شفاانلاین»حادثه تهران، ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ – ساعت ۴۵ دقیقه بامداد؛ در سکوت شبانگاهی پایتخت، صدایی مهیب و لرزاننده از دل تاریکی برخاست. صدای انفجاری سهمگین، آرامش خفتهی تهران را درهم شکست و به سرعت در سراسر شهر پیچید. صدایی که نه تنها دیوارهای بتنی کهنه را فرو ریخت، بلکه دلهایی را نیز لرزاند که دیگر مجال آرام گرفتن نداشتند.
به گزارش شفاآنلاین سومین بیمارستان در یک هفته. چند روز قبل هم ، بیمارستان کودکان حکیم هدف بود؛ یکی از مهمترین مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران با بیش از ۲۶۰ تخت فعال و تجهیزات پیشرفته، که هر روز میزبان کودکانی بیمار و خانوادههایی نگران بود.
حملهای هدفمند به امید کودکان
در نخستین ساعات بامداد، موشکی به محوطه بیمارستان کودکان اصابت کرد. هرچند آسیب گستردهای به بدنه اصلی ساختمان وارد نشد، اما دیوارها ترک برداشتند و شیشهها فروریختند. شوک و ترس در جان بیماران، خانوادهها و کادر درمان دوید. بیمارستانی که باید پناهگاهی امن برای نوزادان و کودکان بیمار باشد، به ناگهان به صحنهای از رعب بدل شد.
با این حال، کادر درمان که همواره در خط مقدم ایستادهاند، بار دیگر از جان خود گذشتند تا حتی در میانه دود و آتش، لحظهای خدمات درمانی را متوقف نکنند. آنها با ایثار و فداکاری مثالزدنی، در کنار بیماران ماندند.
شهادت در حین خدمت؛ قربانیان خط مقدم درمان
دکتر حسین کرمانپور، سخنگوی وزارت بهداشت، در بیانیهای اعلام کرد: «در جریان این حمله، دو نفر از اعضای کادر درمانی بیمارستان در حین خدمت به شهادت رسیدند. همچنین چند تن دیگر نیز دچار جراحات جدی شدهاند.»
اما تراژدی به همینجا ختم نشد. نیروهای امدادی جمعیت هلال احمر که برای نجات آسیبدیدگان به محل اعزام شده بودند، نیز بینصیب نماندند. سه تن از امدادگران، حین انجام مأموریت نجات، جان باختند. این رویداد دردناک، بار دیگر نشان داد که حملات، بیمحابا و بدون هیچ قاعده انسانی انجام میگیرد؛ بدون تفاوت میان پزشک، کودک، یا امدادگر.
زیر پا گذاشتن اصول انسانی؛ حمله به مرکز سلامت در دینور
تنها چند ساعت پیش از این حادثه، مرکز جامع خدمات سلامت در شهر میانراهان واقع در بخش دینور، نیز هدف حمله موشکی قرار گرفته بود. شدت انفجار به حدی بود که ساختمان این مرکز بهطور کامل از مدار خدمت خارج شد. همچنین یک دستگاه آمبولانس فوریتهای پزشکی نیز بهطور کامل منهدم گردید.
این مرکز، که وظیفهاش مراقبت از سلامت مردم یک منطقه وسیع روستایی بود، حالا تنها ویرانهای خاموش است. وزارت بهداشت اعلام کرده تا اطلاع ثانوی امکان استفاده از این مرکز وجود ندارد.
۶ مورد حمله به مراکز درمانی تنها در یک هفته
سخنگوی وزارت بهداشت با بیان اینکه تنها در یک هفته گذشته بیش از ۶ مورد حمله مستقیم به مراکز درمانی و امدادی رخ داده، تأکید کرد که این اقدامات نقض آشکار معاهدات بینالمللی و کنوانسیونهای بشردوستانه است.
در کنار بیمارستانها، ۶ دستگاه آمبولانس نیز در جریان این حملات آسیب دیده یا از کار افتادهاند؛ اقدامی که آشکارا سلامت مردم و روند درمان را مختل کرده و نشاندهنده سیاستی برنامهریزیشده برای فلج کردن زیرساختهای حیاتی غیرنظامی است.
آمار قربانیان: تهران در صدر فهرست
در توییتی که دکتر حسین کرمانپور، رئیس مرکز اطلاعرسانی وزارت بهداشت، منتشر کرد، آماری تکاندهنده از میزان خسارات انسانی این حملات ارائه شده است:
«هیچ قضاوتی نمیکنم. صحنههای ورود مجروحین، کودکان، مادران و غیرنظامیان را توصیف نمیکنم. آن را میگذارم به قضاوت وجدان بشریت امروز.»
بر اساس آمار رسمی تا ۴ تیر ۱۴۰۴:
تعداد کل مجروحان: ۴۸۷۰ نفر
شهدای تأییدشده: ۶۲۷ نفر
تهران با بیشترین میزان مجروح و شهید، در صدر فهرست استانهای آسیبدیده قرار دارد. پس از آن کرمانشاه، خوزستان، لرستان، اصفهان، مرکزی، آذربایجان شرقی، همدان، زنجان و گیلان نیز درگیر تبعات این حملات بودهاند.
نکته قابل تأمل اینجاست که ۸۶/۱ درصد از شهدا در محل حادثه جان خود را از دست دادهاند؛ آماری که نشاندهنده شدت تخریب و حجم بالای انفجارهاست.
پایان کجاست؟
سکوت بینالمللی، همانقدر سنگین است که آوار بیمارستان کودکان. حمله به بیمارستانها و مراکز درمانی، حمله به اصول بنیادین بشریت است. آنچه در تهران و سایر شهرهای ایران رخ داده، دیگر تنها یک مسئله سیاسی یا نظامی نیست؛ جنایتی است که وجدان جهانی را به چالش میکشد.
تا چه زمانی باید کودکان در آغوش مادرانشان جان دهند؟
تا چه زمانی امدادگر باید در راه نجات دیگران، قربانی شود؟
پاسخ این پرسشها، نه در بیانیههای سیاسی، که در سکوت سنگین پیکرهایی نهفته است که دیگر باز نمیگردند.