آیا کار بنیادهای اخلاقی جامعه ما تا به آنجا رسیده است که نهتنها برخی پزشکان دست به چنین کارهایی میزنند، بلکه کارکنان و صاحبان شرکتها هم به جهت حفظ منافع اقتصادی خود چنین رشوههایی را میپردازند

شفاآنلاین>سلامت> آنچه چند روز پیش در مورد تبانی برخی جراحان با شرکتهای تجهیزات پزشکی در همین روزنامه مطرح شد و سروصدای زیادی برپا کرد، درواقع گزارش یک تخلف جدی در کار پزشکی است که جرم تلقی شده و باید توسط سازمانهای ذیربط و در درجه اول سازمان نظام پزشکی مورد بررسی قرار گیرد و بهعلاوه باید، هم به جهت احقاق حقوق بیماران و هم به جهت حفظ حیثیت بخشهای وسیع جامعه پزشکی که مرتکب چنین جرائمی نشده و نمیشوند، نتیجه آن به اطلاع عموم برسد.
به گزارش شفاآنلاین، البته میتوان پرسید که آیا واقعا رسانهایکردن و تیتر یک کردن چنین پدیدهای تنها راه باقیمانده بوده است؟ آن هم در برخورد با خلافکارانی تا این حد از بیبندوباری اخلاقی؟ آیا کار بنیادهای اخلاقی جامعه ما تا به آنجا رسیده است که نهتنها برخی پزشکان دست به چنین کارهایی میزنند، بلکه کارکنان و صاحبان شرکتها هم به جهت حفظ منافع اقتصادی خود چنین رشوههایی را میپردازند؟ و از کراهت این پرداخت هم بیاطلاع هستند؟ راستی آیا یک نفر از کارکنان بیمارستانها و شرکتها و کارکنان دولت که احیانا شاهد چنین بندوبستهایی بودهاند دارای شهامت اخلاقی ابراز اینگونه مسائل در پیشگاه یک مرجع قانونی نبودهاند؟ آیا خود خبرنگاری که گزارش را تهیه کرده، سوای گزارش عام به مراجع قانونی نظیر نظام پزشکی (medical)هم اطلاع داده و اگر نداده با چه توجیهی؟ بیاعتمادی به این مراجع یا بیاطلاعی از وجود این مراجع؟ آیا مرجع رسیدگی به چنین جرائمی کشوی سردبیر است یا دادگاه نظام پزشکی؟ راستی تاکنون صاحب شرکتی که خود در مصاحبه با روزنامه، پرداخت رشوه بهدفعات به جراحان متخصص را اعتراف کرده، مورد بازخواست قرار گرفته و به مراجع قانونی معرفی شده است؟ مگر از قدیم نگفتهاند «الراشی و المرتشی...»؟
اینکه عوامل متعددی سطح اخلاق حرفهای را حتی در میان متخصصان رشتههای مختلف به خطر انداخته قابلانکار نیست. اولا اخلاقیات تخصصی مدرن امکان شکلگیری و تدوین نیافته است و تنها اخلاقیات کهن عمومی که در همه کارها مصداق دارند وجدان افراد را کنترل میکنند که در آنها راههای خلاصی فراوانی پیشبینی شده است. ثانیا کار در فضایی انکارشده با تعرفههایی غیرواقعی و نبود نظارت کیفی میتواند زمینهساز افت اخلاقی هرچه بیشتر باشد. در عمل هم در مقایسه با کشورهای پیشرفته شاهد بیبندوباری نظارتی در مورد ارتباط پزشکان با شرکتهای تجاری بودهایم؛ بیبندوباریهایی که بر اساس اخلاقیات کهن و رایج ما گناه محسوب نمیشوند. درحالیکه در تمام دنیا قوانین سفتوسختی در مورد این ارتباطات(connections) وجود دارد و تخطی از آن قوانین را نهتنها تخلف و جرم، بلکه غیراخلاقی و بهتبع آن باری بر وجدان مدرن تعریف میکند.
میزان هدیه مجاز حتی یک خودکار در کشورهای مختلف تعریف شده است. شرکتها از یک سو موظفاند بخشی از درآمد خود را صرف تحقیق و آموزش پزشکی کنند، ولی برای این فعالیتها قوانین سختی وجود دارد که اولین اصل آن شفافیت است؛ مثلا هر سخنران و هر محققی باید قبل از هر اظهارنظری میزان و نحوه ارتباط خود با شرکتها را ابراز کند. بااینهمه باز هم گاه در تأیید برخی داروها و درمانها حتی توسط سازمانهای بینالمللی، شائبه اعمال نفوذ این یا آن شرکت پدید میآید. مقصود اینکه موضوع رابطه دانش و تجارت چالش اخلاقی-حقوقی پیچیده و دینامیکی است که گریزی از آن وجود ندارد. آیا بیتوجهی به این چالش در کشور ما واقعا کار را به جایی رسانده که خود شرکتهای رشوهدهنده هم که معمولا در همهجا با پیگیری منافع خودشان مسئول اصلی مشکلات هستند به جمع معترضان پیوستهاند؟ پاسخ به این سؤالها در این مورد بخصوص را من نمیدانم، اما درهرحال باید پذیرفت که عرصههای خاص در برابر عرصه عام دائما در حال فروریختن هستند و سروصدای رسانهای هم یکی از راههای اطلاع از نهانخانههای عرصههای خاص است. با هر دلیل و مدرک و با هر انگیزهای که این مسئله در عرصه عام مطرح شده باشد، باید صبر کرد و پیگیر نتایج بررسی مدارک و شواهد توسط مراجع قانونی ماند.
چنین معضلات اخلاقیای تنهاوتنها از طریق پیگیری مصداقها اصلاح میشوند و بنای اخلاقیات مدرن هم تنها با «اجرا»ی چنین رویکردهای جزءبهجزئی شکل میگیرد. دستورالعملهای کلی، انکارهای کلی و افشاگریهای کلی بدون پیگیری کارساز نیستند. در سایه چنین بررسیهایی است که ممکن است موارد غیرملموستر هم در نظرگاه ما خود را عیان کنند. بابک زمانی-رئیس انجمن سکته مغزی