شفاآنلاین»سلامت» در سالهای اخیر، پرستاران بیش از همیشه در خط مقدم سلامت جامعه ایستادهاند؛ از دوران بحرانی همهگیری کرونا تا روزمرهترین فعالیتهای بیمارستانی، آنها نخستین چهرههایی هستند که بیماران میبینند و آخرین کسانیاند که بخش را ترک میکنند. با اینحال، صدای آنان همچنان از کمتوجهی، خستگی و بیانگیزگی حکایت دارد. وعدههای استخدام رسمی، اجرای کامل قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری، پرداخت بهموقع کارانهها و مزایا، و تأمین حداقل استانداردهای کاری، سالهاست میان گفتوگوهای مسئولان و صفحات دستور جلسات معطل مانده است.
به گزارش شفاآنلاین؛ به گفته کارشناسان حوزه سلامت، در حالیکه پرستاران یکی از ستونهای اصلی نظام درمانی محسوب میشوند، سهم آنها از تصمیمگیریها و بودجهها ناچیز است. کمبود نیروی انسانی، فشار کاری بالا، اضافهکارهای اجباری و حقوقهایی که حتی با تورم ماههای اخیر همخوانی ندارد، از مهمترین دغدغههای جامعه پرستاری است. بسیاری از آنان با وجود خستگی مزمن و فرسودگی شغلی، همچنان به خدمت ادامه میدهند، اما هشدار میدهند که ادامه این روند میتواند به ریزش نیرو، مهاجرت و افت کیفیت خدمات بینجامد.
در چنین شرایطی، آمارها نیز نگرانیها را تأیید میکنند؛ نسبت پرستار به تخت در ایران، تقریباً نصف استاندارد جهانی است و همین موضوع باعث شده فشار کاری مضاعفی بر نیروهای موجود وارد شود. در واقع کمبود نیروی پرستار و کادر درمان در بیمارستانهای کشور، سالهاست که به بحرانی خاموش اما پرهزینه تبدیل شده؛ بحرانی که حالا به گفته کارشناسان، کیفیت خدمات درمانی را به شدت پایین آورده و فشار مضاعفی بر نیروهای باقیمانده وارد کرده است. در حالیکه استاندارد جهانی، حضور دو نیروی درمانی برای هر تخت بیمارستانی است، در ایران این عدد حتی به نصف هم نمیرسد.
منصور علیمردانی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان در این باره به تجارتنیوز میگوید: تعداد واقعی نسبت پرستار به تخت در حالت بهینه باید حدود دو نفر به ازای هر تخت باشد؛ یعنی در هر بخش درمانی، دو نیروی کادر درمان شامل پرستار، پزشک یا نیروهای پشتیبان در شیفتهای مختلف فعالیت کنند. اما میانگین این نسبت در کشور ما حدود 1.1 نفر است و در برخی استانها حتی به 0.8 نفر میرسد.
او با اشاره به تبعات این کمبود میافزاید: این وضعیت باعث شده کیفیت خدمات کاهش پیدا کند، تعداد افراد در هر شیفت کم شود و در نتیجه فشار کاری بر پرسنل افزایش یابد. برخی مجبور میشوند تعداد شیفت بیشتری بمانند، یا شیفتها با نیروی کمتر اداره میشود؛ که در هر دو حالت، هم کیفیت خدمات و هم سلامت کارکنان به خطر میافتد.
به گفته این عضو کمیسیون بهداشت، مشکل اصلی به سیاستهای استخدامی و بودجهای بازمیگردد. او توضیح میدهد: سازمان امور استخدامی و سازمان برنامه و بودجه در تأمین پرداختیها و حقوقها با مشکل روبهرو هستند. در نتیجه علیرغم نیاز جدی، امکان جذب نیرو وجود ندارد. این مسئله محدود به بخش درمان نیست؛ در آموزشوپرورش هم نزدیک به ۳۰۰ هزار نیروی کادر آموزشی کمبود داریم که به همین دلیل جذب نشدهاند.
او میافزاید: حل این مساله فقط با لحاظکردن ردیف بودجه مشخص برای حقوق و مزایای پرسنل ممکن است. ما باید بودجهای پایدار برای جذب نیروهای حداقلی در حوزه بهداشت و درمان پیشبینی کنیم، چون این حوزه مستقیماً با جان مردم سروکار دارد و هر خلأ در آن، میتواند جبرانناپذیر باشد.
علیمردانی اظهار میدارد: باید از روشهای غیرمستقیم برای افزایش قدرت خرید پزشکان و پرستاران نیز استفاده شود؛ اگر نمیتوانیم حقوقها را بهصورت نقدی زیاد کنیم، باید از طریق طرحهای حمایتی مانند واگذاری زمین یا مسکن ارزانقیمت، مشارکت در طرحهای ملی مسکن، و ایجاد تعاونیهای مسکن برای پزشکان و پرستاران، به آنها کمک کنیم. حتی اجازه فعالیت همزمان در مطب شخصی میتواند مشوقی برای کاهش فشار مالی باشد.
او در پایان تاکید می کند: کمبود نیروی پرستار و پزشک، یکی از چالشهای حیاتی نظام سلامت ایران است؛ چالشی که به گفته کارشناسان، بدون اصلاح ساختار بودجه، جذب هدفمند نیرو و حمایت واقعی از کادر درمان به تهدیدی برای سلامت عمومی تبدیل میشود.