وقتی وارد آنجا شدیم، با یک عالمه مرد مواجه شدیم. ناگهان، صدای خنده همهشان بلند شد. ایلیجا از واکنش آنها ذوق زده شد و خندید
شفاآنلاین>سلامت> «مجبوریم هم مادر باشیم و هم پدر» جمله مشترک بسیاری از مادران سرپرست خانوار است که در کنار فرزندانشان پدری نیست تا نقش خود را ایفا کند. اما یک مادر تگزاسی تصمیم گرفت تا در عالم واقع پدر فرزند 12 سالهاش باشد!
به گزارش شفاآنلاین، این مادر در مراسمی به نام «روز دونات» که هر ساله با حضور پدرهای دانشآموزان برگزار میشود، بهعنوان پدر پسرش حاضر شد. او مثل مردها لباس پوشید و در این مراسم شرکت کرد. اتفاقی که هیجان زیادی را برانگیخت و توجه رسانهها را بشدت جلب کرد.
خانم «یوت واسکوئز» مثل یک مرد لباس پوشید؛ او کلاه بیسبال بر سر گذاشت، پیراهن مردانه به تن کرد و سبیل مصنوعی گذاشت، تا پسرش «ایلیجا» چنین فرصتی را از دست ندهد و از مراسم نهایت لذت را ببرد. او این کار را کرد تا جای خالی پدر فرزندش را تا حدودی پر کند.
او میگوید: «آن روز، وقتی او را به مدرسه رساندم، دیدم اتومبیلهای زیادی آنجا پارک شده است. خیلی تعجب کردم. از پسرم پرسیدم آیا امروز قرار است مراسم خاصی در مدرسه برگزار شود؟ او گفت: «چیز مهمی نیست، مامان.» طفره رفتن او از جواب بیشتر کنجکاوم کرد. وقتی برای جواب او مصر شدم، گفت: فقط امروز مراسم(Ceremony) دونات با پدرها برگزار میشود. گفتم: چرا به من نگفتی؟ من هم میتوانم در این مراسم حاضر شوم. بعد سعی کردم با کمی سربه سر گذاشتن قصه را کم اهمیت جلوه بدهم. اما ته ذهنم به این مسأله فکر میکردم. دلم میخواست پسرم را خوشحال کنم.
به هر حال گفتم که خودم شرکت میکنم. وقتی ایدهام را با پسرم در میان گذاشتم، با تعجب گفت: «مامان، تازه اگر هم بخواهی شرکت کنی فقط 10 دقیقه وقت داریم تا زنگ کلاس زده بشود.» وقتی هیجان او را دیدم، تصمیم گرفتم که برای نخستین بار مرد بشوم. به خانه بازگشتیم و من دست به کار شدم و با کمک پسرم تبدیل به یک مرد شدم.
آنها بسرعت به طرف مدرسه میروند و وارد کتابخانه میشوند. جایی که مراسم در آن برگزار میشود. «وقتی وارد آنجا شدیم، با یک عالمه مرد مواجه شدیم. ناگهان، صدای خنده همهشان بلند شد. ایلیجا از واکنش آنها ذوق زده شد و خندید. تجربه فوقالعادهای بود. بیشتر پدرها از ایدهام خوششان آمد و حسابی تشویقم کردند. همین حمایتها حسابی بهم انرژی داد، البته یک عالمه دونات خوشمزه هم خوردیم.»
بعد از مراسم، ایلیجا از مادرش میخواهد تا عکسهایش را در شبکههای اجتماعی(social) به اشتراک بگذارد. او عکسی از خودش در لباس مردانه را در صفحهای پست کرد و زیرش نوشت: «دیدن بچههای دیگر همراه پدرهایشان خیلی آسان نیست. ناراحت میشوم که بچه هایم از حضور پدر محروم هستند. اما من برایشان هر کاری انجام میدهم تا آنها خوشحال شوند.»
عکس او واکنشهای زیادی را بر میانگیزد و در صفحات مختلف پخش میشود. همه از کار این مادر تعریف میکنند.
او در ادامه میگوید: «من سه پسر دارم. سه پسری که عشقهای زندگی من هستند. امیدوارم آنها را جوری تربیت کنم که در آینده مردها و شوهرها و پدرهای خوبی باشند. شاید قیافهام خنده دار شده بود، اما شوق و شادی را در چشمهای پسرم دیدم. همین برایم بس است. حالا دو پسر دیگرم منتظرند تا مراسم دونات با پدرها برای آنها هم برسد تا من دوباره بابا بشوم.»