوانی خارج میسازد و صوت و تصویر را برجسته میکند.»
وی در پاسخ به این پرسش که رسانه چگونه میتواند نمادهای آیین محرم را
برجسته کند یا تغییر دهد، میگوید: «رسانه، مراسم عاشورا را تبدیل به متن
فرهنگی میسازد و برای تبادل با مخاطب و آسان ساختن متون، آن را به نماد
تبدیل میکند. این امر به منظور شفاف ساختن آن نزد مخاطب صورت میگیرد.
«دورکیم» جامعهشناس فرانسوی اینها را در حکم اجزا(نمادها) میخواند و
میگوید که آیینها در حکم اجزای(نمادها) فیزیکی و قابل مشاهده هستند که
باورها را تقویت میکنند.
نمادها قابل مشاهده نیستند اما امور را قابل مشاهده و عینی میسازند. لذا
مراسم عزاداری پر از نماد است که در ابژههای (واقعیات) متفاوت بروز پیدا
میکند؛ گاه در مقتل، گاه در مرثیه، گاه در آلات موسیقی مثل طبل به منزله
جنگ یا به شکل تندیس یا مکان و شخص در میآید.
افراد درگیر در مراسم،
نمادها را درک میکنند و درک آن به میزان اعتقاد هر یک از معتقدان متفاوت
میشود. به عنوان مثال نمادهای عاشورایی تنها به واسطه تفسیرگران آن قابل
فهم است. حتی اگر دیگران از آن چیزی فهم نکنند.
گریه کردن، لباس مشکی
پوشیدن، نوحهسرایی، نذر دادن، استفاده از وسایل حماسی و نظامی...
بازنمای نمادین مراسم به شکل واقعی است. رسانه مراسم را بازنمایی
میکند؛ به آن شکل فرهنگی، تاریخی، هنری و عینی میدهد. صورت دیگری از
زیبایی رسانهای میدهد. رسانه حقیقت جاودانه و نامیرا را با ثبت و توزیع و
انتشار آن فراهم میکند.»
این استاد جامعهشناسی و مدرس درسهای «دین و رسانههای جمعی» و «تحول
فرهنگی ایران» و نویسنده مقالات شاخص: «نذر و هویت اجتماعی زنان» و
«ابژههای دینی و هویت نسلی در ایران با تکیه بر ابژههای عزاداری» نقطه
آغازین برپایی آیینهای عزاداری برای شهدای کربلا را سخنرانی هوشمندانه
حضرت زینب(س) و حضرت زینالعابدین(ع) در شام میداند که با عبور مظلومانه
کاروان اسرا به کوفه تداوم مییابد و موجب میشود تا حوادث کربلا در تاریخ
شیعه جاودانه باقی بماند:
«در این ماجرا زنان و مردان کوفه بر این ظلم گریستند و ضجهها و فغانهای
آنان به گوش همگان در تاریخ رسید. سخنرانی، تظاهرات علنی و فریادهای بلند
باعث شد تا این غم بر چهره تاریخ بماند و دیگران سعی کنند تا هر سال آن را
باشکوهتر برگزار کنند. این تظاهرات نخستین جنبش در تاریخ شیعه است که
شیعیان برای شهادت امام خود به پا داشتند.»
تاریخچه سنتهای عزاداری
دکتر بهار در مورد تاریخچه سنتهای عزاداری محرم میگوید: «زمان آل بویه
در بغداد برنامههای منظم و هرسالهای برای برگزاری یادمان کربلا آغاز شد و
در تاریخ آمده است که از سالهای 352 هجری قمری دستههای عزاداری به شکل
جدید آن پا گرفت. آن زمان مراسم عزاداری با آداب خاصی همراه بوده است؛
نوحهخوانی، پارچههای سیاه بر در و دیوار شهر آویختن، لعن فرستادن بر
معاویه و یزید، خاک بر سر مالیدن و چهره حزنآلود به خود گرفتن از علائم
نزدیک شدن به این روز ویژه در تاریخ بوده است.
بعدها بازارها برای این عزا
بسته میشد و سقاخانههایی برای یادآوری تشنگی امام حسین(ع) برپا میشد. در
دوره حکومت آل بویه، شیعیان کمک زیادی به تداوم این مراسم کردند.
زمان
سلاطین سلجوقی اهل سنت همراه با شیعیان برای مراسم عزاداری تدارکهایی خاص
نظیر روضهخوانی و سخنوری در باب مظلومیت اهل بیت در نظر گرفته بودند اما
با روی کار آمدن دولت عباسی، فرصت برای برگزاری عزاداری کربلا به صورت علنی
کم شد و بالعکس فرصت برای برگزاری مراسم مذهبی در میان شیعیان بیشتر فراهم
آمد. در زمان صفویه، کمکهای زیادی به ترویج آیینهای عاشورایی با سرودن
شعر و مدح در رثای ائمه فراهم شد.»
کتاب روضه الشهدا کتابی است که در این زمان به رشته تحریر درآمد و سبک
جدیدی را در روضهخوانی اهل بیت باز کرد. ظهور نقاشیهای عاشورایی، خط و
خوشنویسی، نمایش هنرهای دینی در دوره قاجار حاصل تشویق و ترغیب این هنر
دوره صفویه است. در این دوره و دورههای بعد در مراکز دینی مثل حسینیهها و
تکایایی که از طرف افراد خیر وقف شد، برای سالیان سال عزاداری ادامه یافت.
دوره قاجار اوج شکوفایی تکایا و حسینیهها است که به ساختن «تکیه دولت»
منجر میشود.
این جامعهشناس در پاسخ به این پرسش که شیوههای عزاداری در میان اقوام
مختلف به چه عواملی بستگی دارد یادآوری میکند: «مراسم دینی با فرهنگ هر
جامعهای پیوند دارد. تناسب با فرهنگ، محیط جغرافیایی، تجربه زیسته مردم،
نوع برخورد حاکمان دولتی، پیشینه فرهنگی و تاریخی از عوامل مؤثر در تنوع
عزاداریها است. به عنوان مثال در عراق به عنوان مهد حکومت عباسیان عزاداری
باشکوهی برپا میشد و در ایران زمان آل بویه عزاداری رونق خاصی پیدا
میکند زیرا این دولت حامی برگزاری مراسم عاشورا و محرم در هر سال بوده
است. بنابراین رونق و یا بیرونقی عزاداریها به رهبران دینی و نوع حمایت
آنها از مراسم در آن جامعه برمیگردد. همچنان که در طول تاریخ برخی از علما
از اجرای مراسم شخصاً حمایت میکردند. به عنوان مثال سید محمد مهدی
بحرالعلوم شخصاً به عزاداری میپرداخت. این عمل او در تشویق مردم به شرکت
در عزاداری نقش اساسی داشته است.
از سوی دیگر برخی تقاربهای جغرافیایی برای عزاداری نیز اهمیت داشته است.
به عنوان مثال کشور سوریه با آنکه دولت اموی در آنجا حکومت داشته و مردم به
تبع دولت، رغبتی به برگزاری مراسم نداشتهاند اما نزدیکی این کشور با کشور
لبنان که یکی از مرکز تشیع است موجب رونق این مراسم شده.
وجود برخی مراقد
ائمه اطهار هم در برخی سرزمینها در تشدید مراسم نقش داشته. مرقد
حضرت زینب(س) در سوریه از آن جمله است و یا اشعار برخی شاعران مثل شعرهای
اقبال لاهوری در مدح امام حسین(ع) و کربلا، که در پاکستان به عزاداری
شیعیان رونق داده و همینطور افغانستان که دارای فرهنگی است با دیرینه
مشترک تاریخی، زبانی و فرهنگی با ایران. در مناطقی از این کشور مثل
هزارستان و مزار شریف این مراسم هر ساله برگزار میشود.
به طور کلی میتوان
چند حرکت عظیم را در تاریخ جستوجو کرد که عزاداری امام حسین(ع) را در
نقاط مختلف جهان مرسوم و رونق داده است. حرکت زینب(ع) در کربلا و کوفه و
شام، حرکت جابربن عبدالله انصاری در کربلا و جنبش آل بویه در ایران که در
این بستر شیعه توانست قدرت سیاسی را به دست بگیرد و طبیعتاً عزاداری امام
حسین(ع) را به صورت علنی اجرا کند.
تظاهرات به شکل عزاداری بیرون از خانه و
تعطیلی بازارها در این زمان صورت گرفت. جریان تاریخی این حرکتها را
میتوان در زمان صفویان نیز دنبال کرد. مقتل خوانیها از زمان صفویه مرسوم
میشود و توجه به مباحث حماسی و نظامی از همین دوره با حضور قزلباشها که
خود نظامی بودند و در مراسم عزاداری شرکت میکردند شروع شد. قزلباشها بر
طبلها مینواختند و اشعار حماسی برای امام حسین(ع) و یاران او میسرودند.»
وی با اشاره به این مطلب که گسترش قدرت صفویه در ایران موجب شد تا
عزاداریها انواع متفاوتی به خود بگیرد میگوید: «عزاداریها از نوع نظامی و
حماسی یا «شاه حسین» (شاخ سین) شروع و به سینهزنی، زنجیرزنی و انواع دیگر
عزاداری گسترش یافت. تبادل فرهنگها با هم موجب شد از یک سو برخی سبکهای
عزاداری از فرهنگ و جامعه دیگری وارد دستجات عزاداری ایران شود.
به عنوان
مثال سینه زنی و یا زنجیر زنی از کشورهایی مانند عراق، پاکستان و هند وارد
ایران شده است. البته در زبان و ادبیات آن تغییر ایجاد شده است.
به عنوان
مثال ابتدا در عزاداریها از اشعار عربی استفاده میشد که از قرن نهم به
بعد اشعار فارسی و ترکی نیز به آن افزوده شد. در باب عزاداریها هنرهایی
مثل نقاشی، ذوق شعر در زمان صفویه در زمینه مدح و مقتلخوانی توسعه پیدا
کرد. در عهد ناصری به وجود اماکنی چون تکایا، حسینیهها برای اجرای مراسم و
مرثیه خوانی در باب امام حسین(ع) توجه زیادی شد. سبکهای مختلف در این
عزاداریها مثل تعزیه خوانی و شبیه خوانی و سخنوری نیز توسعه پیدا کرد.»
تأثیر مدرنیسم بر آیینهای عزاداری
توسعه شهری و ورود مظاهر مدرن همچون هر پدیده دیگری بر آیین عزاداری نیز
تأثیرگذار بوده است. زمانی در شهرهای کوچک میدان اصلی شهر مرکز تجمع دستجات
عزاداری بود اما این شیوه تجمع لااقل در کلانشهری مثل تهران غیرممکن
مینماید. اما مدرنیزاسیون در این حوزه نیز همچون حوزههای دیگر به شکلی
دوگانه عمل کرده است؛ توسعه اجباری و از بالا به پایین رضاشاهی منجر به
منزوی شدن دستجات عزاداری شد اما توسعه در عین حال میتوانست رسانههای
جدید و تازه وارد را نیز تبدیل به تریبونی برای این آیین کند.
به گفته دکتر مهری بهار تشویق دولتمردانی چون ناصرالدین شاه و سفرهای مکرر
او برای دیدن اروپا و دیدن تماشاخانههای بزرگ و تئاترهای عظیم، موجب شد
نمایشی کردن، حضور علنی داشتن و بسط عزاداریها اهمیت یابد اما سرکوب این
آیین در زمان رضاشاه عزاداریها را خانگی و غیرعلنی و مخفی کرد. هر دو
رویکرد هم در مواجهه با توسعه و مدرنیزاسیون اتفاق افتاد.