شفاآنلاین»جامعه» امروز کشور در شرایط نه جنگ و نه صلح قرار گرفته و از سوی دیگر وضعیت معیشتی مردم با چالشهای جدی مواجه است و اگر بحران انرژی ادامه پیدا کند این وضعیت تشدید نیز خواهد شد. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این وضعیت با دکتر مرتضی افقه استاد دانشگاه و اقتصاددان گفتوگو کرده است. افقه در این زمینه معتقد است: «تاکنون درآمد نفتی در کشور وجود داشته که به واسطه آن ناکارآمدیها و بیتدبیریها جبران میشده اما امروز شرایط تغییر کرده است. به همین دلیل نیز بحرانها به صورت همزمان سر باز کرده است. البته این وضعیت از قبل نیز قابل پیشبینی بوده و کارشناسان هشدارهای لازم را داده بودند اما کسی توجه نکرده است. ما باید برای حل مشکلات کشور از نخبگان و کارشناسان استفاده میکردیم که در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و خود را از نگاه تخصصی محروم کردهایم. از سوی دیگر پول نفت نیز باعث فریب ما شد و اجازه نداد که زودتر مشکلات را درک و آن را حل کنیم. در واقع پس از سال 97 که تحریمها علیه ایران فعال شدند ناکارآمدی دهههای گذشته بیشتر بروز و ظهور کرد که دلیل اصلی آن نیز کاهش درآمد نفتی بود.
به گزارش شفاآنلاین در شرایط کنونی بحران انرژی ضربه مهلکی به تولید کشور وارد کرده است. نبود آب صنعت و کشاروزی را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین کمبود آب میتواند بر سلامت و بهرهوری نیروی انسانی تأثیر بگذارد. این مشکلات نیز به صورت زنجیرهای و دومینو وار باعث تخریت بخشهای دیگر خواهند شد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*در حالی که کشور با بحران اقتصادی مواجه بود در سال جاری با بحران جدی انرژی و آب نیز مواجه شده است. بحران انرژی و آب چه تأثیری بر وضعیت اقتصادی کشور خواهد گذاشت؟
من انتظار چنین وضعیتی را داشتم و اگر چنین اتفاقی رخ نمیداد شاید تعجب میکردم. بحرانها تأثیرات متقابل بر هم دارند و هم بحران اقتصادی بر بحران انرژی تأثیرگذار است و هم حالت عکس آن وجود دارد. البته آنچه در این زمینه حائز اهمیت است درک سیاستگذار از این بحرانها و راهکارهایی است که ارائه میدهد. وضعیت کنونی به خوبی نشان میدهد که ما در سه دهه پس از جنگ حکمرانی خوبی در این زمینه نداشتهایم که با چنین وضعیتی مواجه شدهایم. من معتقدم ریشه اصلی بحرانهای کنونی کشور عدم استفاده از عقل و اندیشه است. متأسفانه نظام انتصابات در همه ردهها مبتنی بر شایسته سالاری توسعه و رفع مشکلات نبوده است. واقعیت این است که معیار انتخاب نیروی انسانی در همه ردهها شایستگیهای ایدئولوژیک و سیاسی است که در این پروسه بهترین افراد برای اینکه کشور را در مسیر توسعه قرار بدهند انتخاب نمیشوند. به همین دلیل ما خود را از ذخائر عقل و اندیشه نیروی انسانی محروم کرده و به همین دلیل نتوانستهایم از قابلیتها و منابع عظیم کشور استفاده کنیم. برخی از نیروها به دلیل برخی تنگنظریها از کشور مهاجرت کردهاند و کسانی که در کشور حضور دارند نیز در تصمیمگیریهای کلیدی و کلان حضور ندارند. در پروسه تأیید صلاحیتها بسیاری از نخبگان کشور رد صلاحیت میشود که نتیجه آن مجالس ضعیفی بوده که در دهههای گذشته شکل گرفته و نتیجه آن تصمیمات هیجانی و غیرتخصصی بوده است.
*چرا این بحرانها به یک باره و به صورت همزمان در شرایط کنونی سر باز کرده است؟
تاکنون درآمد نفتی در کشور وجود داشته که به واسطه آن ناکارآمدیها و بیتدبیریها جبران میشده اما امروز شرایط تغییر کرده است. به همین دلیل نیز بحرانها به صورت همزمان سر باز کرده است. البته این وضعیت از قبل نیز قابل پیشبینی بوده و کارشناسان هشدارهای لازم را داده بودند اما کسی توجه نکرده است. ما باید برای حل مشکلات کشور از نخبگان و کارشناسان استفاده میکردیم که در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و خود را از نگاه تخصصی محروم کردهایم. از سوی دیگر پول نفت نیز باعث فریب ما شد و اجازه نداد که زودتر مشکلات را درک و آن را حل کنیم. در واقع پس از سال 97 که تحریمها علیه ایران فعال شدند ناکارآمدی دهههای گذشته بیشتر بروز و ظهور کرد که دلیل اصلی آن نیز کاهش درآمد نفتی بود. در شرایط کنونی بحران انرژی ضربه مهلکی به تولید کشور وارد کرده است. نبود آب صنعت و کشاروزی را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین کمبود آب میتواند بر سلامت و بهرهوری نیروی انسانی تأثیر بگذارد. این مشکلات نیز به صورت زنجیرهای و دومینو وار باعث تخریت بخشهای دیگر خواهند شد. در وضعیت کنونی ما در سراشیبی تشدید تحریمها و تشدید متقابل بحرانها بر یکدیگر قرار گرفتهایم. بحران انرژی باعث تشدید بحران اقتصادی و بحران اقتصادی نیز اجازه نمیدهد در زمینه انرژی سرمایهگذاری صورت بگیرد. تنها راه حل این است که از هیجانهای سیاسی و ایدئولوژیک فاصله بگیریم و به سمت عقلانیت حرکت کنیم.
در شرایط کنونی هیچ راهی جز این وجود ندارد که در مرحله نخست با فعال کردن دیپلماسی خطر جنگ را از کشور برداریم و در مرحله دوم تلاش کنیم تحریمها را کاهش بدهیم و در نهایت از بین ببریم
*در شرایط کنونی طرحهایی مانند انتقال پایتخت و یا انتقال آب از طالقان به تهران مطرح شده است. آیا هزینههای سنگین این پروژهها در شرایط کنونی اجازه میدهد دولت به سمت چنین تصمیماتی حرکت کند؟
طرح چنین مسائلی در شرایط کنونی بیشتر شبیه طنز و خندهدار است. یکی از آفتهایی که گریبان مدیران ما را گرفته تقلیدهای ناموجهی است که از کشورهای دیگر میکنند. سالهاست که هر کسی رئیسجمهور میشود از طرح انتقال پایتخت صحبت میکند. این در حالی است که این پروژه به اندازهای سنگین و هزینهبر است که تصور تحقق آن در شرایط کنونی ممکن نیست. از سوی دیگر نظام تصمیمگیری ما چنان کارآمدی نشان نداده که بتواند تصمیمهای سختی بگیرد تا بتواند چنین طرحی را به نتیجه برساند. کسانی که مدعی انتقال پایتخت هستند باید پاسخ بدهد که در طول 30 سال گذشته چرا اجازه دادند این همه انسان به تهران مهاجرت کنند و از طبیعت محدود منطقه به شکلی استفاده شود که دیگر چیزی باقی نماند؟ شاید به دلایل سیاسی مدیران جامعه چشم خود را روی این مهاجرتها بستهاند. اتفاق دیگری که رخ داد این بود که همه امکانات و نهادهای تصمیمگیر در تهران متمرکز شد و به همین دلیل بین امکانات تهران و شهرهای دیگر تفاوتهای معناداری ایجاد شد. در چنین شرایطی بود که برای استفاده از امکانات تهران مهاجرتهای گستردهای صورت گرفت و امروز تهران و حومه آن به شکل غیرقابل مهاری گسترش یافته است. این وضعیت نیز حاصل بیتدبیری و سوءمدیریت بود. این وضعیت درباره انتقال آب طالقان و یا هر جای دیگری به تهران وجود دارد. این در حالی است که به جای این طرحها باید مصرف را مدیریت کرد.
*تداوم بحران انرژی در کشور چه پیامدهای اقتصادی به همراه خواهد داشت و آیا برای احتمال تداوم بلندمدت این بحران برنامهریزی شده است؟
در شرایط کنونی به نظر میرسد در بلندمدت ما با بحران انرژی مواجه خواهیم بود. این در حالی است که تاکنون نیز بحران انرژی به بخشهای مختلف اقتصادی آسیبهای جدی وارد کرده است. به صورت طبیعی زندگیهای امروز متناسب به پیشرفتهای تکنولوژیک همراه است. شاید اگر ما100 سال پیش زندگی میکردیم تا به این اندازه تولید ما به انرژی وابسته نبود. این در حالی است که در شرایط کنونی که تولید کشور به انرژی وابستگی دارد بحران انرژی باعث کاهش تولید نیز خواهد شد. این وضعیت نیز با خود پیامدهای اقتصادی و اجتماعی را به همراه خواهد داشت که یکی از مهمترین آن افزایش فقر در جامعه است. بحران انرژی نه تنها در بلندمدت و بلکه در میانمدت تأثیرهای منفی خود را بر وضعیت معیشت مردم شاخصهای اقتصادی گذاشته است. در شرایط کنونی ما باید به دنبال این باشیم که یان بحران حداقل آسیبها را به بخش تولید ما وارد کند. در علم اقتصاد هنگامی که تولیدکننده در منطقه سود قرار گرفته تلاش میکند سود خود را به حداکثر برساند و نه اینکه تنها سود ببرد. با این وجود در برخی مقاطع یک تولید کننده ممکن است در شرایط ضرر و زیان قرار بگیرد، اما میداند که ممکن است این شرایط متغیر خواهد بود و ممکن است در آینده دوباره به منطقه سود باز گردد. هنگامی که تولیدکننده در منطقه زیان قرار گرفته باید تلاش کند زیان خود را به حداقل برساند. واقعیت این است که در شرایط کنونی کشور به صورت کلی در منطقه زیان قرار دارد و به همین دلیل باید به دنبال این باشیم که چگونه میتوانیم این زیان را به حداقل برسانیم.
*با توجه به شرایط موجود شما چه چشمانداز اقتصادی پیش روی کشور میبینید؟
امروز ما در شرایط مرزی قرار گرفتهایم. در چنین شرایطی کشور نه تنها آمادگی و توان تحمل تنش را ندارد و بلکه دیگر تحمل تداوم تحریمها را هم ندارد. من در سال گذشته بارها در مصاحبههای خود عنوان کردم که اگر حتی کشور وارد جنگ هم نشود در سال 1404 اقتصاد ایران به خصوص از نیمه دوم سال به بنبست خواهد رسید. در چنین شرایطی ما وارد یک جنگ هم شدیم و خسارتهای زیادی داشت و در شرایط کنونی نیز در وضعیت نه جنگ و نه صلح هستیم که خود این وضعیت ضربات زیادی به بخش تولید و سرمایهگذاری زده است. در شرایط کنونی هیچ راهی جز این وجود ندارد که در مرحله نخست با فعال کردن دیپلماسی خطر جنگ را از کشور برداریم و در مرحله دوم تلاش کنیم تحریمها را کاهش بدهیم و در نهایت از بین ببریم.