کد خبر: ۳۶۲۲۹۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۷ - ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - 2025June 08

چگونه زیست جهان خشونت زده ظاهر می شود؟

مجرمان از فضا نیامده‌اند، آنها در همین جامعه زندگی می‌کنند همانطور که قربانیان، برای همین با وقوع چنین حوادثی ناخودآگاه همذات‌پنداری می‌کنیم. هر کدام از ما می‌توانست جای الهه باشد.

شفاانلاین»جامعه ایران، چشم انتظار رسیدن الهه به خانه بود. دختر جوانی که به مادر گفته بود تا بیست دقیقه دیگر می‌رسد، اما نرسید. حالا مادر سال‌ها چشم انتظار آن بیست دقیقه‌ای می‌نشیند که جگر گوشه‌اش برای زندگی می‌جنگید... بار دیگر خشونتی عریان، ما را با واقعیتی تلخ مواجه می‌کند؛ دختر جوانی به‌نام الهه حسین‌نژاد در یکی از خیابان‌های شلوغ تهران، آن‌هم به‌دست مردی که انگیزه‌اش را «سرقت تلفن همراه» عنوان کرده ، به قتل می‌رسد، اما آنچه در پسِ این واقعه نهفته است، فقط یک قتل نیست؛ بلکه نشانه‌ای از انباشت جهلی پنهان در لایه‌های مختلف است که گهگاه در قالب فجایعی آشکار سر بر می‌آورد.

سمیه افشین‌فر
خبرنگار

به گزارش شفاآنلاین  مجرمان از فضا نیامده‌اند، آنها در همین جامعه زندگی می‌کنند همانطور که قربانیان، برای همین با وقوع چنین حوادثی ناخودآگاه همذات‌پنداری می‌کنیم. هر کدام از ما می‌توانست جای الهه باشد. عبدالصمد خرمشاهی وکیل با سابقه دادگستری ‌هم مجرم را محصول جامعه می‌داند و با ابراز تأسف از شنیدن خبر قتل الهه می‌گوید: «به نظر من این قتل نه اولین قتل از این نوع  و نه آخرین آن خواهد بود. چرا که جرائم مولود علل و عواملی هستند که در جامعه وجود دارد. مجرم محصول جامعه است.  سال‌هاست که جامعه‌شناسان و جرم شناسان و مکاتب مختلف هر کدام به ارائه تعریفی از جرم پرداخته‌اند. یکی جرم را ‌پدیده اجتماعی تعریف کرده که معلول فقر است و گروهی معتقدند به هر حال جرم ‌در هر جامعه‌ای وجود دارد. نظرات مختلفی در این حوزه مطرح شده، اما آنچه که مسلم است جرم معلول ‌علل و عواملی در جامعه است که همه دست به دست هم می‌دهند و شخصی تحت تأثیر این علل و عوامل مرتکب جرم می‌شود. علیرغم اینکه می‌داند کاری که می‌کند مغایر شرع، قانون و اخلاق است ‌و در صورت ارتکاب به جرم حتماً مجازات سختی هم در انتظارش خواهد بود. اما مجرم به مرحله‌ای از عدم تعادل می‌رسد که مرتکب جرم می‌شود.» به گفته خرمشاهی  با توجه به علل و عواملی که جرم شناسان به آن پی برده‌اند، ‌مادامی که این علل و عوامل در جامعه وجود دارد، خواه ناخواه ما باید منتظر باشیم که هر روز یک ‌یا چندین جرم ‌در جامعه اتفاق بیفتد. به نظر این وکیل با سابقه مهمترین علت فقر مادی ا‌ست که فقر فرهنگی را هم به دنبال می‌آورد. او می‌گوید: «‌وقتی جامعه‌ای به یک حد از رفاه نسبی می‌رسد و مردم جامعه دغدغه کار و نان و مسکن نداشته باشند،  معمولاً انگیزه ارتکاب جرایم هم کم می‌شود.» خرمشاهی با بیان مشاهداتش از برخورد با مجرمان توضیح می‌دهد: «من درگیر پرونده‌های مجرمین زیادی بوده‌ام. ‌هر کدام از آنها مشکلات خاص خودشان را داشته‌اند اما بیشترشان از فقر مالی رنج می‌بردند. اختلاف طبقاتی که  این روزها در بیشتر کلانشهرها با آن مواجه‌ایم، بستری برای وقوع جرایم است. جوانی که به دنبال کار است اما نمی‌تواند شغلی پیدا کند یا در تأمین نیازهای اساسی خود یا خانواده‌اش مانده، وقتی ‌می‌بیند ‌حتی امکان خریدن یک دوچرخه را ندارد ولی ‌افرادی زندگی لاکچری را تجربه می‌کنند، سرشار از خشم و عقده می‌شود. از یک طرف او هم می‌خواهد که زندگی مرفه داشته باشد، اما امکانات برایش فراهم نیست. چند وقت پیش یکی از مجرمان که برای مردم ایجاد رعب و وحشت کرده بود، با اتهام مفسد فی‌الارض محاکمه شد. او گفته بود  چون ‌پول نداشته برای مادر بیمارش دارو بخرد  دست به عصیان زده است،  در یکی از میادین بزرگ شهر ‌قمه کشیده و ایجاد رعب و وحشت کرده بود و می‌خواست ‌‌اخاذی کند که دستگیر شد. اگر این مشکلات مالی نباشد و شهروندان تا حدودی به آنچه که نیاز دارند دسترسی پیدا کنند، طبیعتاً آمار جرائم هم کاهش پیدا می‌کند.» او با بیان این که ‌نباید منتظر باشیم که با مجازات همه مشکلات حل شود، می‌گوید: «آمار مجازات‌ها نشان می‌دهند که  ریشه جرم و جنایت از بین نرفته است. در زمینه مجازات‌های خشن شاید در یک مقطع زمانی کوتاه و موقتی، اثرگذاری نسبی داشته‌اند، ‌اما چاره کار نیستند. باید ‌ریشه و ‌علل و عواملی که باعث می‌شود تا یک جوان دست به ارتکاب جرم بزند، اصلاح شود.» خرمشاهی با بیان این که مشاهداتش در پرونده‌های مختلف نشان می‌دهد اغلب افرادی که دست به ارتکاب جرم می‌زنند از طبقه فرودستی هستند که مشکلات شدید مالی دارند یا در خانواده و محیطی ناهنجار پرورش یافته‌اند، می‌گوید: «همه این موارد ‌سلسله‌وار به جرم منجر می‌شود. جرائم همانند ‌زنجیر به هم متصل‌ هستند و کسی که مشکلات مالی دارد و در یک محیط و خانواده پر از تنش زندگی می‌کند خیلی راحت‌تر به سراغ اعتیاد هم می‌رود. معتاد که شد سرقت را تجربه می‌کند و به ترتیب  جرایم زنجیروار تکرار می‌شوند. بنابراین یک ‌معادله ساده است، برای از بین بردن جرایم یا  برای کاهش دادن آمار جرائم خشن ‌باید تلاش دوچندانی داشته باشیم و اولین  گام را در راستای رفع نیازهای اولیه شهروندان برداریم. مادامی که یک شهروند با مشکلات معیشتی مواجه است، صحبت از کاهش آمار جرائم موقتی است. در همین مورد ‌الهه حسین‌نژاد، مجرم حالا به انگیزه سرقت موبایل دست به قتل زده است که این انگیزه محصول همان علت‌هایی است که اشاره کردم. اگر یک شخص از فرهنگ متعادلی برخوردار باشد، تفکر و سواد متعادلی داشته باشد، کمتر امکان دارد مرتکب چنین جرایمی شود. بنابراین مادامی که مشکلات در جامعه وجود دارد آمار جرائم هم نه تنها کاهش پیدا نمی‌کند، بلکه افزایش هم پیدا خواهد کرد. اگر بعضی اوقات آماری حاکی از کاهش سرقت هم اعلام می‌شود، ‌مقطعی است. مجرم معلول و محصول جامعه است. با از بین بردن معلول، علت‌ها از بین نمی‌روند. همین شخص هم که مرتکب این جنایت شده طبیعتاً باید قصاص شود، اما اگر زمینه‌های ارتکاب جرم از بین نرود، ‌مطمئن باشید که ما هر روز  شاهد اینگونه جرایم خواهیم بود.»

از خشم پنهان تا فاجعه آشکار
خشونت‌ها، صرفاً جنبه جنایی ندارند. آنها آینه‌ای هستند از وضعیت روانی، فرهنگی و اجتماعی. وقتی جامعه‌ای توان همدلی، تاب‌آوری، مسئولیت‌پذیری و احترام به دیگری را از دست می‌دهد، قتل، فقط یک مرحله از زنجیره‌ای بلند از فروپاشی‌های خُرد است که مدت‌ها پیش آغاز شده‌اند. دکتر طاهره رستمی جامعه‌شناس و متخصص آسیب‌های اجتماعی در این باره می‌گوید: «در چنین شرایطی، بررسی روانی یا جنایی این فرد یا آن فرد، کافی نیست. باید به سراغ ریشه‌ها رفت؛ باید نهادهای اجتماعی را با دقت بازبینی کرد. وقتی خانواده، آموزش و پرورش، رسانه و نهادهای فرهنگی توان ایفای نقش پیشگیرانه خود را از دست می‌دهند، جامعه با بحران رابطه با «دیگری» مواجه می‌شود. در چنین جامعه‌ای، انسان دیگر برای انسان ارزش نیست. او فقط مانعی، تهدیدی یا طعمه‌ای برای منافع فردی تلقی می‌شود. قتل‌هایی از این دست، نه در خلأ، بلکه در بستر یک زیست‌جهان خشونت‌زده اتفاق می‌افتند. کافی ا‌ست نگاهی به زبان و گفتار روزمره بیندازیم: پرخاش در رانندگی، بی‌صبری در صفوف، تحقیر و خشونت کلامی در فضای مجازی، و نهایتاً انفجار خشونت فیزیکی در خانه، خیابان یا مدرسه. این خشونت نه ناگهانی، بلکه مرحله‌به‌مرحله رشد کرده و اکنون به فاجعه انجامیده است.» به اعتقاد این متخصص آسیب‌های اجتماعی در این میان، زنان و دختران، بیش از دیگر اقشار جامعه، در معرض خشونت قرار دارند. امنیت اجتماعی آنها در فضای شهری به‌طور جدی تهدید می‌شود. ترس از قدم زدن تنها، نگرانی از مواجهه با آزار خیابانی، و حتی احساس بی‌پناهی در برابر قانون، زن را به موجودی دائماً در وضعیت دفاع تبدیل کرده است. قتل الهه، همانند بسیاری دیگر، زنگ خطر فرسایش کرامت و امنیت را به صدا درآورده است.»
اما چگونه می‌توان از بروز چنین فجایعی پیشگیری کرد؟ این جامعه شناس می‌گوید: «راه‌حل‌ها پیچیده‌اند، اما غیرممکن نیستند. نخستین و مهم‌ترین گام، بازسازی سرمایه اجتماعی است. جامعه‌ای که در آن اعتماد بین افراد، اعتماد به نهادها و احساس تعلق اجتماعی تضعیف شده، در برابر خشونت آسیب‌پذیرتر است. ما نیازمند تقویت نهادهایی هستیم که معنا، ارتباط و همبستگی را بازتولید می‌کنند؛ نهادهایی همچون خانواده، مدرسه، رسانه و نهادهای مدنی. دوم، آموزش مهارت‌های زندگی باید از سنین پایین در برنامه آموزشی گنجانده شود. کودک و نوجوان باید یاد بگیرد که چگونه با خشم خود مواجه شود، چگونه درباره مسائلش گفت‌وگو کند و چگونه مسئولیت رفتار خود را بپذیرد. آموزش مهارت‌های کنترل هیجان، همدلی، حل مسأله و ارتباط سالم، بخشی از فرآیند پیشگیری از خشونت است، نه یک مکمل جانبی. سوم، باید ساختار عدالت کیفری اصلاح شود. اگر فرآیند احقاق حق برای قربانیان خشونت طولانی، پرهزینه و طاقت‌فرسا باشد، قربانی احساس بی‌عدالتی مضاعفی خواهد داشت. ما باید قوانینی داشته باشیم که از زنان در برابر خشونت حمایت کند . چهارم، رسانه‌ها باید نقش فعال‌تری در پیشگیری از خشونت ایفا کنند. لازم است که روایت‌های خشونت‌زا، ضد زن، یا بی‌اخلاق به‌تدریج از گفتمان رسانه‌ای حذف شود. رسانه‌ها می‌توانند آموزش دهند، همدلی ایجاد کنند و به جامعه یادآور شوند که انسان، پیش از آن‌که یک تیتر باشد، یک زندگی‌ است. در آخر، ما نیازمند نگاهی همه‌جانبه به مفهوم «امنیت» هستیم. امنیت فقط حضور مأمور نیست. امنیت یعنی حس آرامش در خیابان، اتکا به قانون، اعتماد به اطرافیان و اطمینان از اینکه اگر مورد ظلم یا خشونت قرار گرفتیم، عدالت برقرار خواهد شد.» به گفته رستمی، الهه حسین‌نژاد فقط یک قربانی نیست؛ او نماینده نسلی است که می‌خواهد زنده بماند، با عزت زندگی کند و در امنیت، آینده‌اش را بسازد. او در پایان می‌گوید:« باید جامعه‌ای بسازیم که مرگ هیچ دختری در آن به تیتر روزنامه تبدیل نشود. خشونت، یک انتخاب فردی نیست؛ پیامد یک بی‌تفاوتی جمعی است. اکنون زمان آن است که مسئولانه، قاطعانه و دلسوزانه با آن روبه‌رو شویم، پیش از آنکه خشم‌های پنهان بیشتری به فجایع آشکار تبدیل شوند.»

قائم پناه: ارتقای امنیت حمل‌و‌نقل را پیگیری می‌کنیم

معاون اجرایی رئیس‌جمهور با اشاره به موضوع قتل الهه حسین‌نژاد گفت: « در دولت، با جدیت پیگیر ابعاد مختلف مسأله از جمله ارتقای امنیت حمل‌ونقل خواهیم بود. محمدرضا قائم پناه با انتشار پیامی در شبکه ایکس نوشت: اگرچه داغ خانم الهه حسین‌نژاد قلب همه ایرانیان را به درد آورد اما چندین روز همدلی برای یافتنش، جلوه‌ای از «ملت‌بودن» ما بود. او با عرض تسلیت، از پلیس آگاهی برای شناسایی و بازداشت قاتل سپاسگزاری کرد و گفت: «در دولت، با جدیت پیگیر ابعاد مختلف مسأله از جمله ارتقای امنیت حمل‌ونقل خواهیم بود.»

برچسب ها: خشونت در جامعه
نظرات بینندگان