شفاآنلاین»جامعه » ۱۲ روز جنگ به پایان رسید، جنگی که بخشی از ساختارهای فیزیکی، روانی و اجتماعی جامعه را دستخوش آسیب قرار داد، امروز با ضرورتی بنیادی روبهرو هستیم: بازگرداندن «حس زندگی» و« امید» به دل مردم. ترافیک خیابان ها و جنب و جوش مردم، پیامی مثبت دارد، اینکه زندگی برای ساختن به کشور بازگشته، ساختنی که باید با عزمی جدی و نگاهی جدید به آینده رخ بدهد. جامعهشناسان بر این باورند که «جنگها تنها رخدادهای نظامی نیستند؛ بلکه ضرباتیاند به «شبکه معنایی زندگی» که در ذهن انسانها جریان دارد.» آنچه در این ۱۲ روز آسیب دید، لایههای زیرین، حس ثبات، پیشبینیپذیری و امید اجتماعی بود و حالا در زمانی که دیگر صدا انفجار نمی آید، یعنی دوباره زندگی، دوباره امید. بر اساس دیدگاههای اندیشمندانی چون «امیل دورکیم» و «آنتونی گیدنز»، جامعه نه صرفاً مجموعهای از افراد، بلکه شبکهای از معناست. معناهایی که ما به زندگی، آینده، روابط و نقشهای اجتماعی خود میدهیم. جنگ، این شبکه را پاره میکند؛ و پس از آن، فرآیند ترمیم نه با آجر و سیمان، بلکه با بازیابی معنا آغاز میشود. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند «بازگشت به زندگی» هستیم. اما نه بازگشت به وضعیت پیش از جنگ، بلکه بازگشتی متعالیتر که بر پایه آگاهی جمعی، تابآوری اجتماعی و اراده برای ساختن آیندهای پایدار باشد.
جامعه و امید
به گزارش شفاآنلاین: زندگی یک جریان بزرگ از جاری بودن در فضای عمومی است، مکسهایی همچون جنگ، و بلایای طبیعی همچون زلزله، سیل و… حتی کرونا و شیوع آن در کشور توقف ایجاد میکند، اما برخلاف منطق زندگی است که همیشه با عنصر امید جاری خواهد بود. در این شرایط امید، صرفاً یک احساس فردی نیست؛ پدیدهای اجتماعی است. امید از خلال تجربههای جمعی، گفتمان عمومی، رسانهها، نهادها و تعاملات روزمره بازتولید میشود. جامعهای که در آن رسانهها از بازسازی و همبستگی سخن بگویند، نهادها صداقت و مسئولیتپذیری داشته باشند، و افراد بتوانند صدای خود را به رسمیت بشناسند، توانایی بالاتری در بازسازی امید دارد. در این میان، تلاش برای دوری سالم از خاطرات جنگ، ضرورتی روانی و اجتماعی است. این فاصلهگذاری، با بازگشت تدریجی به زندگی عادی، فعالیت اقتصادی، بازگشایی مدارس، احیای فضاهای فرهنگی، و ایجاد فرصت برای گفتوگو و ترمیم جمعی ممکن میشود. آیندهنگری اجتماعی بدون تکیه بر آرزوهای مشترک ممکن نیست. امروز ما باید نهتنها به بازسازی زیرساختها، بلکه به بازسازی آرزوهای جمعی بیندیشیم: «آرزوی توسعه پایدار، امنیت اقتصادی، مشارکت سیاسی مؤثر، و رشد فرهنگی.» بازگشت به زندگی به معنای کشیدن مرز بین گذشته دردناک و آیندهای ممکن است؛ نه از طریق فراموشی، بلکه از مسیر مسئولیتپذیری، گفتوگو و امید به تغییر.
دولت و مردم؛ دو بال بازگشت به زندگی
در چنین شرایط بحرانی، بازگشت به زندگی و بازسازی امید، تنها با تعامل فعال و مسئولانه میان دولت و مردم امکانپذیر است. وظیفه دولت، نهفقط بازسازی زیرساختهای آسیبدیده، بلکه بازسازی اعتماد عمومی است. این اعتماد، از دل شفافیت، پاسخگویی، حمایت از اقشار آسیبپذیر، و سیاستگذاریهای معنادار در حوزه اقتصادی، روانی و اجتماعی شکل میگیرد. در مقابل، مردم نیز باید با حفظ همبستگی، مشارکت در فرآیندهای بازسازی، پرهیز از خشونت کلامی و تفرقه، و تلاش برای احیای نقشهای اجتماعی، فعالانه در این فرآیند حضور یابند. جامعهای که دولت و ملت در آن به جای تقابل، به همکاری برسند، نهتنها سریعتر از بحران عبور میکند، بلکه پایههای مقاومتری برای آینده میسازد.
در پایان می توان گفت که جنگ ۱۲ روزه بخشی از حافظه تاریخی ما شد؛ اما نباید به سرنوشت ما بدل شود. اکنون زمان آن است که با تکیه بر امید، پیوندهای اجتماعی را بازسازی کنیم و با تمرکز بر تواناییهای جامعه، بذر آیندهای روشنتر را بکاریم. زندگی جاریست. و امید، جوهره این جریان./آرمان امروز