کد خبر: ۳۶۷۲۸۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۲۶ شهريور ۱۴۰۴ - 2025September 17

شوهرم را بکش تا با تو ازدواج کنم!

زن جوان که با مردی همسن پدرش ازدواج کرده بود وقتی فهمید پسری جوان عاشقش شده از او خواست شوهرش را بکشد تا با هم ازدواج کنند.

شفاآنلاین»حادثه»  3 مرداد امسال مأموران پلیس در منطقه قلعه نو شهرری جسد خونین مرد میانسالی را کنار یک خودروی تیبای سفیدرنگ کشف کردند. بررسی‌ها نشان داد خودرو متعلق به مقتول است. 
 به گزارش شفاآنلاین: در بررسی‌های میدانی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی هویت مقتول شناسایی شد و تیم جنایی به سراغ همسر مقتول رفت. 
وی گفت: «همسرم با خودرویش مسافرکشی می‌کند در نزدیکی خانه ما چند مرد افغانستانی هستند که آنها را به محل کارشان می‌رساند. روز حادثه یکی از آنها به نام نظیر به سراغ شوهرم آمد و خواست او را به محل کارش ببرد. شوهرم نیز قبول کرد اما دیگر برنگشت.»
بدین ترتیب مرد افغانستانی بازداشت شد اما گفت: «من مقتول را می‌شناسم اما روز حادثه با او به محل کارم نرفتم بلکه صاحب کارم به سراغم آمد و با خودروی او به محل کارم رفتم.»
در ادامه با تأیید اظهارات مرد جوان از سوی صاحبکارش و بررسی دوربین‌های مداربسته وی از اتهام قتل تبرئه و آزاد شد. 

جنایت خانوادگی
تیم جنایی این بار با زیر نظر گرفتن همسر مقتول دریافت وی با مردی جوان به نام کاوه ارتباط پنهانی دارد و جسد نیز در نزدیکی محل کار کاوه پیدا شده است. بنابراین همسر مقتول و کاوه هر دو بازداشت شدند. متهمان که در برابر مدارک پلیس قرار گرفته بودند با گذشت 53 روز از جنایت به قتل اعتراف کردند. به دستور بازپرس جنایی متهمان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

اختلاف سنی زیاد
زن جوان درباره انگیزه خود از این جنایت گفت: «با شوهرم در یک شرکت دارویی آشنا شدم. او 20 سال از من بزرگ‌تر و آدم بداخلاقی بود. هر جا که می‌رفتم تصور می‌کردند او پدرم است. وقتی در تلگرام با کاوه که کارگر یک سازمان خدماتی بود آشنا شدم کم‌کم به هم علاقه‌مند شدیم.» 
چه شد که تصمیم به قتل همسرت گرفتی؟
 کاوه به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد دوستی داد، من هم به او گفتم برای اینکه به هم برسیم باید شوهرم را بکشی. 
از روز حادثه بگو؟
کاوه از من خواسته بود به همسرم بگویم که یک مسافر برایش سراغ دارم. من هم به شوهرم گفتم و او هم بی‌خبر از همه جا کاوه را سوار می‌کند بود بعد در نزدیکی محل کار کاوه با چاقو به شوهرم حمله می‌کند و او را می‌کشد. می‌خواستیم وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد با هم ازدواج کنیم اما لو رفتیم.

نظرات بینندگان