ميگويند سؤال همواره مطلق و جواب همواره نسبي است. همينطور ميتوان گفت نياز و عطش همواره اصالت دارد، اما بينيازي و سيرابي خير. وزيران و مسئولان هم كه نماد يا متولي پاسخها هستند، ميآيند و ميروند، اما درخواستها و درخواستكنندگان ميمانند و ميمانند

شفاآنلاین>سلامت> ميگويند سؤال همواره مطلق و جواب همواره نسبي است. همينطور ميتوان گفت نياز و عطش همواره اصالت دارد، اما بينيازي و سيرابي خير. وزيران و مسئولان هم كه نماد يا متولي پاسخها هستند، ميآيند و ميروند، اما درخواستها و درخواستكنندگان ميمانند و ميمانند.
يازدهمين كنگره ملي سكته مغزي (اول تا سوم اسفندماه جاري) در زماني برگزار شد كه جواب و متولي جواب يعني وزير و وزارت در حال تغيير و تحول هستند، اما سؤال و استدعا، درخواست عمومي براي ارتقای درمان سكته مغزي، همچنان پابرجاست.
درمان سكته مغزي از ابتدا تا انتها نهتنها به معناي ارتقای كيفيت سلامت در كشور و همچنين صرفهجويي در هزينههاي كشوري سلامت است، بلكه مهمتر از همه اينها به معناي كارايي سيستمهاي اجتماعي خدمات سلامت هم هست و تلاش در دستيابي به اين كيفيات بهترين تمرين و ممارست نهفقط در افزايش كارايي اين سيستمها، بلكه در همه فعاليتها و مشاركتهاي اجتماعي است. اگر تا ديروز هماهنگي بين اورژانس(Emergency) كشور و بيمارستانها و شركتهاي بيمهگر براي تزريق يك داروي وريدي در سه ساعت اول مهمترين اولويت درمان سكته مغزي به شمار ميرفت، امروز ثابت شده است كه درآوردن لخته از داخل مغز در شش ساعت اول به روش آنژيوگرافي يكي از مؤثرترين درمانها در تمام طب است.
بهعلاوه امكانات پيشرفته ديجيتالي و علم آمار ثابت كرده است اين درمان اقتصاديتر است؛ يعني براي كشورهاي با امكانات اقتصادي محدودتر مناسبتر است. اگر درمان وريدي در كشور نقيصه بزرگي بود كه همت و هماهنگيهاي بسياري ميطلبيد، اما شروع فاز دوم كه در حال جهانيشدن است (درآوردن لخته در شش ساعت اول) همت و تلاشي بسيار بزرگتر و امكاناتي بسيار فراتر ميطلبد. اين است آن فاصله در حال افزايش عطش و سيرابي كه در ابتدا به آن اشاره شد.
اما چالشهاي درمان سكته مغزي و بهویژه ارتباط آن با سطح مشاركت و بالاتر از فرهنگ عمومي، بيش از اينهاست:
1- درك مسئوليت اجتماع و دولت در نگهداري از بيماران ناتوان بهویژه قربانيان سكته مغزي كه تعداد قابل توجهي را تشكيل ميدهند.
2- تهيه همه ملزومات زندگي ايشان و تدارك مراكزي براي نگهداري اينها و پيش از آن مراكزي براي توانبخشي ايشان، بخش مهمي از اين فرهنگ اجتماعي را تشكيل ميدهد. به اينها مسئوليت اجتماع را در كاهش عوامل خطر سكته مغزي با تمهيدات فرهنگي و اجتماعي اضافه کنید؛ مثل كاهش مصرف قليان و دخانيات، كنترل نمك در محصولات غذایي كارخانهاي و افزايش فعاليت فيزيكي شهروندان، همه و همه مسائل بسيار مهمي هستند كه ما هنوز به پيرامون آنها هم نزديك نشدهايم. كنگره يازدهم ما قطعا يك گام به پيش و آينهاي براي اقدامات انجامشده بود، اما افقي كه هر لحظه دورتر ميرود، همه ما را مجبور ميكند گامهايي بيشتر و سريعتر برداريم تا هم بيماران (Patients)درمان بهتري دريافت كنند و هم همانطور كه گفته شد، مشاركت اجتماعي و قدمبرداشتن در مصالح اجتماعي را بيشازبيش تجربه كنيم.دکتر بابک زمانی/ متخصص مغز و اعصاب