شفاانلاین»سلامت در ایران، خدمات سلامت در بخشهای مختلفی از جمله دولتی، خصوصی و خیریه ارائه میشوند. یکی از چالشهای اصلی این نظام، مسئله تعیین تعرفه یا همان قیمت خدماتی مانند ویزیت، بستری، جراحی و آزمایشهاست. این موضوع نهتنها قدمتی چند دههای دارد، بلکه هر سال در زمان تصویب بودجه کشور، بحثها و اختلافنظرهای زیادی را بین پزشکان، بیمهها و دولت برمیانگیزد. جامعه پزشکی از واقعی نبودن تعرفهها ناراضی است و مردم هم از سهم بالایی که باید خودشان برای درمان بپردازند، شکایت دارند. دولت هم نگران پرداختهای غیررسمی، افت کیفیت خدمات و مهاجرت پزشکان به خارج از کشور است. این چرخه نارضایتی، نشان میدهد که مشکل تعرفهگذاری، فقط مربوط به عدد و رقم نیست، بلکه بر کیفیت و عدالت در درمان هم تاثیر جدی دارد.
به گزارش شفاآنلاین سابقه تلاشها برای اصلاح این وضعیت به سال ۱۳۷۳ برمیگردد؛ زمانی که قانون بیمه همگانی درمانی تصویب شد. هدف این قانون، پوشش بیمهای همه مردم در کنار ایجاد یک مبنای علمی برای تعیین تعرفههای درمانی بود. از آن زمان، هر ساله تعرفهها به پیشنهاد شورای عالی بیمه سلامت و تصویب هیئت وزیران اعلام میشوند. در سالهای بعد نیز چند نوبت ترجمه و بازنگری در کتابهای مرجع قیمتگذاری صورت گرفت. حتی طرحی بزرگ با عنوان «تحول سلامت» در سال ۱۳۹۳ اجرا شد تا تعرفهها واقعیتر شوند و ناعدالتیها کاهش یابد. اما با گذشت زمان، بسیاری از مشکلات نهتنها حل نشدند، بلکه به دلایل مختلفی از جمله نبود منابع مالی پایدار و تفاوت زیاد بین تعرفههای بخش دولتی و خصوصی، دوباره شدت گرفتند.
در همین راستا، فرهاد کوهی، از معاونت درمان سازمان بیمه تامین اجتماعی با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مطالعهای را درباره ساختار پیچیده و ناکارآمد تعرفههای خدمات سلامت در ایران انجام دادهاند. در این تحقیق تلاش شده تا گرههای پنهان این سیستم شناسایی شوند و راههایی برای سادهتر، شفافتر و عادلانهتر شدن آن ارائه شود.
این پژوهش به صورت نظری انجام شده است. یعنی پژوهشگران به بررسی متون، قوانین، مقررات و مستندات مربوط به تعرفهگذاری پرداختهاند، و تلاش کردهاند تصویر روشنی از چگونگی شکلگیری و تحول این نظام در طول سالها به دست دهند. آنها همچنین مصوبات و اسناد شورای عالی بیمه سلامت را مرور کردهاند تا ببینند تصمیمهای گذشته چقدر پشتوانه علمی داشتهاند و چه نتایجی در پی داشتهاند.
نتایج بهدستآمده نشان میدهند که نظام تعرفهگذاری خدمات سلامت یکی از ستونهای اصلی نظام سلامت است و مستقیماً بر تخصیص منابع، دسترسی مردم به خدمات و کیفیت درمان تاثیر میگذارد. اما علیرغم تصویب قوانین و اقدامات مختلف، هنوز نتوانستهایم به مدلی پایدار، قابل قبول و رضایتبخش برای همه ذینفعان دست پیدا کنیم. پزشکان نیز همچنان معتقدند تعرفهها واقعی نیست و هزینههای آنها را پوشش نمیدهد، و بیمهها و بیماران نیز از فشار مالی شکایت دارند.
در این تحقیق مشخص شده که یکی از اصلیترین مشکلات، نبود دستورالعملهای دقیق و مصوب از سوی مراجع ذیربط، بهویژه شورای عالی بیمه سلامت و هیئت وزیران است. این ناهماهنگی باعث شده که تعرفهها نه شفاف باشند، نه قابل پیشبینی و نه مورد توافق.
ابهام در تعریف برخی خدمات مثل هتلینگ (هزینههای اقامت بیمار در بیمارستان) یا ویزیت سریالی، و همچنین نبود فرمول مشخص برای محاسبه تعرفهها، باعث شده مشارکت پزشکان و بیمهها در تصمیمگیری کاهش یابد و فضا برای اعتراض و نارضایتی بیشتر شود.
اطلاعات تکمیلی این پژوهش حاکی از آن هستند که برای اصلاح نظام تعرفهگذاری، باید مداخلات سیاستی هدفمند و دقیق صورت بگیرد. از جمله این اقدامات، تهیه دستورالعملهایی است که در آنها نحوه تعیین قیمتها، شیوه تامین مالی، نحوه محاسبه هزینهها، چگونگی نظارت و حتی فرآیند تصمیمگیری شوراها به روشنی توضیح داده شود.
اگر چنین دستورالعملهایی ایجاد شوند، نهتنها اختلافها کاهش پیدا میکند، بلکه میتوان به نظامی عادلانه، شفاف و کارآمد دست یافت که هم پزشکان را راضی کند و هم بیماران را تحت فشار مالی قرار ندهد.
این یافتهها در فصلنامه «تصویر سلامت» منتشر شدهاند؛ نشریهای علمیپژوهشی وابسته به مرکز تحقیقات مدیریت خدمات بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز که به انتشار مطالعات کاربردی در حوزه سلامت میپردازد