شفاآنلاین»سلامت» هيچكس نميداند اعتماد چگونه متولد ميشود؛ شايد با يك لبخند، شايد با يك تكه كاغذ قاب شده روي ديوار يا شايد فقط با پوشيدن روپوشي سفيد، اما بايد بدانيم كه نقابها هميشه از صورتها خطرناكترند... . نامش در ليست پزشكان نبود. نه بيمارستاني به او وابسته بود، نه كلينيكي نامش را ميشناخت، اما ظاهرش بينقص بود. شبيه همان تصويري كه همه ما از يك پزشك در ذهن داريم؛ مردي موقر، آرام، با لحني شمرده، صدايي نرم و ادبياتي آكادميك. ميگفت در كار درمان بيماريهاي خاص است. به اين بهانه زنان را شناسايي و با آنان قرار ميگذاشت يا در كافه يا در ماشين يا خانه خود آنها؛ سپس با خوراندن نوشيدني حاوي ماده بيهوشي آنان را بيهوش و اموالشان را سرقت ميكرد. زنها بعدتر با گيجي از خواب بيدار ميشدند؛ بدون طلا، بدون گوشي. برخي به خانوادههايشان گفتند حالشان بد شده و هيچي يادشان نيست. برخي هم هرگز سخني نگفتند تا اينكه يكي با انگشتاني لرزان در برگه شكايت خود نوشت: «او پزشك نيست.» فكر ميكردند شايد از مرز گريخته يا شايد در شهر ديگري دوباره روپوش سفيد به تن كرده و نامي جديد براي خود برگزيده، اما حالا اين فرد دستگير شده است. شايد امثال او بعدها با شكل و شمايلي جديد و با روشي جديدتر همچون زمزمهاي در گوش زنان تنها ظاهر شود؛ اينگونه است كه جرايم تكرار ميشوند.
يكي از قربانيان، زني مبتلا به سرطان بوده كه پس از خوردن نوشيدني حالش بد و احيا شده است
به گزارش شفاآنلاین چندي پيش زني به اداره آگاهي مراجعه و اظهار ميكند كه مرد جواني در پوشش يك پزشك طلاهايش را سرقت كرده است. شكايت اين زن ثبت و موضوع توسط ماموران پليس بررسي ميشود. متهم چند روز بعد توسط ماموران شناسايي و دستگير ميشود. «مرتضي كلهري»، وكيل يكي از شكات در مورد نحوه دستگيري اين متهم طي گفتوگويي اختصاصی ميگويد: «پس از شكايت يكي از قربانيان، ماموران پليس متهم را شناسايي ميكنند. دوست شاكي با هماهنگي ماموران پليس طبق نقشهاي از پيش تعيين شده؛ بدليجات طرح طلا به خود آويزان ميكند و با متهم قرار ميگذارد. وقتي متهم سر ساعت مشخص به مكان مورد نظر ميرسد اين زن را ميبيند و با هم گفتوگو ميكنند. حين گفتوگو و موقعي كه متهم قصد داشته نوشيدني حاوي ماده بيهوشي به اين زن بخوراند، ماموران پليس او را دستگير ميكنند. متهم پس از دستگيري به جرم خود اعتراف كرده و پرونده در شعبه سوم بازپرسي دادسراي ناحيه ۳۴ در حال رسيدگي است.» اين وكيل دادگستري همچنين ميگويد: «اولويت اين فرد، زناني بودند كه بيماريهاي خاص داشتند؛ يكي از زناني كه قرباني اين فرد شده است، مبتلا به سرطان بوده و پس از اينكه متهم به او نوشيدني حاوي ماده بيهوشي خورانده، حالش بد و احيا شده است. همچنين زن ديگري پس از خوردن نوشيدني حاوي ماده بيهوشي كه متهم به او تعارف كرده، داخل ماشين بيهوش شده و وقتي به هوش آمده و شروع به رانندگي كرده، دو بار تصادف كرده است. اين فرد حتي به يك زن ميانسال وعده ازدواج داده و طلاهاي او را با همين شيوه دزديده و در آخر هم او را تهديد كرده كه اگر شكايت كند، فيلم و عكسهاي او را منتشر خواهد كرد.»
متهم طلاهاي سرقتي را فروخته و به حساب دختري كه با او در رابطه بوده، واريز كرده است
كلهري در مورد جزييات اين پرونده نيز ميگويد: «اين فرد حدود ۳۵ سال دارد. او كه توسط پليس به اتهام سرقت طلاي بعضي از زنان دستگير شده، در پوشش يك پزشك ظاهر ميشده و خودش را دكتر رهام، پويا و آريا معرفي ميكرده و به بعضي از زنان ميگفته كه بيماريهاي خاص را درمان ميكند. اين فرد ۹۰ درصد قربانيان را از طريق فضاي مجازي شناسايي ميكرده. او به قرباني ميگفته كه فلان روز در فلان كافه است. قرباني هم به محل مورد نظر ميرفته؛ تمام اين زنان فكر ميكردند كه با يك پزشك جوان و خوشتيپ در كافه قرار دارند. بنابراين در محل مورد نظر حاضر ميشدند.» او در ادامه ميگويد: «متهم يا داخل كافه يا ماشين يا در خانه خود قربانيان با آنها قرار ميگذاشته. او در نوشيدني قربانيان ماده بيهوشي ميريخته و آنها هم نوشيدني را مصرف ميكردند؛ اگر قرباني در كافه حاضر ميشده، اين فرد قبل از رسيدن او نوشيدني سفارش ميداده و به قرباني ميگفته كه من براي شما هم فلان نوشيدني را سفارش دادم. قرباني هم نوشيدني را ميخورده. متهم ده، پانزده دقيقه بعد قرباني را از كافه يا رستوران خارج و وقتي قرباني بيهوش ميشده، طلاهاي او را سرقت ميكرده؛ آنها بسته به نوع و ميزان استفاده از ماده بيهوشي يا داخل ماشين يا داخل خانههايشان بيهوش ميشدند. اين فرد در بعضي موارد ماده بيهوشي را با روشي خاص داخل آب ميوههاي پاكتي ميريخته و به قربانيان ميداده است. چند نفر از قربانيان مدعي هستند كه متهم آنها را مورد آزار و اذيت جنسي قرار داده و سپس طلاهاي آنها را سرقت كرده است. اين فرد تمام طلاهاي سرقتي را فروخته و مبالغ دريافتي را به حساب دختري كه با او در ارتباط بوده، واريز كرده است؛ حدود ۸ ميليارد تومان داخل حساب اين دختر است. اين دختر هم به زودي به مراجع قضايي احضار خواهد شد.»
موكل بنده مدعي است كه وقتي به هوش آمده در وضعيت مناسبي نبوده است
اين وكيل در مورد پرونده موكلش نيز ميگويد: «متهم اكثر قربانيان را به كافه رستوراني به نام [...] در فرحزاد دعوت ميكرده. موكل بنده راننده اسنپ بوده است. متهم آن شب درخواست تاكسي اينترنتي كرده و موكل بنده درخواست او را قبول كرده است. اين فرد داخل ماشين به موكل گفته كه پزشك است و ماشين بيامو دارد و چون ماشينش خراب شده از تاكسي اينترنتي استفاده كرده است. در نهايت موكل را به همان كافه رستوران در فرحزاد دعوت كرده و داخل نوشيدني موكل ماده بيهوشي ريخته و بعد از مصرف نوشيدني او را سريع از رستوران خارج كرده است. متهم همراه موكل بنده به خانه او رفته است. موكل بنده ادعا ميكند كه وقتي به هوش آمده در وضعيت مناسبي نبوده است. به گفته موكل؛ او وقتي از متهم پرسيده چرا در اين وضعيت است و لباسي به تن ندارد، او در پاسخ به سوال موكل توضيح داده؛ در خيابان بيهوش شده و روي زمين افتاده و لباسهايش گلي شده، او هم مجبور شده لباسهاي گلي را از تنش دربياورد؛ موكل بنده پس از اين صحبتها دوباره بيهوش شده و وقتي به هوش آمده، ديده آن مرد در خانه حضور ندارد و گوشي و طلاهاي او را هم با خود برده است. موكل بنده همان لحظه با پليس تماس گرفته و ماجرا را شرح داده است.» مرتضي كلهري، وكيل يكي از شكات اين پرونده همچنين ميگويد: «شماره تماسهايي كه از گوشي متهم كشف شده، نشان ميدهد؛ او با ۷۰ زن در ارتباط بوده، اما هنوز اين زنان بنا به هر دليلي در اداره پليس و دادسرا حاضر نشدهاند و در حال حاضر پرونده ۱۵ شاكي دارد.»