اتفاقات کمنظیری از زمان مدیریت عامل جدید سازمان بیمه سلامت ایران درخصوص برنامه پزشک خانواده رخ داد که اولین آن تنظیم تفاهمنامههای سال ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ در سال گذشته بود

شفاآنلاین>سلامت> باوجود گذشت حدود 16 سال از اجرای پزشک خانواده، هنوز زیرساختهای اجرای این طرح مترقی در نظام سلامت، تکمیل نشده است. بسیاری از کارشناسان سلامت تاکید دارند که مدل فعلی اجرای پزشک خانواده، تفاوت زیادی با اجرای علمی و منطقی این طرح در کشورهای توسعه یافته دارد. باوجود تلاشهای جسته و گریخته برای اجرای این طرح در سالهای گذشته، هنوز پزشک خانواده در کشور ما نتوانسته است به بلوغ برسد و اقتصاد سلامت را نجات دهد.
به گزارش شفاآنلاین: در این بین، محمدرضا میرزایی، مدیرکل دفتر خدمات عمومی سازمان بیمه سلامت ایران، بر این باور است که در سه سال گذشته، برنامههای خوبی برای نهادینه شدن پزشک خانواده انجام شده است. او همچنین از پیشبینی چهار هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای برنامه پزشکی خانواده روستایی در سال ۱۴۰۰ خبر داد.
او درخصوص آخرین وضعیت اجرای طرح پزشک خانواده شهری و روستایی هم یادآور شد: «اتفاقات کمنظیری از زمان مدیریت عامل جدید سازمان بیمه سلامت ایران درخصوص برنامه پزشک خانواده رخ داد که اولین آن تنظیم تفاهمنامههای سال ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ در سال گذشته بود. تفاهمنامه سال جاری نیز برای اولین بار در ۱۵ سال گذشته درفروردین به استانها ابلاغ شد.»
میرزایی ادامه داد: «امسال دو هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان سهم سازمان و دو هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان سهم وزارت بهداشت و در مجموع، چهار هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان برای برنامه پزشکی خانواده روستایی در سطح یک اعتبار پیش بینی شده است. با توجه به دستور مدیرعامل سازمان، پرداختها در این خصوص بهروز شده و ۲۵ تا ۳۰ هر ماه، ۸۰ درصد علی الحساب آن ماه پرداخت میشود.»
او تصریح کرد: «در سال گذشته از مجموع هزار و ۹۳۰ میلیارد تومان سهم سازمان بیمه سلامت حدود هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان پرداخت شده است. یعنی مطالبات ۱۲ ماهِ سال گذشته در پایان اردیبهشت تسویه حساب کامل انجام شده است. همچنین وزارت بهداشت از سهم هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان خود در سال گذشته توانست ۹۷۵ میلیارد تومان را از یک درصد ارزش افزوده پرداخت کند و برای سال ۱۴۰۰ به همین شکل علی الحساب فروردین و اردیبهشت نیز پرداخت شده است.»
میرزایی اظهار داشت: «در حال حاضر این سازمان کوچکترین بدهی در برنامه پزشک خانواده روستایی ندارد و پرداخت تیم پزشک خانواده به روز است. برای فروردین و اردیبهشت نیز حدود ۲۹۲ میلیارد تومان برای علیالحساب ۸۰ درصد این دو ماه پرداخت شده است. بنابراین اگر دانشگاههای علوم پزشکی با دریافت اعتبارات این سازمان نتوانند مطالبات پزشکان برای سال ۹۹ را پرداخت کنند، باید پاسخگو باشد و مسئولیت آن بر عهده دانشگاه علوم پزشکی و معاونت بهداشتی است.»
او تاکید کرد: «البته درحوزه پزشکان خانواده شهری نیز مطالبات سال ۹۹ به طور کامل تسویه شده و ۸۰ درصد علی الحساب فروردین و اردیبهشت نیز پرداخت شده است. بنابراین مهمترین اولویت درسطح یک و پزشک خانواده روستایی نسخه نویسی الکترونیکی و ارجاع الکترونیک است که از اول خرداد اجرای آن در کل کشور آغاز شده است. ضمن اینکه اولویت بعدی بحث پایش الکترونیک است تا بتوان با خرید ۳۳۱ عدد تبلت با برنامه نرمافزاری پایش الکترونیکی انجام داد. همچنین مساله بعدی پیشبینی ساختار متناظر خدمات سطح یک در تک تک استانها است که با پیگیریهای لازم و دستور مدیرعامل مقرر شد، تشکیلات حداقلی برای خدمات سطح یک در استانها پیشبینی شود.»
پزشک خانواده روستایی را نصفه و نیمه رها کردند
قرار بود با اجرای پزشک خانواده روستایی، دسترسی به خدمات درمانی ارزان افزایش پیدا کند و هزینههای نظام سلامت در این بخش کنترل شود. برخی صاحبنظران حوزه سلامت تاکید دارند که بخش قابل توجهی از این اهداف، همچنان محقق نشده است.
حمید طهماسبیپور، دبیر کمیته تشکیلات انجمن پزشکان عمومی ایران نیز به ضعفهای اجرای پزشک خانواده میپردازد و میگوید: «بسیاری از سیاست کلی دولتها در حوزه سلامت به گونهای است که در بلندمدت دنبال نمیشود. مثلا سیاست ثابتی در حوزه سلامت نداریم که طی دو دهه دنبال شود. در نظر بگیرید که مثلا برنامه پزشک خانواده را از سال 84 از روستاها شروع کردند، اما نصفه و نیمه رها شد. بعد برنامه پزشک خانواده شهری را به شکل پایلوت در دو استان فارس و مازندران آغاز کردند، اما بعد از گذشت بیش از یک دهه از اجرای این طرح جدید، معلوم نیست نتیجهاش چطور شد و چه دستاوردی به دنبال داشت. الان هم که نظام ارجاع را در شبکه بهداشت و درمان دولتی راهاندازی کردهاند. در عین حال این سوال پیش میآید که بخش خصوصی در این نوع نظام ارجاع، کجا دیده شده است؟ به هر حال واقعیت این است که این برنامههای کوتاه مدت، منطقهای و بدون نگاه به آینده نمیتواند به اجرای علمی نظام ارجاع و افزایش اشتغال پزشکان عمومی کمک کند.»
او یادآور میشود: «شاهد هستیم که با تغییر مدیران دولتی، بسیاری از برنامههای قبلی نظام سلامت به دست فراموشی سپرده میشود. در این حوزه نیز الگوی ثابتی برای اجرای نظام ارجاع و پزشک خانواده نداریم. نتیجه این سیاستهای گذرا به نارضایتی مردم و کادر درمان منجر میشود. حتی در این بین خود دولت هم متضرر میشود، زیرا ثمره برنامههایش را نمیبیند. اجرای ناقص نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده، علاوه بر اینکه جایگاه پزشک عمومی در نظام سلامت را خدشهدار کرده، به افزایش هزینههای نظام سلامت نیز دامن زده است.»
طهماسبیپور به راه حل منطقی اجرای نظام ارجاع در کشور اشاره میکند و میگوید: «راه حل منطقی و علمی برای اجرای نظام ارجاع در ایران باید به گونهای باشد که اجرای این برنامه با اجماع نظر مدیران دولتی، نمایندگان بخش خصوصی، انجمنهای علمی و نمایندگان همه فعالان حوزه سلامت همراه باشد. اگر چنین برنامه جامعی تدوین کردیم، آن وقت باید پیگیرانه به دنبال آن باشیم، طوری که تحت هیچ شرایطی متوقف نشود و تغییر دولتها نتواند خللی در روند اجرای این برنامه داشته باشد. در این شرایط است که ما به یک نظام سلامت هوشمند، آیندهدار و با برنامه میرسیم. واضح است که در چنین نظام سلامت هوشمندی، رابطه پزشک عمومی و نظام ارجاع هم به درستی تعریف خواهد شد. همچنین در ادامه این مسیر نیاز است که به مردم و فعالان حوزه سلامت، گزارش کار ارائه شود، یعنی هر سال به طور شفاف اعلام کنند که چند درصد از برنامههای مرتبط با نظام ارجاع به طور موفقیت آمیز اجرا شده و چند درصد به شکست منتهی شده است.»
ضعف فرهنگسازی برای نهادینه شدن پزشک خانواده
برنامه پزشک خانواده به یک پشتوانه فرهنگی قوی نیز نیاز دارد تا مقبول مردم و جامعه پزشکی قرار بگیرد. اینکه بیمار بپذیرد که قرار نیست با دیدن علایم بیماری بلافاصله به پزشک فوق تخصص مراجعه کند، مسیری است که نیاز به آموزش و فرهنگسازی دارد. درواقع همزمان با اجرای نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده باید پیوست فرهنگی این برنامه کلان نیز دیده شود.
محمدصادق رودخانی، متخصص داخلی نیز تاکید میکند: «حتی جامعه پزشکی نیز باید درباره مزایای برنامه پزشک خانواده آموزش ببیند. آموزش موجب میشود تا برخی از اعضای جامعه پزشکی در برابر اجرای برنامه پزشک خانواده، مقاومت نشان ندهند و این برنامه را تهدیدی برای حرفه خود ندانند. البته اغلب جامعه پزشکی و دلسوزان نظام سلامت ایران برای اجرای برنامه پزشک خانواده، اتفاق نظر دارند. تجربه جهانی هم نشان داده است که بدون اجرای نظام ارجاع نمیتوان هزینههای نظام سلامت را مدیریت کرد. هماکنون برای اجرای موفق نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده به همدلی و همراهی مردم و جامعه پزشکی نیاز داریم، زیرا بدون همراهی آنها هیچ کدام از برنامههای کلان نظام سلامت نمیتواند به بار بنشیند.»
رودخانی یادآور میشود: «در طول سالهای گذشته باید بستر فرهنگی و روانی برای توسعه برنامه پزشک خانواده را اجرا میکردیم، اما چندان در حوزه فرهنگسازی در این بخش، اقدامی صورت نگرفته است. هنوز خیلی از مردم، تصوری درباره برنامه پزشک خانواده ندارند و شاید در وهله اول، این برنامه را به شکل یک دردسر جدید و یا یک مانع برای دسترسی به پزشک متخصص ببینند. اگر قرار باشد برنامه پزشک خانواده به طور کامل در سراسر کشور اجرایی شود، این مسیر باید حتما با فرهنگسازی نیز همراه باشد تا پیش زمینه ذهنی درستی درباره مزایای برنامه پزشک خانواده در باور عمومی شکل بگیرد.»
اجرای اصولی پزشک خانواده، منوط به تامین نیروی انسانی
یکی از عمده چالشهای پیشروی اجرای کامل پزشک خانواده در کشور، تامین نیروی انسانی لازم و کافی برای اجرای این برنامه کلان است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، همچنان نیروی کافی برای اجرای کامل پزشک خانواده در کشور وجود ندارد. به همین دلیل، برخی کارشناسان نظام سلامت تاکید دارند که برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز برای اجرای علمی پزشک خانواده باید از ظرفیت پزشکان عمومی در سطح گستردهتری بهره برد.
داوود امی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و معاون درمان مرکز پزشکی شهدای تجریش هم میگوید: «اجرای پزشک خانواده، یک امر واجب برای کنترل هزینههای افسارگسیخته نظام سلامت است. بخشی از هزینههای فعلی نظام سلامت به دلیل نبود پزشک خانواده، تحمیل میشود. در کشورهای توسعه یافته، پزشک خانواده را به شکل دوره دستیاری سه ساله، تدریس میکنند. مشکلی که در ایران وجود دارد این است که نیاز نظام سلامت ما به پزشک خانواده، بسیار بیشتر از تعداد رزیدنتهایی است که قرار است در دوره پزشکی خانواده فارغالتحصیل شوند. در همین دوره دستیاری پزشکی خانواده، قاعدتا نباید کیفیت آموزشی فدای کمیت شود. باید استانداردهای رزیدنتی در هر رشته تخصصی رعایت شود. به همین دلیل نمیتوانند ظرفیت پذیرش دانشجوی دستیاری در رشته پزشکی خانواده را بسیار افزایش دهند. پذیرش دستیاران پزشک خانواده باید با امکانات آموزشی کشور، تطبیق یابد. در نتیجه ممکن است با این شیوه، سالانه حدود 100 تا 150 رزیدنت پزشکی خانواده دانش آموخته شود، اما کشور به حدود 50 هزار پزشک خانواده نیاز دارد.»
معاون سابق آموزش و پژوهش سازمان نظام پزشکی کشور یادآور میشود: «اجرای درست نظام ارجاع و پزشکی خانواده به حداقل 50 هزار پزشک خانواده نیاز دارد. جذب و تربیت این تعداد نیرو به شکل دوره دستیاری، بسیار سخت و زمانبر است. به همین دلایل، راه میانبری وجود دارد که در قالب دورههای آموزشی ضمن خدمت یا دورههای پودمانی کوتاه مدت، مباحث پزشکی خانواده را به پزشکان عمومی تدریس کنند و به آنها مدارکی معتبر ارائه شود. آموزش کوتاه مدت پزشکان عمومی برای جذب در سیستم پزشک خانواده، به هر حال از وضع موجود و از روند از همگسیخته فعلی، بهتر است. البته نباید از خاطر برد که باید بعدها همین نیروها را به شکل آکادمیک نیز آموزش دهیم.»
با وجود اینکه سالیان سال از اجرای پزشک خانواده شهری و روستایی میگذرد، اما خیلی از کارشناسان نظام سلامت تاکید دارند که نظام ارجاع فعلی که در حال اجراست، نواقص جدی دارد و از پزشک خانواده واقعی، فاصله دارد. منتقدان میگویند در برخی مراکز، پزشک عمومی صرفا بیمار را به متخصص ارجاع میدهد، اما سایر اهداف نظام ارجاع و پزشک خانواده مثل آموزش خودمراقبتی و تجویزهای پیشگیرانه اجرایی نمیشود. به باور آنها، این شرایط موجب شده است که ما از مدل پزشک خانواده واقعی و علمی که در کشورهای توسعه یافته اجرا میشود، فاصله بگیریم. روزنامه سپید