کد خبر: ۳۶۴۲۴۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۰ - ۲۸ تير ۱۴۰۴ - 2025July 19

کلاهبرداری میلیاردی با «برگه سفید» و بازی زن گلفروش!

در ماجرایی جنجالی تاجر سالخورده‌ای با امضای یک برگه سفید، ۲ میلیارد تومان از دارایی‌اش را از دست داد

شفاآنلاین»حادثه»در ماجرایی جنجالی تاجر سالخورده‌ای با امضای یک برگه سفید، ۲ میلیارد تومان از دارایی‌اش را از دست داد. زن جوانی که خود را مأمور یارانه معرفی کرده‌بود، با سناریویی ساختگی از سوی مرد جوانی اجیر شد و قربانی را فریب داد. دو متهم در بازداشت به سر می‌برند و به جرم خود اعتراف کرده‌اند. 
به گزارش شفاآنلاین: چند روز پیش، تاجر سالخورده‌ای با چهره‌ای نگران پا به یکی از کلانتری‌های پایتخت گذاشت و از مرد جوانی به جرم کلاهبرداری میلیاردی شکایت کرد. 
وی در توضیح ماجرا گفت: «مدتی قبل تصمیم گرفتم خودروی لندکروز گرانقیمتم را بفروشم و آگهی فروش دادم. چند مشتری پیدا شدند، اما در نهایت با مرد جوانی به نام کامیار معامله کردم. وی مقداری از پول را به حسابم واریز کرد و ۲ میلیارد باقی مانده آن را قرار شد چند روز دیگر تسویه کند. چند روزی گذشت و هر چقدر پیگیر طلبم شدم، کامیار جواب مرا نداد تا اینکه دیروز ادعا کرد ۲ میلیارد تومان را به من پرداخت کرده‌است و سند آن را هم دارد. او کاغذی به من نشان داد که امضای من پای آن بود و نشان می‌داد من تمامی پول خودرویم را گرفته‌ام و طلبی ندارم. کامیار به من گفت توافق کردیم که بابت کاری که قبلاً برایت کرده‌بودم، مابقی مبلغ خودرو را نگیری و حتی در کمال ناباوری امضای مرا هم نشانم داد، در صورتی که من اصلاً برگه‌ای را امضا نکرده‌بودم و حرفش دروغ است و واقعاً از کامیار ۲ میلیارد تومان طلب دارم. الان درخواست رسیدگی دارم.»
 ورود پلیس 
با شکایت رسمی تاجر سالخورده، پرونده در شعبه اول دادسرای محلاتی تحت‌نظر بازپرس محمدتقی شعبانی تشکیل شد. بازپرس در ادامه برای بررسی، پرونده را در اختیار تیمی از مأموران زبده پلیس آگاهی قرار داد. مأموران در بررسی‌ها دریافتند کامیار سند امضا شده‌ای از تاجر سالخورده دارد که حکایت از آن دارد شاکی اعلام کرده به خاطر کاری که مرد جوان برای او انجام داده طلبی از وی ندارد. در حالی که شواهد و دلایل نشان می‌داد حق با خریدار خودروی گرانقیمت است، چند روز بعد پیرمرد به اداره پلیس رفت و خاطره مهمی را به یاد آورد که زن جوانی در پوشش کارمند سازمان هدفمندی یارانه‌ها از او امضا گرفته‌بود. 
 دستور بازپرس 
شاکی به مأموران گفت: «چند روز قبل از اینکه برای وصول طلبم به سراغ کامیار بروم، زن جوانی که پوشش اداری داشت زنگ خانه ما را به صدا در آورد. زن جوان خودش را مأمور سازمان هدفمندی یارانه‌ها معرفی کرد. وقتی جلوی در رفتم، کارت شناسایی همراه داشت؛ پرس شده با مهر ریاست جمهوری و عکس خودش روی آن. او فرم‌هایی از پوشه‌ای بیرون آورد که می‌گفت مربوط به دریافت یارانه است. به من گفت برای اینکه یارانه به من تعلق بگیرد، باید آن را امضا کنم و برگه‌ای هم در آخر داد و گفت امضا کنم، چون نمونه امضا لازم دارند. از آنجایی که یارانه من قطع شده‌بود، به او اعتماد و تمامی برگه‌ها را ساده‌دلانه امضا کردم. زن جوان با خوشرویی از من خداحافظی کرد و گفت منتظر خبر خوشی باشم که به تلفن همراهم پیامک می‌شود. الان متوجه شدم آن زن جوان نقش مأمور سازمان هدفمندی یارانه‌ها را بازی کرد و مرا فریب داد و همین برگه سفید امضا، سندی است که کامیار ادعا می‌کند من طلبم را به او بخشیده‌ام.» با طرح ادعای شاکی، بازپرس دادسرا برای بر ملا شدن راز برگه سفید امضا، دستور بازبینی دوربین‌های مداربسته محل زندگی تاجر سالخورده را صادر کرد. 
 نقش زن گلفروش 
مأموران در گام دوم، دوربین‌های مداربسته محل زندگی شاکی را به دستور بازپرس بازبینی کردند. 
در تصاویر، زن جوان دیده شد که دقایقی با شاکی صحبت می‌کند و پس از ترک خانه، سوار یک پژو می‌شود. ردیابی خودرو نشان داد متعلق به یک سرویس اینترنتی بوده‌است. بدین ترتیب از طریق شماره پلاک خودرو، هویت زن جوان فاش و مشخص شد وی به نام پری، گلفروش خیابانی است. از سوی دیگر در بررسی‌های تخصصی معلوم شد پری به صورت تلفنی و پیامکی با کامیار ارتباط داشته‌است. بدین ترتیب با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران فهمیدند کامیار با همدستی زن گلفروش شاکی را فریب داده و از او برگه سفید امضا گرفته‌است. 
پری بازداشت شد و در همان بازجویی‌های اول وقتی چهره ضبط شده خود را در دوربین‌های مداربسته دید لب به اعتراف گشود. وی گفت: «جلوی چهارراه گل می‌فروختم که مردی آمد. گفت ۱۵ میلیون تومان می‌دهم تا من برای او یک نقش ساده بازی کنم. گفت فقط باید چند فرم را به یک پیرمرد بدهم و امضا کند. تمام سناریو از قبل برای من نوشته‌بود و نقش من مشخص بود و کارت جعلی را هم خودش به من داد. حتی ماشین اینترنتی هم برایم گرفت. وقتی فهمیدم برای یک نقش چند دقیقه‌ای مبلغ ۱۵ میلیون تومان دستمزد می‌گیرم، قبول کردم. من فقط بازی کردم و نمی‌دانستم پشت ماجرا چیست.»
 بازداشت کلاهبردار 
با اعتراف زن جوان، کارآگاهان به سراغ امیر رفتند و وی را بازداشت کردند. متهم پس از مواجهه با مدارک غیرقابل انکار، لب به اعتراف گشود و گفت: «وقتی خودرو را از پیرمرد خریدم، نقشه کلاهبرداری را طراحی کردم، اما فکر نمی‌کردم با این سناریویی که اجرا کردم، دستم رو شود.»
در حال حاضر هر دو متهم با قرار قانونی بازداشت هستند. تحقیقات درباره زوایای دیگر این کلاهبرداری ادامه دارد. 

گفت‌و‌گو با متهم

 نقشه مثل یک فیلم سینمایی 
کامیار که مغز متفکر نقشه کلاهبرداری میلیاردی با یک برگه سفید است، می‌گوید برای کلاهبرداری از پیرمرد تاجر، نقشه‌ای مثل یک فیلم سینمایی طراحی کردم و هر‌گز فکر نمی‌کردم دستم رو شود، اما زیرکی بازپرس و تحقیقات پلیس، دستم را رو کرد. 

کامیار سابقه داری؟ 
نه. هیچ سابقه‌ای ندارم و اولین‌بار است که دستگیر می‌شوم. واقعیتش وضع مالی‌ام خوب است و نیازی به خلاف نداشتم. 

پس چرا این کار را کردی؟ 
وسوسه شدم. راستش ۲ میلیارد برای خودش رقم کمی نیست. از طرفی مدتی قبل بدهکار شدم، به همین‌خاطر به این نتیجه رسیدم که سریع‌ترین راه خلاص‌شدن از بدهی، نقشه کلاهبرداری از فروشنده خودرو است. 

یعنی فقط برای ۲ میلیارد این همه ریسک کردی؟
 وقتی آدم تحت فشار مالی باشد، دیگه عقل درست و حسابی کار نمی‌کند. دیدم تاجر سالخورده اعتماد می‌کند، با خودم گفتم بهترین طعمه است و بعد هم یک نقشه تمیز، یک امضا، و تمام. 

چه شد که برای اجرای نقشه‌ات زن گلفروش را انتخاب کردی؟ 
چند روزی در خیابان‌ها گشتم. دنبال یک آدم معمولی می‌گشتم، کسی که راحت حرف‌شنوی داشته‌باشد. آخرش چشمم خورد به یک زن گلفروش کنار چهارراه. رفتم جلو، مستقیم گفتم اگه یک نقش ساده بازی کنی، ۱۵ میلیون می‌گیری. او هم قبول کرد. 

چطوری به او اعتماد کردی؟ 
قرار شد پس از اجرای نقشش، دستمزدش را بگیرد، به همین دلیل می‌دانستم نقشش را به خوبی اجرا می‌کند. 

بعد چه شد؟ 
 به او گفته‌بودم کار که تمام شد، فقط یک کلمه برایم پیامک کن: «انجام شد». چند ساعت بعد، پیامک آمد. سریع رفتم همان چهارراه، برگه‌ها را گرفتم و دستمزدش را دادم و تمام. 

چطور کارت شناسایی را جعل کردی؟
خودم با فتوشاپ ساختمش. عکس زن گلفروش را گذاشتم، آرم ریاست‌جمهوری و عنوان سازمان هدفمندی یارانه‌ها را هم زدم. بعد با پرینتر رنگی چاپ کردم. می‌دانستم که پیرمرد شک نمی‌کند، چون با اصلش مو نمی‌زد. 

فکر نمی‌کردی لو بری؟
 نه، چون برگ برنده دستم بود (برگه سفید امضا) حتی یک درصد هم احتمال نمی‌دادم. می‌گفتم من مدرک دارم، امضای خودش پای برگه است. 

الان پشیمانی؟ 
واقعیتش بله پشیمانم، اما پشیمانی الان فایده‌ای ندارد و باید سزای عملم را در زندان بکشم.

برچسب ها: کلاهبرداری
نظرات بینندگان